رباعی شمارهٔ ۱۴۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ به خوانش علی قلندری
حاشیه ها
طبق تصحیح محمد علی فروغی مصرع دوم "در دست نخواهد به جز از باد بدن" آمده.
معنی کل دوبیتی چی میشه؟
مخصوصا مصرع دومش.
پیشاپیش ممنون
@ امین
برای سهولت دریافت معنی این دو بیت باید بدن را با ضمه ب و فتحه دال ، بُدن ، خواند. ضمنا همچنانکه ولگرد اشاره کرده است ، درست تر آن است که بگوییم : در دست نخواهد به جز از باد بُدن . با رعایت این دو نکته دریافت معنی آسان میشود و آن عبارت از این است که : می میرم زیرا که در این جهان بیداد است و حاصل هر کس جز باد ( هیچ ) نیست. کسی باید از مرگ من شاد باشد که از مرگ بتواند رهایی یابد.
امیدوارم پاسخ شما را درست داده باشم .
بیت اولو متوجه نمیشم؟
مصرع دوم بیت اول، با دکلمه، همخوانی ندارد. به علاوه شکل مکتوب آن در گنجور، وزن را هم به هم میزند. بهتر است به این شکل اصلاح شود: «در دست نخواهد به جز از باد بدن»
مصرع دوم بیت اول آیا وزنش به هم نریخته؟ معنیش هم نامشخص است. گویا درست همین است که دوستان گفته اند: در دســت نخواهد به جز از باد بُدَن
متن رباعی بدین وزن صحیح است:
رفتم که در این منزل بیداد بُدن
در دست نخواهد بجز از باد بُدن
آن را باید به مرگ من شاد بُدن
کز دست اجل تواند آزاد بُدن
عبارت «بر خنگ» ظاهرا از رباعی بعدی («رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین») اینجا به اشتباه کپی شده؛ مشخص هم نیست چرا!
باید اصلاح شود.
سلام بر دوستان گرانقدر
دنیا همه نامردمی و بیداد است
یک دل نبود کزین زمانه شاد است
بر حال. کسی غبطه چرا باید خورد
کو آخر کار،هستی اش بر باد است ؟!!
سپاس از توجه دوستان