قطعه شماره ۱۱
موسم عید است و ما نومید از دیدار یار
عالمی در عیش و نوش و ما و چشم اشکبار
هر کسی با یار در گشت گلستان است و من
زاشک سرخم شد کنار از داغ هجران لاله زار
جان نثار مقدم جانان نکرده، دم به دم
چیست بهره از تفرجگاه بحث جان نثار
بینوا و دل پر از خار و غریب و دردمند
دست بر دل، سر به زانو، چشم در ره، دل فگار
سینه سوزان، دل فروزان، کوچه کوچه در به در
کس مبادا همچو من آواره از یار و دیار
بکره جوئی شد ز هر چشمم روان از خون دل
عاقبت کردم دوا داغ فراغ سر چنار
خالدا گر نیستی دیوانه صحرا نورد
تو کجا و کابل و غزنین و خاک قندهار
قطعه شماره ۱۰ (در زیارت مرقد بایزید بسطامی): یارب به حق تربت سلطان بایزیدقطعه شماره ۱۲: ای ملک شیوه فرخنده شعار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
موسم عید است و ما نومید از دیدار یار
عالمی در عیش و نوش و ما و چشم اشکبار
هوش مصنوعی: بهار آمده و همه در شادی و جشن هستند، اما ما انتظار دیدار محبوب را داریم و در حالی که دیگران خوشحالی میکنند، چشممان پر از اشک است و ناامید به نظر میرسیم.
هر کسی با یار در گشت گلستان است و من
زاشک سرخم شد کنار از داغ هجران لاله زار
هوش مصنوعی: هر کسی با محبوب خود در باغ گلها در خوشی و سروری است، اما من به خاطر اشکها و غمش، از درد جدایی، در گوشهای غمگین و پژمردهام.
جان نثار مقدم جانان نکرده، دم به دم
چیست بهره از تفرجگاه بحث جان نثار
هوش مصنوعی: کسی که جان خود را فدای معشوق کرده، هر لحظه چه سودی از گشت و گذار در این دنیا میبرد؟
بینوا و دل پر از خار و غریب و دردمند
دست بر دل، سر به زانو، چشم در ره، دل فگار
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیتی ناگوار و پر از غم اشاره دارد. فردی احساس فضایی تلخ و دردناک دارد و دلی پر از اندوه است. او در تنهایی، سرش را بر زانو گذاشته و با چشمانی پر از انتظار به مسیر نگاه میکند. دلش سرشار از غم و درد است و به نظر میرسد که در انتظار چیزی یا کسی به سر میبرد.
سینه سوزان، دل فروزان، کوچه کوچه در به در
کس مبادا همچو من آواره از یار و دیار
هوش مصنوعی: عشقی سوزان و دلی گرم دارم و در کوچهها به جستجوی کسی میگردم. نمیخواهم هیچکس مانند من بیخانمان و دور از یار و دیار باشد.
بکره جوئی شد ز هر چشمم روان از خون دل
عاقبت کردم دوا داغ فراغ سر چنار
هوش مصنوعی: از هر چشمم اشکهایی روان شد که نشان از غم و دلسوزیام دارد. در نهایت، برای درمان درد ناشی از جدایی و غم دل، راهی پیدا کردم که به نوعی تسکینم بخشید.
خالدا گر نیستی دیوانه صحرا نورد
تو کجا و کابل و غزنین و خاک قندهار
هوش مصنوعی: اگر تو عاشق و دیوانه نیستی، چگونه میتوانی به زیباییهای صحرا و شهرهای کابل، غزنین و قندهار عشق بورزی؟