گنجور

شمارهٔ ۲۷

از زروه‌های باغِ خطش یاسمن یکی‌ست
وز پرده‌های سبز قدش ناروَن یکی‌ست
یوسف‌رخان اگرچه هزارند هر طرف
در ملک حسن یوسف گل پیرهن یکی‌ست
ای دل مرو ز عشوهٔ شیرین‌لبان ز راه
کز کشتگان کمترشان کوهکن یکی‌ست
واقف بود ز نالهٔ جان‌سوز من سگت
کاو هم بر آستان تو هرشب چو من یکی‌ست
تا زآفتاب روی تو عالم نیافت نور
روشن نشد که صاحب وجه حسن یکی‌ست
خواهی دهی نجات خیالی به هر طریق
عشق است رهنمای بگفتم سخن یکی‌ست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از زروه‌های باغِ خطش یاسمن یکی‌ست
وز پرده‌های سبز قدش ناروَن یکی‌ست
هوش مصنوعی: در باغی از زیبایی‌ها، یکی از گل‌های خوشبوی یاسمن وجود دارد و در میان پرده‌های سبز، یکی از جوانان قدبلند و دل‌فریب به چشم می‌خورد.
یوسف‌رخان اگرچه هزارند هر طرف
در ملک حسن یوسف گل پیرهن یکی‌ست
هوش مصنوعی: گرچه در هر گوشه از دنیا افرادی با زیبایی‌های مختلف وجود دارند، اما در واقع تنها یک نوع زیبایی واقعی مانند زیبایی یوسف وجود دارد که بی‌نظیر است.
ای دل مرو ز عشوهٔ شیرین‌لبان ز راه
کز کشتگان کمترشان کوهکن یکی‌ست
هوش مصنوعی: ای دل، دور نشو از زیبایی های دلربا و شیریں‌لبان، زیرا از میان کسانی که در عشق جان سپرده‌اند، فقط یکی همانند کوهکن است.
واقف بود ز نالهٔ جان‌سوز من سگت
کاو هم بر آستان تو هرشب چو من یکی‌ست
هوش مصنوعی: سگ تو که هر شب در مقابل درگاه تو نشسته و ناله‌های غمگین من را می‌شنود، به خوبی از درد و اندوه جان‌سوز من آگاه است.
تا زآفتاب روی تو عالم نیافت نور
روشن نشد که صاحب وجه حسن یکی‌ست
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهره‌ی زیبای تو در دنیا نمایان نشده، هیچ کس نتوانسته نور روشنی را که از آفتاب می‌بارد، مشاهده کند. در واقع، تنها کسی که زیبایی واقعی دارد و باعث تابش این نور است، خود تو هستی.
خواهی دهی نجات خیالی به هر طریق
عشق است رهنمای بگفتم سخن یکی‌ست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به هر طریقی که هست، نجاتی فریبنده بیابی، عشق راهی را به تو نشان می‌دهد. من گفتم که حرف من یکی است.