شمارهٔ ۶۱۰
نیست از سوز تو جان را نه گریز
سر ندارد ز سر خنجر تیز تو ستیز
ورنه گریز آرزو میبرم آن سوز زهی آتشطبع
خاطرم میکشد آن تیغ زهی خاطر تیز
گفتههای زلف کجم دار به دست و مگوی
ماند این هم به همان نکته که کج دار و مریز
نیست شرط ادب ای گرد بر آن در منشین
زحمت خود برای باد از آن که برخیز
خلق گویند گریز از ستم زلف و رخش
روز روشن به چنین بند چه امکان گریز
هرکه خواند از سخنم وصف رخ خوب تو گفت
نکند کس به ازین معنی نازک انگیز
دست زد در رسن زلف تو دزدیده کمال
بافتی دزد در دستش هم از آنجا آویز
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست از سوز تو جان را نه گریز
سر ندارد ز سر خنجر تیز تو ستیز
هوش مصنوعی: از درد تو هیچ گریزی برای جان وجود ندارد و سر من هم نمیتواند از نوک تیز خنجر تو فرار کند.
ورنه گریز آرزو میبرم آن سوز زهی آتشطبع
خاطرم میکشد آن تیغ زهی خاطر تیز
هوش مصنوعی: اگرچه آرزوهایم مرا میآزارد، اما شعلهور بودن این احساسات در دل من باعث میشود که آن یادها همچنان در ذهنم زنده بمانند و از آن یادها نمیتوانم رهایی یابم.
گفتههای زلف کجم دار به دست و مگوی
ماند این هم به همان نکته که کج دار و مریز
هوش مصنوعی: از زلف و موهای خود، چیزی نگویید و آنها را به دست نگیرید، چرا که این موضوع به همان مسأله کج و مییر وابسته است.
نیست شرط ادب ای گرد بر آن در منشین
زحمت خود برای باد از آن که برخیز
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که نشستن در کنار در، نشانهی بیادبی است و بهتر است از زحمت بیفایده برای باد خودداری کنی، زیرا موقعیت خود را ترک کن.
خلق گویند گریز از ستم زلف و رخش
روز روشن به چنین بند چه امکان گریز
هوش مصنوعی: مردم میگویند که باید از ظلم زلف و زیبایی چهرهاش دوری کرد، اما در روشنایی روز چگونه میتوان از این بند رهایی یافت؟
هرکه خواند از سخنم وصف رخ خوب تو گفت
نکند کس به ازین معنی نازک انگیز
هوش مصنوعی: هر که از کلام من به توصیف چهره زیبایت پرداخت، هیچکس نمیتواند به این زیبایی و لطافت سخن بگوید.
دست زد در رسن زلف تو دزدیده کمال
بافتی دزد در دستش هم از آنجا آویز
هوش مصنوعی: دستش را در زلف تو فرو کرد و زیبایی را به دست آورد، به طوری که دزد هم از آنجا چیزی را به سرقت برده است و در دستانش آویزان است.