شمارهٔ ۱۳
گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را
گم کرده ره داند بلی قدرِ شبِ کوتاه را
گو شام هجران همدمان باری به فریادم رسند
از آتش پنهان من خود دل بسوزد آه را
خاکِ رهت را اشک اگر با خون بیامیزد مرنج
گویم به چشم خویشتن تا پاک سازد راه را
باشد به خاطر همچنان مهر زمین بوس تواَش
صدبار اگر از آسمان اندازی ای جان ماه را
گر دولت تیرت به جان خواهد خیالی عیب نیست
چون این قدَرها میرسد یاران دولتخواه را
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را
گم کرده ره داند بلی قدرِ شبِ کوتاه را
هوش مصنوعی: موهایش را کوتاه کرده و عشقش افزایش یافته، او که راه را گم کردهام، به خوبی میداند چقدر شب کوتاه ارزش دارد.
گو شام هجران همدمان باری به فریادم رسند
از آتش پنهان من خود دل بسوزد آه را
هوش مصنوعی: اگر شبهای دوری از دوستان مرا یاری کنند، آتشی که در دل پنهان دارم، خودم را میسوزاند و فقط آه میزنم.
خاکِ رهت را اشک اگر با خون بیامیزد مرنج
گویم به چشم خویشتن تا پاک سازد راه را
هوش مصنوعی: اگر اشکها و خون من با خاک مسیر تو مخلوط شوند، ناراحت نباش. به خودم میگویم که اینکار به پاکتر شدن راه کمک میکند.
باشد به خاطر همچنان مهر زمین بوس تواَش
صدبار اگر از آسمان اندازی ای جان ماه را
هوش مصنوعی: به خاطر مهر و محبت تو، زمین را بوسه میزنم، حتی اگر صد بار هم از آسمان بر من بیفتی، ای جانم.
گر دولت تیرت به جان خواهد خیالی عیب نیست
چون این قدَرها میرسد یاران دولتخواه را
هوش مصنوعی: اگر مقدر باشد که تیر بخت به جان کسی اصابت کند، اشکالی ندارد، زیرا در این دنیا، چنین مقدرهایی به یاران و دوستان بخت و روزی میرسد.