گنجور

رباعی ۱۵

گاوی است بر آسمان قَرینِ پروین،
گاوی است دگر نهفته در زیر زمین؛
گر بینایی، چشمِ حقیقت بگشا:
زیر و زَبَرِ دو گاو مشتی خر بین.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاوی است بر آسمان قَرینِ پروین،
گاوی است دگر نهفته در زیر زمین؛
هوش مصنوعی: در آسمان، ستاره‌ای با نام «پروین» وجود دارد که گویی همچون گاوی درخشان بر افراز است. در عین حال، در زیر زمین نیز موجودی دیگری نهفته است که در مقایسه با آن به طور پنهانی و دور از نگاه است.
گر بینایی، چشمِ حقیقت بگشا:
زیر و زَبَرِ دو گاو مشتی خر بین.
هوش مصنوعی: اگر قدرت دیدن داری، به عمق حقیقت نگاه کن: زیر و روی دو گاو، فقط گروهی از خرها را می‌بینی.

خوانش ها

رباعی ۱۵ به خوانش سهیل قاسمی

حاشیه ها

1392/08/21 12:11
مجتبی محمدی

این شهر را در کتاب رباعیات خیام چاپ انتشارات کاروان
اینجوری نوشته
گاوی است در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

1392/11/21 23:01
اردشیر

با سلام
صرفنظر از باور گذشتگان در خصوص وجود یک گاو در زیر زمین و......سوژه ای که نظر بنده را به خود جلب کرده طرز نگاه خیام به بخش گسترده ای از گروه مردم است در روزگار ما این لحن و این نگاه توهین انگاشته می شود بیک باید در نظر گرفت که دوران زندگی خیام در کنار مردمی بود که به لحاظ سواد عمومی در پائین ترین سطح قرار داشتند و دید خیام برای انها غیر قابل قبول بوده است بنابراین اگر گمان کنیم که خیام خود را در زندانی به وسعت جامعه خویش مشاهده می کرده است بی گمان اشتباه زیادی نکرده ایم

1394/04/10 00:07
هاوار

جناب علی ب شما سخت در اشتباه هستی،چرا که به عقل یک کودک دبستانی هم نمیرسه که منظور خیام از خر خورشید باشه.اگر برداشت شما را در شعر وارد کنیم این گونه می شود.زیر و زیر دو گاو مشتی خورشید بین!
با عقل سالم و تفکر انتقادی خیام بسی دور است.

1394/05/03 18:08
بابک

هاوار گرامی،
اتفاقاً،
از تفکر خیام بیشتر بعید نمی نماید که مردم ناآگاه روی زمین را با لفظی عامیانه خَر بیان کند؟ اینکه دیگر رباعی سرودن ندارد.
و یاخیام ریاضی دان، ستاره شناس و بوجود آورنده تقویم جلالی که تمامی بر مبنای حرکات صور فلکی محاسبه می شود، یک رباعی تمام و کمال گوید در وصف خَریت مردمان و آنگاه اشاره داشته باشد به دو صورت فلکی و یک باور در مورد عالَم هستی؟
--گاوی نهفته در زیر زمین اشاره به باورهای کهن دارد، که زمین و عالَم بر پشت گاوی نشسته.
گاوی قرین اشاره به صورت فلکی (Taurus) ، و خوشه پروین در فارسی، برابر عربی ثریا و یونانی (Pleiades) ، که به هفت ستاره و یا هفت خواهران معروف بوده می باشد.
می بینیم که اشاره او می تواند به ستارگان باشد، و آنکه با چشم حقیقت بین میان زمین و این دو صور فلکی مشتی دیگر خُر یا خُور یا خورشید را ببین، و نه آنگونه که پیشینیان باور بدان گاو نهفته زیر زمین داشته اند که عالم وجود بر پشت او نشسته.
او در اینجا با آگاهی خود از ماهیت حقیقی فلک بین زمین و این ستارگان اشاره به خَریت (نادانی) حاصل از آن باور، گاو نهفته در زیر زمین، نیز می کند.
می بینیم دوستمان علی ب در اشتباه نبوده اند.

