رباعی شمارهٔ ۲۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۲۰ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۲۰ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۲۰ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۲۰ به خوانش علی قلندری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
کنار هم آمدن لیل و نهار و مردمک چشم نگار بسیار جالبه!
با سلام و درود.
آرش عزیز بسیار زیبا گفتی و به نکته بسیار ظریفی اشاره کردی.تبریک میگم به این تیزهوشی و تیز بینی.
می خواد بگه که عمر ما در مقیاس با عمر دنیا چیزی نیست.
حق نگهدارتان
هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده است
تشبیه بسیار جالب و هوشمدانهای است و در واقع از ما میخواهد با احتیاط رفتار کنیم و مراقب محیط زیستمان باشیم.
هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده است
تشبیه بسیار زیبا و هوشمندانهای است و در واقع از ما میخواهد مواظب محیط زیست باشیم.
این رباعی به نظر من بسیار رعب انگیز و وحشت آور است...امروزه وقتی که استخوان های مرده ای را از خاک بیرون می آورند انسان به فکر فرو می رود و بی اختیار به یاد این رباعی می افتد... آیا این استخوانها متعلق به زن های زیبارویی است که اکنون به این روز افتاده اند؟!!چه کسی این را باور میکند؟!! به راستی که خیام افکار انسان را به ماوراء هستی می برد... او جاویدان است
با أدب و احترام خدمت ادیبان گرام
کناب خیام نامه نوشته محمد رضا قنبری که به چاپ سوم و چهارم رسیده است بهترین مرجع برای شناسائی حضرت عمر خیام نیشابوری نابغه بی همتای تفکر ایران زمین میتواند باشد- که هر چند بسرعت مورد مطالعه و استناد بزرگان شعر و أدب پارسی بویژه خیام دوستان قرار گرفت ولی متاسفانه هنوز بحد کافی برای شناخت حضرت عمر خیام نیشابوری در سطح گسترده قرار نگرفته است فلذا مطالعه و بکار گیری این کتاب بسیار وزین را که با زحمت وافر به رشته تحریر در امده به ادیبان توصیه مینمایم- همین بس که برای تألیف این کتاب ، تمام کتاب هائی را که تا بحال در بیان خیام بزبانهای فارسی ، انگلیسی و عربی بچاپ رسیده مورد مطالعه ، بیان و ماخذ قرار گرفته است و صرف نظر از تحلیل عمیق در مورد خیام و رباعیات او ، هر گونه شک شبهه ای در مورد اصالت هر یک از رباعیات را بر طرف مینماید
هوشنگ گرامی
سلام
برای من هم ترسناک است .
هنگامیکه کودکی بیش نبودم کتابهای جیبی مصوری از خیام و باباطاهر زینت بخش کتابخانه عظیم پدر بود .
یادم می آید در این صفحه تصویر انسانی بود که در زیر گامهایش چشم هایی نگران به چشم میخورد و هنوز آن ترس غریب را در عمق جانم حس میکنم .
هم چنین به یاد فیلم چه رویاهایی می آیند می افتم که در آن رابین ویلیامز هنر آفرینی کرده است . هنگام عبور از برزخ برای یافتن همسرش در دوزخ زمانی با فریادهایی به خود می آید و تازه میفهمد پای بر سر آدمیانی غرقه در باتلاق می نهد .
این قطعه نیز از کتاب کمدی الهی هنگامی که دانته پای بر سر برزخیان میگذاشت اقتباس شده است .
ترجمه این شعر به عربی. ام کلثوم خیلی زیبا خونده در آلبوم رباعیات خیام.
فکم تَوالی اللیل بعد النهار
وطال بالأنجم هذا المدار
فامْشِ الهُوَیْنا إنَّ هذا الثَری
من أعْیُنٍ ساحِرَةِ الاِحْوِرار
این اشعار خیام اگر همینطور پیش برود چند سال دیگر نامفهوم خواهد بود،
آدم ها پای بر روی بطری های پلاستیکی و قوطی های کنسرو و آلاینده های سمج دیگر خواهند گذاشت بلکه زیر پای آنها دفن خواهند شد،
نه خاکی خواهد بود نه آبی که مردمک چشم نگار و love story ها را به یادشان آورد!
بیت دوم مصرع اول این رو دیدم بعضی جاها:
زنهار قدم به خاک آهسته نهی
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
.گردنده فلک بر سر کاری بوده است
،زنهار، قدم به خاک آهسته نهی
.کان مردمک چشم نگاری بوداست
این شعر و مصرع دوم بیت دوم به این موضوع اشاره دارد که ما در مقابل گذر ایام نا چیز و ناگزیریم و روزگاری خواهد آمد که ما حتی از روی سنگ نوشته سنگ قبرمان هم برای کسی شناخته نخواهیم شد و یا حتی خاک پیکرمان در کارگه کوزگری اسبابی برای استفاده آیندگان خواهد شد پس مغرور از بودنمان نباشیم و همواره متواضع باشیم چون خاک .
