غزل شماره ۲۳
جانا بیا که بی تو جهان جمله واله شد
بس دل ز داغ نرگس مستت گلاله شد
آماده است بزم به امید مقدمت
قد چنگ و اشک تار و دوچشمم پیاله شد
در در طفلیت تملک دلها وظیفه بود
بی حجت و کنون خط سبزت قباله شد
بودم امید بوسه ای از لب چشم تو
آن را به چاه غبغبت از وی حواله شد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا بیا که بی تو جهان جمله واله شد
بس دل ز داغ نرگس مستت گلاله شد
هوش مصنوعی: عزیزم، بیا که بدون تو همه جا به هم ریخته و آشفته است. دلها از فراق چشمان خمار تو داغدار و غمگین شدهاند.
آماده است بزم به امید مقدمت
قد چنگ و اشک تار و دوچشمم پیاله شد
هوش مصنوعی: مهمانی آماده است و همه در انتظار آمدنت هستند. قد و قامت تو مانند چنگ زیباست و چشمانم پر از اشک و محبت شدهاند.
در در طفلیت تملک دلها وظیفه بود
بی حجت و کنون خط سبزت قباله شد
هوش مصنوعی: در دوران کودکی، برنده شدن دلها به راحتی و بدون دلیل خاصی امکانپذیر بود، ولی حالا با رسیدن به بزرگسالی، احساساتی که نسبت به تو هست، مانند سندی رسمی و معتبر است.
بودم امید بوسه ای از لب چشم تو
آن را به چاه غبغبت از وی حواله شد
هوش مصنوعی: من در انتظار بوسهای از لبهای زیبایت بودم، اما آن امید به ناامیدی و افسردگی تبدیل شد.