رباعی شمارهٔ ۸۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۸۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۸۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۸۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۸۲ به خوانش علی قلندری
رباعی شمارهٔ ۸۲ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
واقعآ که درست گفته
مرگ ناله همگان را بر اورده است در مرگ سام نیرم که به نیرمی و گیس داری و گرزوری سر امد ازادگان بوده است نیز فردوسی فرا مینارد(بانگ بلند میکند)اما همین ناله و بسته بودن درهای شناخت دانایان دربایست و ضرورت امدن پیامبران را استوار میکند(تأکید میکند)
طبق تصحیح محمد علی فروغی مصرع دوم "کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد" است.
جناب امین کیخا، اینجا "کس" عام است و دربرگیرنده پیامبران نیز میشود. منظور شاعر این است که هیچ کس (از جمله پیامبرانی که شما تصور میفرمایید) مشکل اجل را حل نکرد.
بر استاد خودم امین کیخا از سر جسارت می نگارم : همانگونه که فرهاد عزیز نگاشته : کس عام است و دربرگیرنده همه می شود از جمله پیامبران . به ویژه که خرد بیرحم خیام را استثنا بر کسی یا بر کسانی نیست
معنای این رباعی چیه
مهسا،
معنی این رباعی این است که همه افرادی که درباره مسائل بنیادین بشری آمدند و نظریه صادر کردند، مسائل بنیادی بشری مهمی مثل مرگ، زندگی، خدا، حقیقت و... تنها دییدگاه و پسند و نظرگاه خودشان را بنا بر تجربیات خودشان بیان کردند، اما کسی نتوانست به اثبات یقینی آن مدعاهای خود که برای پاسخ به این مسائل مهم ارایه کرده بود اقدام کند و به قول آن رباعی معروف «ره زین شب تاریک نبردند برون/ گفتند فسانه ای و در خواب شدند» اما اصل واقعیت که همان وجود این مسائل است باقی است. امروز هم می بینیم این مسائل اینقدر لاینحل است که مکتبی مثل اگزیستانسیالیسم تمامی آنها را از سر نو مورد بررسی قرار می دهد. یعنی عملا مکاتب پیشین بشری هیچ راه حلی کاربردی ای ارایه نداده اند و امروز بشر با همان شدت و حرارت باز به این مسائل دارد می پردازد.
من گفته مهسا را تأئید می کنم. بخصوص در علوم فیزیک کوانتوم که دانشمندان فیزیک به مسائلی چون عدم قطعیت برخورد کرده اند. دایره یا نهادی که خیام از آن در این رباعی یاد می کند همان محدودیت های معرفتی نهادی انسان است و ساده ترین استعاره ای که آنرا بیان می کند اینست که "هیج انسانی با دستانش قادر به بلند کردن خود از زمین نیست"
کس مشکل اسرار ازل را نگشاد
کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد
یادمان باشد که خیام فیلسوف طبیعی است و در باب بحث وجودی خدا که مهمترین سوال فلسفی تاریخ میباشد خیام تفکر ندانم گرا دارد، بدین معنی که نمیداند خدایی وجود دارد یا خیر،حال با اجازه سروران با هم مرور میکنیم،
"کس مشکل اسرار اجل را نگشاد" هیچکس به معنای تمامی آدمیان (همانطور که دوستان عزیز اشاره کردند) از راز وجود یا عدم وجود خداوند اطلاعی کسب نکرد
"کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد" هیچکس از دایره علمی که در هستی وجود دارد پا فراتر نگذاشته است و تبیینی ورای علم هستی ندارد
"من می نگرم ز مبتدی تا استاد" از کسی که تازه در راه علم و دانش قرار گرفته تا کسی که به دانش استادی رسیده
"عجز است به دست هر که از مادر زاد" باز اینجا از مادر زاد به معنی همه آدمیان از حل این مشکل عاجزند
به نظر سروران «اسرار ازل» صحیح تر و معنی دار تر از «اسرار اجل» نیست؟
بنظر بنده هم ازل درست تر است. در رباعی دیگری ایشان می گوید: اسرار ازل را نه تو دانی و نه من . . .
سلام بر دوستان
کس نیست که اسرار ازل را داند
وز دفتر کائنات سطری خواند
از خرد و کلان بگیر تا پخته و خام
حیرت زده در کار جهان در ماند
سپاس از یاران
عالی درود بر شما
خیام جان ، اگر تو اینچنین حقایق رو رباعی نمیکردی ، چه کسی رباعی میکرد؟