1394/05/03 21:08
ادب دوست

روایتی از این رباعی در دست است که میگوید:
گاویست در آسمان و نامش پروین
گاو دگری نهفته در زیر زمین
چشم خردت گشای چون اهل یقین
زیر و زبر دو گاو ، مشتی خر بین!!
از قضا مراد شاعر همان خر ان ( چارپایانی برآ نان کتابی چند ) بوده است.

1394/05/03 21:08
ادب دوست

بابک،
خوشه ، پروین ثریا شش ( و نه هفت ) ستاره اند
بر کوهان گاو
هفت خواهران ،هفت برادران ، هفت اورنگ آنانند که خرس نامیده می شوند ( دو صورت فلکی بزرگ و کوچک دب اکبر و اصغر)

1394/05/04 01:08
بابک

ادب دوست گرامی،
خیر، هفت خواهران اشاره به پروین است و نه دب اکبر و نه دب اصغر. در اینجا از ویکی پیدیا که آنرا هفت خواهر نامیده:
In astronomy, the Pleiades (/ˈplaɪ.ədiːz/ or /ˈpliː.ədiːz/), or Seven Sisters (Messier 45 or M45),
در اینجا از لغتنامه:
چشمه ٔ هفت اختر. [ چ َ م َ ی ِ هََ اَ ت َ ] (اِخ ) منزلی است از منازل قمر. (شرفنامه ٔ منیری ). کنایه از پروین است که ثریا باشد و آن یکی از منازل قمر است . (رشیدی ). ثریا. (ناظم الاطباء).
و در اینجا باز هم از لغتنامه و ناصر خسرو:
پروین چو هفت خواهر خود دایم
بنشسته اند پهلوی یکدیگر
ناصر خسرو
---
پروین را دارای بین شش و هشت ستاره خوانده اند، در صورتی که تا چهارده تا از صدها ستاره آن با چشم غیر مسلح رویت می شوند.
اورنگ را مدار اختران منظومه شمسی نیز می دانستند، که ماه، یا بهرام یا ناهید و غیره هر کدام اورنگ یا مدار فلکی خود را دارا بود. و همچنین هفت فلک یا هفت اورنگ کنایه از آسمان نیز هست.
در رابطه با دب اصغر و اکبر با رجوع به لغتنامه خواهید دید که برخی، آنان را هفت دختران و هفت برادران خطاب کرده اند و نه "هفت خواهران."
***
اما در مورد این رباعی،
در حاشیه دیگری عرض کردم که از هزار و چندصدتا رباعی منسوب به خیام هزار و چندصدش از آن او نیست و الحاقی می باشند. اینهم نمونه دیگری از همین رباعی در لغتنامه:
گاویست در آسمان سنامش پروین ۞
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت گشای ای مرد یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین .
***
اگر این رباعی در اینجا از خیام باشد به دلایل ذیل تعبیر شما صحیح نیست،
اگر تعبیر شما را در نظر بگیریم معنی آن می شود که :
1-خیام نیز به وجود این گاو نهان زیر زمین معتقد بوده، که از دانشمندی چون او چنین چیزی بسیار بعید است.
2-مشتی خَر بین این دو گاو یعنی از ثری تا ثریا( از زمین تا پروین) وجود دارند، که غیر منطقی و از خیام بسیار بعید است که فلک را نیز پر از خَر بداند.
3-اینگونه بیان در مورد مردمان ناآگاه از علم، یا به عبارتی ساده که مردم روی زمین یک مشت خَرند، از دانشمندی چون او بعید است، مگر آنکه او را یک شخص خودبزرگ بین متصور شویم که غیر ممکن نیست ولی باز بسیار بعید است.
4-در اینصورت هیچ پیچش و چرخشی در رباعی نیست، و این یک بیان خطی و مستقیم می نماید که فقط برای بیان آن سروده شده که گوید مشتی خَر بر روی زمینند. همانطور که پیشتر عرض شد این دیگر نیاز به سرودن رباعی ندارد!
***در صورتی که معنایی را که در پست پیشین عرض شد نمایانگر آنست که چرا او این دو صورت فلکی و آن باور کهن به گاو زیر زمین را ارجاع داده، که در پیچشی هم آن باور را نفی می کند و هم آنکه آگاهی او از وجود دیگر ستارگان مانند خورشید را بیان.
-----

