گنجور

شمارهٔ ۱۱۷

تو‌را در کوی جانان خانه‌ای هست
به هر کویی چو من دیوانه‌ای هست
بزن چوبش که دزد است آن سر زلف
به‌دست ار نیست چوبت شانه‌ای هست
منور شد ز رویت دیدهٔ دل نیز
کز آن به نور در هر خانه‌ای هست
نشان آنکه رویت خرمنم سوخت
بر آن آتش ز خالت دانه‌ای هست
سماع ما به زاهد در نگیرد
درین صحبت مگر بیگانه‌ای هست
مزن ای خم شکن بر صوفیان سنگ
که زیر خرقه شان پیمانه‌ای هست
کمال ار نیست هیچت لایق دوست
غزل‌های تر‌ِ رندانه‌ای هست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو‌را در کوی جانان خانه‌ای هست
به هر کویی چو من دیوانه‌ای هست
هوش مصنوعی: در مکان‌های مختلفی در دل شهر محبوب، خانه‌ای برای تو وجود دارد، زیرا هر کوی و برزن دیوانه‌ای مثل من را در خود جای داده است.
بزن چوبش که دزد است آن سر زلف
به‌دست ار نیست چوبت شانه‌ای هست
هوش مصنوعی: اگر او موهایش را به دست گرفته و دزدی می‌کند، با چوب به او بزن، چون اگر چوب نداشته باشی، شانه‌ای برای این کار به همراه داری.
منور شد ز رویت دیدهٔ دل نیز
کز آن به نور در هر خانه‌ای هست
هوش مصنوعی: چهرهٔ تو چنان نورانی است که حتی چشم دل من را هم روشن کرده و این نور در هر جایی که بروم حضور دارد.
نشان آنکه رویت خرمنم سوخت
بر آن آتش ز خالت دانه‌ای هست
هوش مصنوعی: چهره تو به قدری زیباست که دل من را به آتش کشیده و از عشق تو گویی دانه‌هایی به جا مانده که به خاطره‌هایم پیوسته‌اند.
سماع ما به زاهد در نگیرد
درین صحبت مگر بیگانه‌ای هست
هوش مصنوعی: ما هنگام گوش دادن به موسیقی و نیایش، نمی‌توانیم با شخص زاهد و پرهیزکار ارتباط برقرار کنیم، مگر اینکه فردی غیرمعمول و ناآشنا در این جمع حضور داشته باشد.
مزن ای خم شکن بر صوفیان سنگ
که زیر خرقه شان پیمانه‌ای هست
هوش مصنوعی: ای خم‌شکن، به صوفیان سنگ نزن، زیرا زیر لباس‌های ظاهری آنان، حقیقتی از عشق و معرفت وجود دارد.
کمال ار نیست هیچت لایق دوست
غزل‌های تر‌ِ رندانه‌ای هست
هوش مصنوعی: اگر چیزی برای تو کمال نیست، پس لایق دوستی نیستی. شعرهای دلنشینی از یک عاشق رند وجود دارد.

حاشیه ها

1397/11/17 15:02
شهریار مشکین

درود؛ در ردیف بیت پنجم، حرف ت زاید است: هست ت