شمارهٔ ۱۰۳۲
ز من مپرس که از عاشقان زار کی
ازو بپرس که معشوق و غمگسار کی
دلا به زلف پریشان بار بار بگوی
که بیقرار توام من تو بیقرار کی
شکسته حالی و افتادگی چه می بینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کی
ز پیش چشم گذر می کنی سراندازان
بدین شمایل خوش سرو جویبار کی
ربود دل خط و زلفت به نقشه های غریب
غریب نقش و نگارا بگو نگار کی
چه سود کوشش من نیست از نو چون کششی
همه جهان به نو پارند تا تو بار کی
کمال اگر نگزینی ترنج غبغب بار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز من مپرس که از عاشقان زار کی
ازو بپرس که معشوق و غمگسار کی
هوش مصنوعی: از من نپرس دربارهٔ حال عاشقانِ بیتاب، بلکه از خود او بپرس که غمنشین و محبوب کجاست.
دلا به زلف پریشان بار بار بگوی
که بیقرار توام من تو بیقرار کی
هوش مصنوعی: ای دل، بارها به زلف آشفتهات بگو که من برای تو بیتاب هستم، اما تو برای چه کسی بیتابی میکنی؟
شکسته حالی و افتادگی چه می بینی
نگاه کن که شب و روز در کنار کی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از حال درهم شکسته و نظاره کردن به افسردگی و افتادگی خود صحبت میکند. به او یادآوری میشود که ببیند شب و روز چطور در کنار چه کسی سپری میشود و شاید این اشاره به همراهی و حمایت دیگری باشد که در زندگیاش وجود دارد.
ز پیش چشم گذر می کنی سراندازان
بدین شمایل خوش سرو جویبار کی
هوش مصنوعی: تو با این زیبایی و شمایل دلربا، همچون جویباری از کنار چشمانم عبور میکنی، اما هنوز نمیدانم که به کجا میروی.
ربود دل خط و زلفت به نقشه های غریب
غریب نقش و نگارا بگو نگار کی
هوش مصنوعی: دل من را با خطوط و موهایت ربودید، به شکلهای عجیب و غریبی. ای نقاش، بگو عزیز من کیست؟
چه سود کوشش من نیست از نو چون کششی
همه جهان به نو پارند تا تو بار کی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تلاش من بیفایده است، چون همه چیز در جهان به سمت تازهها و نو شدن حرکت میکند. تا زمانی که تو تصمیم نگیری، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.
کمال اگر نگزینی ترنج غبغب بار
نپرسمت به خدا کز خیار زار کی
هوش مصنوعی: اگر به کمال دست نیابی، هرگز نمیتوانی از زیبایی و لطافت حقیقت آگاه شوی. بهطوریکه از بهترین چیزها هم نخواهی پرسید.