1394/05/04 04:08
ادب دوست

جناب بابک،
فرهنگ معین جلد پنجم صفحه‌ی 343 :
پروین شش ستاره‌ی کوچک که در کوهان ثور(گاو)
جمع شده اند و آنرا به عقد ( گردنبند) یا خوشه‌ی انگور تشبیه کنند، ثریا
نرگسه ، نرگسه‌ی چرخ 2- منزلی است از جمله‌ی بیست و هشت منزل قمر
همان منبع فرهنگ معین جلد ششم صفحه‌ی2281
هفت اختر نام هر یک از دو صورت شمالی ستارگانی است که نامهای دیگرشان بنات النعش صغری و کبری است و آنهارا هفت سالاران و هفت برادران نیز گویند.
هفت اورنگ :
دو صورت فلکی به هفت اورنگ موسوم است
1- هفت اورنگ کهین یا دب اصغر... و آنرا خرس کوچک نیز می نامند
2-هفت اورنگ مهین یا دب اکبر که هفت خواهران و هفت برادران نیز نامیده اند و آنرا خرس بزرگ نیز گویند.
هفت خواهران صفحه‌ی 2285 همان فرهنگ
هفت اورنگ
و جای سخن از هفت اورنگ جامی ، البته اینجا نیست . با عرض معذرت ویکی پدیا منبعی معتبر برای این گونه جستجوها نیست.
شاد باشید
در باب تعبیر خر در رباعی اگر از خیام باشد
خود رباعی از خریت می گوید و هم گاوی که زمین را بر شاخ خود دارد و نه بر پشت که جایی برای تفسیرهای کیهانی نمی نهد.

1394/05/04 06:08
بابک

جناب ادب دوست،
با شرمندگی از شما،
بیت آورده شده از ناصر خسرو نزدیک به هزار سال پیشتر از فرهنگ معین آمده و در آن تایید و تاکید بر هفت خواهر است و نه شش، که هم قدمت آنرا رساند و هم صحتش را.
آنرا توانید اینجا یابید، بیت هفتم:
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴/
--در باب اورنگ بیان اینجانب خطاب به گفتار خودتان بود که پیش کشیدید، در باب هفت اورنگ جامی یک یا دو نسخه در دست دارم بفرمایید به چه اشاره دارید که مربوط به این داستان است؟.
--در باب دب اکبر و دب اصغر که باز شما پیش آوردید و هیچ ربطی به پروین و شش یا هفت ستارهء آن نداشت :
* دب اصغر یا هفت برادران خرد:
دب اصغر. سریر فلک . بنات النعش اصغر. ضواجع. (مهذب الاسماء). خرس خرد. (التفهیم ). بنات النعش صغری . "هفت برادران خرد." اولین از نوزده صورت شمالی قدما و آنرا بنات نعش صغری نیز گویند و آن هفت ستاره است چهار آنرا نعش گویند و سه را بنات . (مفاتیح ). یکی از صور فلکی شمالی که از همه ٔ صور به قطب شمال نزدیکترست و آن بصورت خرسی خرد توهم شده است و بنات نعش صغری و فرقدان و جدی درین مجموعه باشد و آنرا کلب نیز گویند و بفارسی هفتورنگ کهین گویند. (یادداشت مؤلف ).

