رباعی ۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
به نظر اینجانب این حیرت وسر گردانی نه تنها در ابیات خیام که در ابیات شاعران دیگر ان من جمله حافظ ،مولوی و...دیده می شود؛خیام در جایی دیگر می فرماید:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حل معما را نه تو خوانی ونه من
حافظ: از هر طرف که رفتم جز حیرتم نیفزود زینهار از این بیا بان وین راه بی نهایت
مولوی:آمدم آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
این شعر که گفتید از مولانا هست در گنجور نیست ...
:(
شاید اصلا از مولانا نباشد ...
در حقیقت درست بیت مولانا به این صورت هست که:
ز کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
عبارت درست مصرع آخر چنین است :
زین آمدن و ماندن و رفتن مقصود
با سلام
نشانه تعجبی در پایان رباعی امده که خواننده را در بیت اخر کنجکاو می کند به هر روی مقصود در فرهنگ دهخدا به معنی طلب شده و در فرهنگ فارسی عمید و معین به معنی هدف مراد و نیت امده است
با احترام
جانان چرا رباعیات فیلتر شده ..نکند خیام کافر است؟
با توجه به قاعده دال و ذال که در قافیه این شعر رعایت نشده، به احتمال بسیار زیاد این رباعی از آن خیام نیست
قافیه این رباعی دو حرف •واو و دال" یعنی "ود" است
از اشعار خیام بخوبی مشخص است که بسیار در سخنوری هوشمند بوده و فرهنگ تربیتی خاص خودش را داشته که هرگز اعتقاد نداشته از نصیحت و ارشاد میتوان تربیت کرد و به دیگران آموخت . او دقیقا از نادانی مردم اطراف خود پیداست که رنج میبرده از اینکه خودشان را چنان مشغول دنیا کرده اند که گویی وقت نیست و اگر غافل شوند دیگران بقیه مادیات و چیزهای دنیای فانی را برای خود جمع حواهند کرد او در این رباعی سعی کرده به دیوار بگوید که در بشنود ...خودش را در جایگاه مردم نادان اسیر دنیا قرار داده و به خودش اشاره کرده که جماعت رفتار خود را انکار نکنند و بیشتر با خود و دنیا لجبازیی کنند و سعی نکنند این اشعار را حفظ نکنند و برای هم نخوانند ...دقیقا وقتی میگوید جز حیرتم از حیات چیزی نفزود دقیقا اشاره دارد که اگر قرار بود ما برای مال اندوزی و جمع آوری چیزهای این دنیای فانی این جا باشیم آنها را با تولدمان همزمان به ما میداد تا برایش اینقدر خودمان را به زحمت نیاندازیم ...وگرنه حیرت ما را از ناباوریهای هستی یکسره تا آخر عمر بیشتر نمیکرد ....آنچه را که هر روز بیشتر و بیشتر میشود در ما حیرت از حیات است پس تمام راز خلقت را باید از رمزگشایی این مصرع کشف کنید ....خیام راحت به دس نیاورد حکمت را و راحت هم عرضه نکرده و تمام رباعیات او چیستانهایی ستند که رموز و حکمت هایی را که او درک کرده در خود نهفته دارند ....تنها تاسف من این است که از سر بی تجربه گی این چیستانهای خیام که بصورت اشعار گفته است ...خیلی ساده بصورت شعر و معنی لفظی کلمات خوانده و معنی و تفسیر میشوند ...بسیار کودکانه و ابتدایی
چرا از عبارت اضطرار برای آمدن به این دنیا استفاده کرده؟