رباعی شمارهٔ ۲۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۲۷ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۲۷ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۲۷ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۲۷ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
بهتر است به جای * چون * چو استفاده شود
---
پاسخ: با تشکر از شما «چون» در مصرع دوم بیت دوم با «چو» جایگزین شد.
در این ربــاعـــــی اشاره به غنیمت و فــرصت شمـــردن لحظه لحظه ی زندگی و نــا پایداری هستی اشاره دارد
شمس به اصطلاح الحق، حکیم عمر خیام را به کوته بینی متهم کرده ای!!! زهی گزافه گویی آشکار! خودبزرگ بینی تا چه حد، که دانشمندی چنان بلند پایه، و شاعری چنان موجز گو را کور و کر و لال خوانده ای! حقا که دید کوتاه و عقل ناقص خود آشکار نمودی، وگرنه از چرندیات حقیر فانیی چون تو گردی بر دامن حکیم جاودانه ای چون خیام ننشیند.
جناب بااصطلاح الحق...بدیهیست گزافه گویی شما و امثال شما،هیچ گونه خدشه ایی بر حکیمی بزرگ چون خیام وارد نمیکند.حکیم خیام اینقدر بزرگ و محبوب هستند که حتی لازم نیست در صورت بی احترامی به ایشان،انواع مجازات و اعدام و...در انتظارتان باشد.بهتر است بروید و به پاسداری از مجموعه لغات گرد آوری شده ی عربیتان بپردازید....
حتما داستان برادر حاتم طایی را شنیده اید؟
که ُیشاب در چاه زمزم ریخت از برای کسب شهرت
بد گویی های برخی مدعیان از خیام و سعدی و فردوسی مرا یاد ان شخص می اندازد.
اینان عرض خود میبرند ، چنانکه مرشدشان احمد شاملو برد.
سلام گرامیان با این منوال راه به جای نمی رسد لطفا دوستان فقط نظر خودرا بدهند و درنظردادتمام وکمال ادب را رعایت کنند چون اگر درنظریه خود ادب را رعایت نکنند لذت خواند ونتیجه گیری ابیات ازبین می رود برادر کوچک شما مسلم
اولا این رباعیات منسوب به خیام است و احتمال اینکه سروده ریاضی دانی چون او باشد بعید به نظر میرسد ثانیا برواشت از معنای شعر به فرد خواننده برمی گردد اگر اعتقادی به دین و دیانت نداشته باشد میشود نظر آقا یا خانم(l) که احمقانه به پیامبر اسلام توهین میکند و اگر اهل عقل و درایت باشد و شعور درک شعر داشته باشد برداشت عرفانی و بندگی خداوند را از آن استنباط می کند .
چه زندگی پس از مرگی وجود داشته باشد چه نه
باید قدر این زندگی فانی را دانست و از آن لذت برد. وگرنه کفران نعمت کرده ایم!
موضوع این رباعی، مانند بسیاری از رباعیات دیگر خیام، سفارش به استفاده از وقت و فرصتهای کوتاه و گذرای زندگی از جمله ایام نوروز است. چنان که میدانیم در میان آثار علمی و ادبی خیام کتابی با عنوان نوروزنامه وجود دارد که در مورد پیدایش جشن نوروز و آداب آن نوشته شده است. این کتاب که تا آن زمان در زبان فارسی مانند نداشته است از دل جوان و شادابی روان خیام خبر میدهد. تشبیه قدح به لاله (در مصرع اول) به جهت سرخی شراب گونه این گل بهاری است و از همین رو به کسی که دارای گونه های سرخ باشد نیز لاله رخ میگویند. اکنون سخن خیام این است که در بهترین روزهای زندگی که همان ایام خوش آب و هوای نوروز باشد، باید که با قدحی و زیبارویی به سرخی لاله تا فرصت باقی است به عیش و نوش پرداخت، چرا که هر لحظه ممکن است این جهان پیوسته در گردش ما را چون خاک پست و پایمال کند.
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
سلام بر یاران دیار ادب پارسی.
نوروز مده باده ی گلگون از دست
مخصوصا اگر گلرخ و گلزاری هست
می نوش که از کینه ی دوران بینی
هم شیشه عمر و هم سبویت بشکست
تشکر
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لاله رخی اگر ترا فرصت هست
ببین چقدر با دقت به همه چیز نگاه میکرده خیام..
نوروز که میشه دشت های نیشابور پر میشه از گلهای لاله،،و وقتی بارون بهاری شروع میکنه به باریدن ،درون گلهای لاله پر میشه از آب بارون انگار که گل قدح بدست گرفته ،حالا وقتی پر از آب میشه درونش چون سنگین میشه کج میشه و آب درون گل میریزه پای گل بغلی، فقط باید از نزدیک ببینید این صحنه زیبا رو ، گویی گلها واقعا قدح به دست گرفتن و دارن برای همدیگه می میریزن،دشتی رو تصور کنید که هزار تا گل لاله هی دارن پر آب میشن و هی میریزن برای گلی دیگر...
این شعر نشان از تیز بینی خیام نسبت به طبیعت اطرافش داره.
و بیت بعد که نصیحت حکیم رو داریم و میگه اینگونه باشید.