*و دب اکبر، هفت برادران کلان یا دختران نعش بزرگ در لغتنامه:
دب اکبر. [ دُب ْ ب ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) خرس بزرگ . || (اِخ ) خرس بزرگ ازصور شمالیست . (التفهیم ). صورت چهارم از صور شمالیه ٔفلکی قدماء و آنرا بنات نعش کبری نیز گویند. (مفاتیح العلوم ). بنات النعش کبری . صورتی از صورتهای فلکی و به خرس بزرگ مانند کرده اند و آن بیست وهفت ستاره است بر صورت و هشت ستاره است بر پیرامون صورت . نام یکی از صور فلکی شمالی و نعش یا سریر و بنات النعش کبری و عناق و قائد و سها در این صورت واقعست و صورت را بفارسی هفتورنگ مهین گویند. "هفت برادران کلان ". "دختران نعش بزرگ ".هفتورنگ . کوکب قطبی . صورت کلان خرس است از ترکیب کواکب شمالی قریب قطب شمال و آنرا بنات النعش کبری گویند. (از غیاث اللغات ).
---
در مورد ویکی پیدیا اگر هم بیان شما را حجت گیریم، یک جلد کتاب در اختیار است که همان را دقیقاً گوید:
A Dictionary of Astronomy
Oxford University press1997
ISBN 0-19-211596-0
Pleiades-A prominent open cluster in Taurus, popularly
termed the seven sisters
----
در باب "تعبیر خر دررباعی" که زمین رابر شاخ گاو گوید و نه بر پشت، شما اینرا کجای رباعی دیدید که از شاخ صحبت کند و یا پشت؟
و آنجایی که جای برای تفسیرهای کیهانی نمی نهد، برای که؟ شما یا همگان؟
اگر همگان پس می باید که همگی برداشت شما را قبول کنند و اشاره به دو صورت فلکی و از زمین تا پروین را از یک ستاره شناس نادیده بگیرند، و باورغیر منطقی به یک گاو در زیر زمین و و باور غیر منطقی دیگر بر مشتی خَر را از ثری تا ثریا که با برداشت شما چیزی جز این در رباعی نیست را قبول کنند؟
باز هم می بخشید ولی این یک بنده باور ندارم که خیام دانشمند چنین ضد منطق باور و بیان داشته که شما بر آن اصرار دارید.
شادی شما نیز آرزوست

1394/05/04 07:08
بابک

و از مخزن الاسرار نظامی،
مرغ طرب نامه به پر باز بست---هفت پر مرغ ثریّا شکست
در حاشیه:
هفت پر: به مناسبت هفت ستاره ثریّاست....
مخزن الاسرار نظامی
تصحیح و حواشی: حسن وحید دستگردی
به کوشش: دکتر سعید حمیدیان
صفحه 63
نشر قطره
چاپ ششم 1382

1394/05/04 12:08
ادب دوست

جناب بابک
شرمندگی بماند برای دشمنان دانایی و گفتگوی آموزنده و آزاد، و اما ناصر خسرو که من ارادت بسیار به او دارم ستاره شناس و فرهنگ نویس نبود،
فرهنگی که نام مبارک دکتر محمد معین ( نخستین دکتر زبان و ادبیات فارسی ، وصی علامه دهخدا در لغت نامه )را بر پیشانی دارد وبا همکاری بزرگترین بزرگان زبان و ادب فارسی تدوین شده است به هیچ رو با ویکی پدیا که هر کسی
می تواند در آن هر چه میخواهد بنویسد قابل مقایسه نیست
اما در باب رباعی اشاره به پشت گاو از سوی سرکار بود و خریت به آنان بر میگرددکه باور به گاو آسمان و زیر زمین دارند و نه نعوذ بالله به جمله مردم و به ویژه اهل یقین علمی . روز و روزگار خوش

1394/05/04 14:08
ادب دوست

بابک عزیز،
دو دیگر ، که بیت شاهد سرکار از ناصر خسرو قبادیانی :
پروین ، چو هفت خواهر خود دایم
بنشسته اند پهلوی یکدیگر.
نمی گوید پروین همان هفت خواهرانند مگر که این بیت معنای نهفته ای دارد و حقیر از فهم آن عاجز.