برداشت دیگر از این رباعی بر خلاف عده ای که بنا دارند خیام رو پوچگرا جلوه دهند به این دلالت دارد که پیکر انسان از خاک آفریده شده است بدست کوزگر دهر و در رستاخیز دوباره بر می خیزد
درود بر ME
در پاسخ به شما، آیا معادل سازی ترجمهی پارسی خیام از اجرای امکلثوم در جایی یافت میشود. من بسیار ازپیاش گشتم و چیزی نیافتم.
پیوند به وبگاه بیرونی
با سلام " در پاسخ به درخواست پرهام برای معادل پارسی رباعیات خیام ام کلثوم " با لینک بالا در تلگرام تماس بگیرید. ادمین مجله فارسی زبان ام کلثوم هستم و در باره رباعیات خیام " همچنین ترجمه احمد رامی از آنها برای ام کلثوم کار کرده ام.
با مهر و احترام
و جهت اطلاع کلی دوستان ' ام کلثوم 15 رباعی را که احمد رامی به عربی برگردانده ، و ریاض السنباطی ' آهنگساز مصری بر روی آن آهنگ گذاشته به آواز خوانده است. تاریخ تقریبی نخستین اجرا ، 1953 و آخرین اجرا ، در کشور مغرب به سال 1968 است. از این 15 رباعی فقط 10 تای اول ' متضمن افکار خیام است و 5 تای آخر ، تحت تاثیر سلیقه احمد رامی و ام کلثوم بوده ، ربطی به خیام ندارد. برای تمام 10 رباعی نخست هم معادل النعل بالنعل از خیام نیست و فقط چند رباعی ' مشمول این قاعده میشود و مابقی ' به طور کلی تحت تاثیر نگرش خیامی است. لازم به ذکر است که احمد رامی پس از مطالعه ترجمه انگلیسی رباعیات خیام فیتزجرالد ' احساس کرد چیز بیشتری در رباعیات خیام هست که در معادل انگلیسی آن منتقل نشده ' لذا برای آموزش زبان فارسی به پاریس رفت و پس از آن خود شخصا دست به کار ترجمه رباعیات خیام شد.
خانم صدر بهتر نیست وبلاگی یا سایتی باز کنید تا دسترسی به مطالب تان راحت تر شود؟ من خودم به شخصه تلگرام ندارم و اصلا در شبکه های مجازی فعال نیستم، اما علاقه مندم که با ترجمه عربی رباعیات خیام آشنا شوم. این گونه در جستجو اینترنتی نیز یافتن مطالب برای افراد سهل تر خواهد بود. با تشکر.
با درود
ببخشید اما خب دوست داشتم به اون دوستایی که دنبال عربی رباعیات هستن بگم که حالا چرا عربی؟؟؟حالا چرا یه زبون دیگه اصلا؟شما الان پارسیه این رباعیاتو کامل دربرگرفتید گیر دادید به عربی یا یه زبون دیگه این رباعیات؟؟همین الانش بس نیست تو یه جمله ده کامه ایمون 9 کلمش عربیه؟؟؟؟
رباعیاتم عربی میخوایید؟؟
اینا شعرای پارسی زبانند گرچه تو اشعارشون کلمات عربی هم هست همشون اما شما دیگه دنبال چی هستید؟؟؟
پارسی را پاس بداریم،فقط واسه خنده این جملرو ههمون میگیم.
زبونمون زیباترین زبون کل تاریخ بشریته
آدم کلافه میشه میبینه بعضی افراد دنبال ترجمعه یه زبون دیگه این اشعار هستن،این همه عذاب سرمون آوردن ملل دیگر بس نیست حالا اشعار فردوسی و خیام رو هم بیایید عربیشونو بخونیم،آفرین به روحیتون
زنده باد پارس و پارسی
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک ز بهر کاری بوده است
زنهار قدم به خاک آهسته نهی
کان مردمک چشم نگاری بوده است
با سلام خدمت همه دوستان
باز هم در این رباعی خیام بزرگ اشاره به موقت و گذار بودن این دنیا دارد.بیت اول که خیلی واضح میگه:خیلی خیلی قبل تر از من و شما این جهان پابرجا بوده .پس انسانهای خیلی زیادی قبل ما زندگی میکردند در این جهان که الان تمام اعضای بدنشون تبدیل به خاک شده و ما هرجا از این کره خاکی رو قدم میگذاریم در واقع روی اعضای بدن اونها هستش که الان تبدیل به خاک شده(مردمک چشم نگاری).بیت دوم میخواد اینو بگه به نظر من.پس در کل پیام این رباعی باز هم تواضع و فروتنی و عدم فخر فروشی به هیچ چیز است نه ثروت و نه زیبایی.
