شمارهٔ ۵۱۰
مرا ز پیش براندی جفا همین باشد
نهایت ستم ای بیوفا همین باشد
بدانچه شکر نکردم وصال روی ترا
گر انتقام نمانی جزا همین باشد
نمی کند دل ما جز بور قد نو میل
علو همت مشتی گدا همین باشد
نمی زنیم نفس جز به باد آن لب لعل
نشان ناز کی طبع ما همین باشد
بر آستان تو مردن سعادتیست عظیم
از بخت خویش توقع مرا همین باشد
کمال اگر ز گدایان حضرت اونی
مقام سلطنت پادشاه همین باشد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا ز پیش براندی جفا همین باشد
نهایت ستم ای بیوفا همین باشد
هوش مصنوعی: تو با بیوفاییات مرا از خود راندی و این بدترین نوع ظلم است.
بدانچه شکر نکردم وصال روی ترا
گر انتقام نمانی جزا همین باشد
هوش مصنوعی: اگر من شکر گزاری وصال چشمانت را نکردم، پس اگر تو هم انتقام نگیری، این جزا همین خواهد بود.
نمی کند دل ما جز بور قد نو میل
علو همت مشتی گدا همین باشد
هوش مصنوعی: دل ما جز برای عشق و زیبایی جوانان نمیتپد. آرزوی بلندی هم مانند آرزوی یک گروه گدا است؛ در واقع هیچ تفاوتی ندارد.
نمی زنیم نفس جز به باد آن لب لعل
نشان ناز کی طبع ما همین باشد
هوش مصنوعی: ما فقط به خاطر زیبایی آن لبان قرمز نفس نمیکشیم؛ زیرا اینطور نیست که روح و طبع ما همیشه به این شکل باشد.
بر آستان تو مردن سعادتیست عظیم
از بخت خویش توقع مرا همین باشد
هوش مصنوعی: مردن در کنار تو بزرگترین خوشبختی است و من از سرنوشت خود همین را انتظار دارم.
کمال اگر ز گدایان حضرت اونی
مقام سلطنت پادشاه همین باشد
هوش مصنوعی: کمال واقعی اگر در نزد افراد نیکوکار باشد، پس مقام پادشاهی نیز در واقع همین ارزش را دارد.