1394/05/04 19:08
بابک

ادب دوست گرامی و عزیز،
صحبت ازشادروان دکتر معین نبوده و نیست؟!
اگر شما بازهم با ارجاع فقط به فرهنگ ایشان پافشاری می کنید بر شش به جای هفت ستاره؟ و خواهر ننامیدن ستارگان پروین؟ و آنکه خواهران اشاره به دبین اصغر و اکبر باشد و نه پروین؟
در عوضِ آن یک جمله از ویکی هم که منبع موثق به شما معرفی شد، هیج هم صحبت از مقایسه فرهنگ معین با ویکی نبوده و نیست.
صحبت از خواهر نامیدن اینان و آنکه به هفت مشهور بوده اند و نه شش بود که شما کرده و به عنوان ایراد پیش کشیدید، برای آنهم ناصر خسرو که دیگر نمی باید حتماً ستاره شناس و فرهنگ نویس بوده باشد!
**
از گنجور و شعر فوق:
تیره شب و ستاره درو گویی---در ظلمت است لشکر اسکندر
پروین چو هفت خواهر چون دایم---بنشسته اند پهلوی یکدیگر
چون است زهره چون رخ ترسنده---مریخ همچو دیده شیر نر
که چیزی نمی نماید جز اشاره به اجرام آسمانی از جمله پروین هفت خواهرانِ در آسمان شب! و نه پروین خانم دیگری نشسته با خواهران! و قدمت، صحت، دقت، این گفته و نه بیش و نه کم.
احتیاج هم به معنای نهفته نیست.
--در مورد گاو نهفته زیر زمین، این حاشیه رفتن که آن باور بر آن باشد که عالم بر پشت یا کوهان و یا شاخ گاو نشسته، چه فرقی می کند در رابطه با اصل موضوع؟
اینرا نیز شما پیش کشیدید باز برای ایرادگیری، ولی اصل مساله اینست که چنان باوری در قدما بوده و این رباعی به آن اشاره دارد و لاغیر، حال یا آنگونه که حقیر بیان کرد بر پشتش و یا ایراد شما که نه بر پشت بلکه اول بار بر کوهان و سپس برشاخ!
--در مورد خریت بیان شده از اینجانب، آری به صراحت گفته و می گویم به آنان که پافشاری درباب فقط خَر خواندن واژه دارند. که در این رباعی اشاره می باید به اصل باور بوده باشد ( در اینجا خریت نام بردم) و نه آنکه مردمان که خرند.
و نه آنگونه که شما اصرار دارید مراد "چارپایان با کتابی چند"! کتاب و اشاره فقط به اهل فن و نه دیگر مردمان را از کجای این رباعی در آوردید؟
***اگر جایی اشکال و ایرادی اساسی می بینید مخلص در تصحیح خود شرمی که نداشته هیچ سپاسگذاری فراوان کرده و به آن اذعان خواهم کرد، ولی نه اینگونه ایرادات که جابجا نشان می دهد که شما خود به خطا رفته اید و فقط پافشاری و اصرار برای توجیح خود.
***از حواشی بی مورد بگذریم، در باب این رباعی دو گزینه پیش روست:
1-آنکه بیان آنرا در رابطه با مشتی خَر (ولو چارپایانی با کتابی چند) بین دو گاو از ثری تا ثریا منظر کنیم.
که حقیر سعی کرد نشان دهد بر مبانی مختلف، گفتاری ضد منطق و می باید مخالف اصول منطقی خیام (که منطق پایه ریاضیات و خیام هم نابغه زمان خود و تاریخ در این علم) باشد. وگر چنین باشد این بیان ضد منطق را نتوان از او قبول کرد و یا از آن او دانست.
2-آنگونه دیگر که این بنده بیان کرده که به منطق نزدیکتر می نماید،اشاره به صوَر فلکی و باور گاو نهان در زیر زمین، برای رد آن باور و بیان دانش و آگاهی او از مشتی ستارگان دیگر مانند خُر بین زَمی و پروین باشد.
که در این نظر هم رباعی پیچش(ایهام) دارد، و هم دارای بار بسیار سنگینتریست تا منظر نخست.
حال اگر ایرادی وارد است بفرمایید، بنده سراپا گوشم.
وگرنه
سرتان شاد
و روزگار بر شما هم خوش

1394/05/04 21:08
ادب دوست

جناب بابک ،
سرکار صورت فلکی پروین را هفت دختران بخوانید
( با اینکه تنها 6 ستاره خرد دارد)
بنده نیز بنا به همان بند تبعیدی یمکان و معتبرترین فرهنگ فارسی آن دیگر ی را هفت خواهران، هفت اورنگ، هفت برادران....
در باب رباعی ، مراد شاعر ستاره شناس از مشتی خر آنانند که زیر و زبر زمین دو گاو می بینند.
والسلام ، نامه تمام