درود بر دوستان عزیز،
کلام از گفتن زیبایی این رباعیات عاجزه و بنظرم گاهی با شنیدنشون چند دقیقه فقط باید سکوت کرد!
در یک جا مصراع دوم بیت اول اینگونه نوشته:
«در هر قرنی بزرگواری بوده است»
این شعرنشان میدهد که خیام با آنکه عاشق نبوده ولی میدانسته عشق وجود دارد ؛
همچنین نشان میدهد که مرگ را قبول داشته و مرگ بر همه است ...
و این شعر جای تامل بسیار دارد ... باید نتیجه ای در این شعر باشد حال آنکه نتیجه ای نیست جز آنکه خیام مطمئنا این را سرود چون که به فکر گذار زمان و مرگ آدمی بوده ...
تصور کنید :
نشسته اید و به اطراف مینگرید ؛ناگاه فکر میکنید کسی میمیرد و او به خاک تبدیل میشود ،و هر ذره ای از خاک ها به دست باد ها پرواز میکنند ، و یا شاید آن خاک به کوزه ای بدل شود و یا خاک پای درختی گردد ...و زمین زیر ما حتی خاک قبر مردمان پیش از ماست ؛ ...
ولی خیام این را نگفته بر عکس این هست ...انسان به خاک تبدیل میشود ،و خیام این را نگفته ...
نگفته که ذرات او در میان این اشیا و موجودات است
او میگوید که مردمک چشم نگاری بوده است ...
وجود واژه نگار به معشوق اشاره دارد ؛
و اگر هم این را حساب نکنیم چون خیام گفته که آن مردمک چشم نکاری بوده است پس یعنی داد میگوید که او به ذره ای معلق و ...تبدیل نگشته ،او گویی همان جسم ش بر زمین آرمیده ...
یعنی شاید هم به خاک بدل شده ولی به پرواز ذرات خویش راه نیافته ...
این یعنی چه ؟
...
.
.
فعلا این را نگاه داریم حالت دیگر را بدرسی کنیم ؛
خیام شاید اصلا به این اشاره ندارد
درواقع خیام شاید به ما میخواهد گوید که به دنیا اطراف توجه کن ؛
به دنیا نگاه گن تفکر کن ؛
به زمین زیر خود نگاه کن ...دنیا چند روزی ست و تو خودت به زیر زمین میروی ؛
به یاد مردگان باش و بدان که تو هم به زیر زمین به خواب میروی ...
که به نظر من مورد دوم هم دور از ذهن نیست ...خیام یک دانشمند و ریاضی دان بوده است ، همین که دانشمند بوده از نظام آفرینش آگاه است ... حتی به مرگ هم اعتقاد داشته :
از آمدنم نبود گردون را سود ...
همچنینن ارتباط این موضوع با این شعر :
می نوش که عمرجاودانی اینست ...
نشان میدهد که عمر جاودانی در می نوشیدن است
خب ،می نوشیدن که عمر جاودانی نمیآورد(از نظر علمی )
نخوردن آن هم نمیآورداگر سرنوشت آدمی را حساب کنیم
حتما عده ای فکرمیکنید که نظر من از می در شعر خیام یعنی خود می نه بلکه یک چیز عرفان و ...از اینها !
ولی نه اینها هم نبوده ...
خیام دانشمند است و چون شاعر هم هست پس گستره تفکرات او بیشتر است !
پس نمیتوان منظور او فقط می باشد ...هر شاعری بالاخره یک عاطفه خاص دارد ، جز با حس عاطفه خاص آدمی که طغیان نکند ،شعر سرودن ای که تا سالها سال نظیر ش نباشد ممکن نیست ...مولانا اول به شمس داشت سپس به خدا،سعدی مطمئنا عاشق بوده حال عاشق که نمیدانم ولی چنین اشعاری زیبا نشان از عشقی زیبا دارد ،حافظ عارف عاشق ،شهریار ثریا و ...
خب ...
ماند فردوسی و خیام !
فردوسی به نظر من عاشق ایران بود ...
پس ماند تنها خیام ؛
خیام عاشق بود یا نه ؟
عاشق چه ؟
که ؟
عاشق شراب خوردن !
نه !مطمئنا نه ...
به نظر من خیام شراب میخورده ولی فکر که بیشتر میکنم یکم به شک میرسم ...
بالاخره در این مورد واقعا نمیدانم !...
:/
گردنده فلک ؟
خب چه کسی فلک رامیگرداند ؟خدا ...
پس به خدا ایمان دارد
به مرگ ایمان دارد
به خوشی ایمان دارد
به نظر من او دین ندارد
او دین بلااستثنا خود دارد ،دینی که خود خیام با تفکرات خود که مایه باورهایش بوده ...
پیش از من و تو عالم هستی بوده است
خورشید و مه و بلند و پستی بوده است
هر خاک نهی پای چه دانی ؟ شاید
چشم و دهن نگار مستی یوده است
تشکر