گنجور

شمارهٔ ۱۰۵۷

گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی
لب شیرین و دهانت به شکر هم تنگی
به ملامت نشد از لوح دل آن نقطه خال
که سیاهی نتوان شست به آب از زنگی
خالهای سیه تو بزنخدان گوئی
دهنت دانه بچه کرد ز بیم تنگی
تا چرا غمزه و ابروی توأم زود نکشت
سالها رفت که با تیر و کمان در جنگی
صوفی ار جام لبت بیند و در کنج حضور
نشکند شیشه سالوسة زهی بی سنگی
جامه رنگین چه کنی جام طلب کز می عشق
رنگ آنراست که دارد صفت بی رنگی
تا هنوزت قدمی در ره هستیست کمال
رو که از مقصد خود دور به صد فرسنگی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی
لب شیرین و دهانت به شکر هم تنگی
هوش مصنوعی: شکوه گل و زیبایی چهره‌ات به هم شباهت دارند و لب‌های شیرین تو و دهان‌ات به شکر نزدیک و هماهنگ هستند.
به ملامت نشد از لوح دل آن نقطه خال
که سیاهی نتوان شست به آب از زنگی
هوش مصنوعی: دل در برابر ملامت و سرزنش غیرت دارد و نمی‌تواند لکه‌ای را که با آب قابل پاک شدن نیست، از خود بزداید. یعنی برخی عیب‌ها و نقص‌ها آن‌قدر عمیق و ریشه‌دار هستند که حتی با تلاش هم نمی‌توان آن‌ها را از بین برد.
خالهای سیه تو بزنخدان گوئی
دهنت دانه بچه کرد ز بیم تنگی
هوش مصنوعی: چشم‌های سیاه تو مانند دانه‌های درشتی به نظر می‌رسند که به خاطر تنگی دهان، به هم فشرده شده‌اند.
تا چرا غمزه و ابروی توأم زود نکشت
سالها رفت که با تیر و کمان در جنگی
هوش مصنوعی: چرا چشمان و ابروهای زیبایت زودتر مرا به کام مرگ نکشیدند؟ سال‌هاست که من در جنگی با تیر و کمان درگیرم.
صوفی ار جام لبت بیند و در کنج حضور
نشکند شیشه سالوسة زهی بی سنگی
هوش مصنوعی: اگر صوفی، جام لبانت را ببیند و در مکانی که حضور دارد، شیشه‌ی نفاق و ریا را نشکند، بی‌شک این نشان‌دهنده‌ی بی‌احساسی و سطحی بودن اوست.
جامه رنگین چه کنی جام طلب کز می عشق
رنگ آنراست که دارد صفت بی رنگی
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانی جامه‌ای رنگین را بر تن کنی وقتی که جام عشق به رنگی است که ویژگی‌اش بی‌رنگی است؟
تا هنوزت قدمی در ره هستیست کمال
رو که از مقصد خود دور به صد فرسنگی
هوش مصنوعی: تا وقتی که قدمی در مسیر زندگی داری، به دنبال کمال برو؛ حتی اگر از هدف خود بسیار دور باشی.