1394/05/05 00:08
بابک

ادب دوست گرامی،
سرتان شاد این را در ابتدا می گفتید،
البته بنده گفتم خواهران و نه دختران، و تنها 6 ستارهء خُرد دارد دیگر چه صیغه ایست؟
اگر منظور ستارگان کوچک چون ستارگان نوترونی (Neuton Stars) و یا کوتوله های قهوه ای (Brown Dwarfs) باشد که ستارگان پروین که دیده شوند و به رنگ آبی زنند را غولهای آبی (Blue Giants) تشکیل داده که کوچک یا خرد نیستند بلکه غول پیکرند و چندین برابر خورشید ما، تعدادشان نیز در آن مجموعه چنانکه پیشتر آمد نه شش و نه هفت بلکه به صدها ستاره و شاید هم بیشتر رسد. البته اگر فرهنگ دسترس شما اصرار بر 6 دارد ، حتماً همان است.
در باب رباعی نیز چنان بخوانید که علاقه دارید گو اینکه آخرین تعریف شما باز همان آش و همان کاسهء گزینه یکم است.
همواره پیروز و کامروا باشید

1394/05/05 02:08
ادب دوست

جناب بابک،
از اول همین بود ، شما به حاشیه رفتید و سر انجام روشن نفرمودید کدام را هفت خواهران میدانید و کدام را پروین، نیازی به کوتوله شناسی هم در میان نیست یک بحث لغوی است .
شش ستاره خرد انچنان که از زمین دیده میشود گمان نمی برم کسی بجز من از بزرگی ستارگان بی شمار کیهان بی خبر باشد .
در مورد دختر و خواهر به حاشیه های پیشینتان مراجعه فرمایید.
و شب و روزتان به خیر

1394/05/05 13:08
بابک

جناب ادب دوست گرامی،
مگر نخواندید؟
که بوضوح و روشنی و بی هیچ شک و تردیدی، بر مبنای ابیات ناصر خسرو که از پروین هفت خواهر نام آورده بنده هم چنان گفتم، و در تصدیق و صحت بر هفت ستاره و نه شش از نظامی هم برای شما بیتی مرقوم شد.
البته شما مایلید همه آنها را رد کرده و ندیده بگیرید و همچنان با استناد بر فقط و فقط فرهنگ معین نزدتان حرف خود را تکرار و تکرار کنید، خوب این دیگر جای گفتگویی نمی گذارد.
البته بنده هم به حاشیه نرفتم، بلکه پاسخ پرسشها و ایرادات شما را با چندین و چند منبع و ماخذ بیان کردم.
در عوض سرکار که لحظه ای ایرادتان آن بود که عالم بر کوهان گاو باشد و نه طبق گویش بنده بر پشتش!، و لحظه ای بعد آنرا بر شاخ گاو نهادید به جای کوهان! و بعد هم بابت این چرخشها بنده مقصر از آب در آمدم که گاو نهان در زمین را باور قدما بیان کرده که عالم بر پشتش نشسته! .
سپس هم از جایی در رباعی در آوردید که منظور از خران آنانی بودند "که کتابی چند بر پشت دارند"! نه همه مردم، و پاسخی ندادید که اینها را از کجای رباعی استخراج فرمودید.
باری پاسخ مهم نیست، چون هدف گفتگو بود و روشنگرایی و به نتیجه منطقی رسیدن و نه جر و بحث بی پایان.
ما را به خیرشما را هم به سلامت
والسلام

1394/05/05 14:08
ادب دوست

جناب بابک،
کس یا کسانی که فرهنگ معین را ( آنهم در گنجور شعر و ادب فارسی) معتبر نمی دانند، با عرض معذرت و امید عفو
مصداق این بیت معروفند:
. . . . . رونق بازار آفتاب نکاهد.

