گنجور

شمارهٔ ۶۴۹

یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش
ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش
روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت
از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش
شاهدان از گوشها کردند درها را رها
بر حدیث نازکت بک بک چو بنهادند گوش
صوفی پشمینه پوشته گر به بیند چشم مست
زاهدی از سر نهد گیرد سبوی می بدوش
بسکه رخسار تو دلها برد و بر آتش نهاد
آب در دریای چشم عاشقان آمد به جوش
زلف او عمر است و آن کس یابد آن عمر دراز
کز لبش بر رعد، هوس آب حیوان کرد نوش
بلبلان بر شاخها کردند زآن بالا حدیث
از درختان چمن برخاست افتان و خروش
نوحه ها خواندی و نشنید از تو هم حرفی کمال
عندلیب از صد ورق بر گفت حال و گل خموش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش
ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که: دوست ما که آتش عشق ما را در دل دارد، اگر رنگ گندم را بر تن نکند و خود را بپوشاند، خرمن (محصولات) محبت او به آتش خواهد نشست. هر کسی که عقل و درک دارد باید این واقعیت را درک کند.
روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت
از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش
هوش مصنوعی: چهره زیبا و طلایی او باعث می‌شود که جان ما را به بهایی ناچیز بفروشد. حالا چرا دوباره تبدیل به کسی شده که مانند جو، بی‌ارزش و کم‌نظیر به نظر می‌آید؟
شاهدان از گوشها کردند درها را رها
بر حدیث نازکت بک بک چو بنهادند گوش
هوش مصنوعی: شاهدان به جای اینکه به درها توجه کنند، به سخنان لطیف تو گوش سپرده‌اند و وقتی این حرف‌ها را شنیدند، دیگر به هیچ چیزی اهمیت نمی‌دهند.
صوفی پشمینه پوشته گر به بیند چشم مست
زاهدی از سر نهد گیرد سبوی می بدوش
هوش مصنوعی: اگر صوفی در لباس پشمین خود، به زاهدی که چشمش مست از می است نگاه کند، ممکن است طلب کند که سبوی شراب را از دوش او بردارد.
بسکه رخسار تو دلها برد و بر آتش نهاد
آب در دریای چشم عاشقان آمد به جوش
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهره‌ات، دل‌ها را تسخیر کردی و عشق را در دل عاشقان مانند آبی بر آتش به جوش آوردی.
زلف او عمر است و آن کس یابد آن عمر دراز
کز لبش بر رعد، هوس آب حیوان کرد نوش
هوش مصنوعی: زلف او نماد زندگی و عمر است، و کسی که بتواند این عمر طولانی را به دست آورد، از لبان او همچون رعد و برق احساس تشنگی برای آب حیات می‌کند.
بلبلان بر شاخها کردند زآن بالا حدیث
از درختان چمن برخاست افتان و خروش
هوش مصنوعی: پرندگان در بالای درختان نشسته‌اند و درباره زیبایی‌ها و شگفتی‌های طبیعت صحبت می‌کنند. در عین حال، صدای درختان چمن نیز بلند شده و به آرامی در حال رقص و نغمه‌خوانی هستند.
نوحه ها خواندی و نشنید از تو هم حرفی کمال
عندلیب از صد ورق بر گفت حال و گل خموش
هوش مصنوعی: شما اشعار غمناک خواندی، اما کسی به تو توجه نکرد. کمال عندلیب (بلبل) از صدای خود حال و هوای خود را بیان کرد، در حالی که گل در سکوت remained.

حاشیه ها

1402/06/21 22:09
علیرضا محبی

"یار "خرمن پوش من در مصرع اول بیت اول صحیح است 

"باز " اینچنین در مصرع دوم ببت دوم صحیح است