گنجور

شمارهٔ ۶۲

رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست
یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست
تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم
از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست
گر یاد می کند ز غریب دیار خویش
هیچ از کمال مرحمت او غریب نیست
گوشی که شد ز ولولهٔ چنگ و نی گران
شایستهٔ نصیحت و پند ادیب نیست
بگشا دری به روی خیالی ز باغ وصل
مرغی که صید تست کم از عندلیب نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست
یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست
هوش مصنوعی: عشق آسیب‌دیده هیچ درمان‌گری جز محبوب خود ندارد و پزشکان تنها در کنار محبوب می‌توانند تسکینی برای درد دل‌های عاشقان باشند.
تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم
از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست
هوش مصنوعی: ما تنها نیستیم که از نعمت‌ها و رحمت‌های تو بهره‌مند می‌شویم؛ هیچ‌کس از این سفره‌ی رحمت بی‌نصیب نمی‌ماند.
گر یاد می کند ز غریب دیار خویش
هیچ از کمال مرحمت او غریب نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی از دیار غریب خود یاد کند، هیچ چیز از لطف و احسان او غریب و دور نیست.
گوشی که شد ز ولولهٔ چنگ و نی گران
شایستهٔ نصیحت و پند ادیب نیست
هوش مصنوعی: گوشی که به صدا و ولولهٔ سازها از چنگ و نی عادت کرده، لایق شنیدن نصیحت و پند یک فرد فرزانه نیست.
بگشا دری به روی خیالی ز باغ وصل
مرغی که صید تست کم از عندلیب نیست
هوش مصنوعی: دری به روی خیالی بگشای که مانند پرنده‌ای در باغ وصال تو به دام افتاده است و از بلبل هم کمتر نیست.