1394/05/05 16:08
بابک

جناب ادب دوست،
باز هم تکرار مکررات،
پیشتر بیان شد که صحبت از فرهنگ معین نبوده و نیست مگر فقط برای شما.
البته از شخصی که چشم را بر ابیات کهن ناصر خسرو و نظامی بپوشاند و آنانرا به روی خود نیاورده حاشا و کتمان کند، خوب می باید این گفتار آخر را متوقع بود.
شاید که ادب مرد به زدولت اوست.

1394/05/05 18:08
ادب دوست

جناب بابک،
همین طور است که میفرمایید، ادب مرد به زدولت اوست.
و این البته در باره دولتمندان است گدای گوشه نشینی چون من را ادب کافی است.

1395/04/08 01:07
شهاب

باسلام
نظر بنده اینه که منظور خیام از مصرع آخر دقیقا خود کلمه خَر بوده چرا که ایشون میفرمایند زیر و زبر دو گاو یعنی مابین دوگاو که یکی در زیر زمین و دیگری در آسمان است بنابراین وسط این دو گاو زمین است که اشاره به حماقت و خرافاتی بودن مردم دارد.
از طرفی صحبت از گاو و حیوان است و اینجا کلمه خَر مناسب است.

1395/04/08 01:07
شهاب

در واقع به نظر بنده مصرع آخر این گونه است:
زیر و زِبَر دو گاو ، مُشتی خَر بین

1395/06/29 09:08
اسد

باعرض ارادت وتشکر
من فکر میکنم منظورخیام عزیزاین بوداست که وجود دو گاو دراسمان و زمین فقط توسط جامعه ای کوته نظر که به خر تشبیه شده اندموردقبول میفتد.یعنی فقط ازجماعتی بیسوادوجاهل وخرمانندبرمی آید که وجود دوگاو درآسمان وزمین را بپذیرند.

1396/05/04 00:08
پوریا

بنده با جناب اسد‌ موافقم ،باید اضافه کنم که منظور خیام‌ از خر همان مردم کوته فکر است که اسیر باورهای خرافی و جهل هستند و‌همینطور به وجود دو گاو در زیر و‌ زبر زمین عقیده دارند ،خیام یک‌منجم بزرگ و یک‌انسان خردمند بود و کاملا مطلع بچد که هیچ گاوی در زیر و زبر موجود نیست

1396/08/08 01:11
حمید سامانی

جماعت این دو بیتی از خیام نیست - چندین شعر من جمله این شعر منسوب به خیام هستند و نه از خیام
لسان خیام سَبُک و زشت و توهین آمیز نیست

1396/10/09 21:01
عماد فلسفی

با احترام
وقتی بحث داغ شما رو خوندم یاد یه رباعی دیگه از خیام افتادم:
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
عماد فلسفی

1397/03/07 10:06
آرمین شکری اصیل

در منبعی تاجیک این رباعی به این صورت نیز آمده:
گاوی است در آسمان قرین پروین
گاوی است دگر بر زبرش جمله زمین
چشم خردت گشای چون اهل یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

1397/06/31 06:08
علی

اتفاقا این شعر رو به هیچکس نمیشه نسبت داد جز خیام چون مثل بقیه اشعارش در حال نقد کردن نگاه ها و اداهایی هست که هیچ منطق و اساسی براشون وجود نداره و عده ای فقط در حال فسانه گفتنند یا فسانه دیدنند
شاعر اونقدر پیچده شعرش رو نگفته که خیلی از دوستان تحقیق ستاره شناسی انجام دادند و موضوع رو خیلی پیچیده تر کردند بلکه خیلی ساده میگه یه گاو در آسمان و یکی در زیر زمین وجود داره و عده ای اون رو خر میبینند نمونه دیگر و با زبان دیگر میشه این رو یادآور شد:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
و مثل اندیشه ثابت ندانم گرای خیام در این شعر مشخصه که حقیقت یه چیز دیگه است ولی عده ای اصرار دارند که حقیقت اون چیزی که ما میبینیم و ما میگیم و خیام مثل همیشه به توهم دانایی و توهم بینایی بشدت حمله میکنه

