شمارهٔ ۲۳
چو زلف تو بود از تکبر دوتا
به بادی بیفتاد مسکین ز پا
گشودن ز زلفت گره مشکل است
درین شیوه مو میشکافد صبا
بکش دامن حسن چون گل ز ناز
که بر قد تو دوختند این قبا
کس آن خاک ره جز به مژگان نرفت
به چشم از پی آن رود توتیا
کجا می دهد دستم از بخت بد
که پایش ببوسم پس از مرحبا
مرا زان نظر انقدر چشم هست
که در چشم عاشق بود خوش حیا
دهان تو میم است و بالا الف
خدا آفرید آن دو از بهر ما
مکن پیش من ذکر حلوای لب
چو کردی بکن رحمتی بر گدا
گدای در ماست گفتی کمال
چنین است شی الله ای پادشا
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو زلف تو بود از تکبر دوتا
به بادی بیفتاد مسکین ز پا
هوش مصنوعی: زلف تو که به خاطر تکبرش مانند دو رشته است، به راحتی به خاطر وزش باد به زمین افتاد و بیچاره را از پا درآورد.
گشودن ز زلفت گره مشکل است
درین شیوه مو میشکافد صبا
هوش مصنوعی: باز کردن گره از زلف تو کار آسانی نیست؛ در این راه، باد صبا موها را به راحتی میشقافد.
بکش دامن حسن چون گل ز ناز
که بر قد تو دوختند این قبا
هوش مصنوعی: دامن زیبایی را به خاطر ناز و دلرباییاش بکش کنار، زیرا این لباس مخصوص قامت زیبا و دلنشین تو دوخته شده است.
کس آن خاک ره جز به مژگان نرفت
به چشم از پی آن رود توتیا
هوش مصنوعی: هیچکس جز با مژگانش به آن خاک پای نرفته است، و هیچکس برای پیگیری آن رود، با چشمانش به توتیا نگاه نکرده است.
کجا می دهد دستم از بخت بد
که پایش ببوسم پس از مرحبا
هوش مصنوعی: دست من از بخت بد به جایی نمیرسد که بتوانم پایش را پس از خوشامدگویی ببوسم.
مرا زان نظر انقدر چشم هست
که در چشم عاشق بود خوش حیا
هوش مصنوعی: چشمان من به دلیل آن نگاه تو، به قدری پر از زیبایی و شرم است که حالا شایستهی نگاه عاشقان شده است.
دهان تو میم است و بالا الف
خدا آفرید آن دو از بهر ما
هوش مصنوعی: دهان تو شبیه حرف "میم" است و بالای آن نمایانگر حرف "الف" بوده که خدا این دو حرف را برای ما خلق کرده است.
مکن پیش من ذکر حلوای لب
چو کردی بکن رحمتی بر گدا
هوش مصنوعی: در نزد من از شیرینی لبهایت سخن نگو، زیرا تو که به من محبت میکنی، باید به گدا رحم کنی.
گدای در ماست گفتی کمال
چنین است شی الله ای پادشا
هوش مصنوعی: پرسیدی که اعلیترین مقامات و کمالات چیست، گفتم که درِ فقیران در پیش توست، ای پادشاه!