گنجور

شمارهٔ ۱

آنکه دل در هوس روز وصال است او را
خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری
چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
خال لبهاش به خون دل صاحب نظران
تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را
دل بیمار من از دال و الف خالی نیست
تا قد چون الف و زلف چو دال است او را
به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش
خون عشاق بخور گو که حلال است او را
آفتاب از هوس آنکه شود همسر او
ایستد راست و زان بیم زوال است او را
به کمال است و بس این جور و جفا و ستمش
این صفتها که شنیدی به کمال است او را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه دل در هوس روز وصال است او را
خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
هوش مصنوعی: کسی که آرزو دارد روزی معشوقش را ببیند، اگر هم در شب خواب دارد، فقط خیالی از آن عشق در سرش است.
دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری
چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
هوش مصنوعی: دل از چشم او چه شد اگر سوالی کرد، چون در نظرهاست که باید به آنجا پرسش برد.
خال لبهاش به خون دل صاحب نظران
تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را
هوش مصنوعی: لب‌های آن معشوقه، مانند خال زیبایی است که دل‌های شیدای دانایان را با درد و شوق پر می‌کند. این زیبایی وقتی نمایان می‌شود که منبع زلال و روشنی در پیش آن قرار دارد.
دل بیمار من از دال و الف خالی نیست
تا قد چون الف و زلف چو دال است او را
هوش مصنوعی: دل مریض من پر از حسی عمیق است که نمی‌توانم از آن خلاص شوم. قد او مانند حرف "الف" است و موهایش همچون حرف "دال"، به همین خاطر نمی‌توانم از فکر او بیرون بیایم.
به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش
خون عشاق بخور گو که حلال است او را
هوش مصنوعی: درد و رنجی که عشق به دل عاشقان می‌آورد، بسیار زیاد است. اما این غم و اندوه جایز و حلال است، پس باید آن را تجربه کرد و به جان خرید.
آفتاب از هوس آنکه شود همسر او
ایستد راست و زان بیم زوال است او را
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر آرزوی رسیدن به همراهی او راست ایستاده، اما از این موضوع نگران است که مبادا روزی نورش را از دست بدهد.
به کمال است و بس این جور و جفا و ستمش
این صفتها که شنیدی به کمال است او را
هوش مصنوعی: این رفتار و ستم او به حد کمال رسیده است و این ویژگی‌هایی که درباره‌اش شنیده‌ای، همه به او مربوط می‌شود.

حاشیه ها

1398/03/01 11:06
امین کیخا

کف در عربی افزون به کف دست در جای فعل به معنای دست نگه داشتن از کار یا چیزی است ، کف به معنای foam را رغوة میگویند . کف دست در پارسی هبک میشود .