1397/06/10 05:09
خیام

گاوی در آسمان است که منظور یک صورت فلکی است.گاو دیگری در زمین است.اگر عاقلی پس با چشم بصیرت ببین زیرا بعضی ها حتی ظاهر و باطن گاو را میبینند و فکر میکنند خر است.در واقع این شعر برای کسانی است که بصیرت نداشته و ماهیت یک چیز را اشتباه تشخیص میدهند.
یک گاو در صور فلکی در زبر یا بالا
یک گاو در زمین یا زیر یا پایین به صورت جاندار
و این دوگاو در واقع وجود دارند و این گونه نیست که برخی از دوستان میگویند خیام آن دو را نقض میکند روشن است چیزی برای نقض وجود ندارد اتفاقا با بازی با مفاهیم فقط هدفش این بود که بعضی چیزها بسیار واضح اند ولی باز هم ماهیت آن را تشخیص نمیدهیم.

1397/08/30 08:10
وحید

مفهومی بس ساده و در عین حال پیچیده را میطلبد .منظور از دو گاو نیروهای درونی و بیرونی زمین اند .در قدیم زلزله ها را ناشی از حرکت سر گاو ی میدانستند که زمین را بر شاخهای خود دارد . منظور از خران الزاما توهین نیست .شاید تفاوت شعور رامابین انسانها و خرد ماوراطبیعه میداند .در مقام مقایسه اختلاف شعور انسان و عقل نهفته در ماورای طبیعت را به گاو و هر تشبیه کردن نه تنها بی ربط نیست بلکه شعور انسانی را از حد خود نیز بیشتر دانسته .
شاید خر را آنگونه که جامعه فعلی توهین تلقی میکند در عصر خیام تلقی نمیشد .هرچند در مقایسه امروزی ما هم گاو را کمی و فقط کمی از هر بیشتر میدانیم .پس منظور شاعر پایین از بودن عقل انسان است و بس

1398/03/05 16:06
بهرام مشهور

با سپاس از همه هموطنانی که صورت های دیگری از این رباعی را آورده اند . اما این رباعی با این عبارت که می نویسم برگرفته از کتاب عمرخیامی است که ادوارد فیتز جرالد از روی آن اشعار خیام را به انگلیسی برگردانده است :
گاوی است در آسمان قرین پروین
گاوی است دگر بر زِبَرَش جمله زمین
گر بینایی چشم حقیقت بگشا
زیر و زِبَرِ دو گاو مشتی خر بین

1399/11/23 18:01
ساسان

مُشتی خر بین یعنی مُشت نمونه خروار( جزئی از کل)

1401/02/27 13:04
محمود ثاقب

فکر می‌کنم خیام قصدن * مشت خر بین* را آورده و میخواهد به مردم گوشزد کند، اگر عقل را بکار بندازید میدانید گاوی در کار نیست و اینهای که چنین باورمندند از عقل و خرد تهی‌اند چون خر.

1401/09/21 12:12
علی نظری

بنده در ادبیات تخصصی ندارم و البته بدون پژوهش یا استدلال قابل دفاعی، پیشنهاد می دهم معانی زیر هم به عنوان فرضیه هایی مد نظر ادبا قرار گیرند:

شاید کلمه «خر» /khor/ به معنای «آخور» به کار رفته باشد. ممکن است منظور شاعر این باشد که در میان این دو گاو آخورهایی بسته شده است. یا اگر آن را تغییر شکل یافته کلمه خُوَر xwar در زبان پهلوی (به نقل از جناب کزازی) در نظر بگیریم که به معنای «جشن و سرور و مهمانی» خواهد بود. این هم می تواند به ذهن و زبان خیام نزدیک بوده باشد. همچنن خور ممکن است در معنای «خورنده» به کاررفته باشد که از پستان گاو ها می نوشند.

ممکن است تلمیحی انتقادی باشد به آیه 38 سوره دخان «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ» (و ما آسمانها و زمین و آنچه را بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم.) و اگر معنای (سرور و مهمانی) را در نظر بگیریم، این هم می تواند به ذهن و زبان خیام نزدیک باشد. ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز

که بررسی دقیق تر همه این موارد البته نیاز به پژوهش متخصصان دارد.