گنجور

شماره ۲

یا انیس القلب فی ضیق الفراق
یا دواء عن تصاب لایطاق
یا جلی القلب یا حلوالمزاج
یا زکیا جمله الاقران فاق
چون ز لطف خلق و حسن خلق تو
دم زنم کز لطف داری اشتقاق
ان تسل عن بال بلبال الفوآد
اوشئا بیب دموعی و احتراق
فالذی حلالک باللطف الوسیم
ثم قد خلاک من شوب النفاق
والذی فی البین اعطانی جوی
لحظه فی العمر لست فی الفراق
کالعهود اللائی فی تلقائکم
مدتفا رقنا دموعی لاتطاق
ینظرونی کیف لم الله بی
وابل الدمع بنار الاشتیاق
کیف نصب القدمع کسر الجفون
جز ما قلبی و جرا باتفاق
بر خلاف قاعده دور از رخت
نیست خالی روزگارم از محاق
مذ نایت عن نبال الهدب قد
صرت من عضب العذاب کالعراق
یامرونی الصبر قوم فی الوداع
لم یذقوا من اذاه من لواق
کیف یدری باضطرام البال من
لیس من لحظ العیون النجل ذاق
مت فی الهجرولم ارجو الوصال
من یطیق الصبر مع هذا العناق
خالد از لعل لبت یاد آورد
زان بود نظمش تر و شکر مذاق

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا انیس القلب فی ضیق الفراق
یا دواء عن تصاب لایطاق
هوش مصنوعی: ای نجات‌دهنده دل در تنگی جدایی، یا دارویی برای درد غیرقابل تحمل.
یا جلی القلب یا حلوالمزاج
یا زکیا جمله الاقران فاق
هوش مصنوعی: ای کسی که دل را جلاء می‌دهی، ای کسی که مزاجت خوش و شیرین است، ای پاک و پاکیزه که هم‌نوا با بهترین‌ها هستی.
چون ز لطف خلق و حسن خلق تو
دم زنم کز لطف داری اشتقاق
هوش مصنوعی: وقتی که از مهربانی و زیبایی خودت صحبت می‌کنم، می‌دانم که این لطف توست که به من الهام می‌دهد.
ان تسل عن بال بلبال الفوآد
اوشئا بیب دموعی و احتراق
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از حال دل و احساساتم بپرسی، باید بدانی که درد و اشک‌های من گویای همه‌ چیز است.
فالذی حلالک باللطف الوسیم
ثم قد خلاک من شوب النفاق
هوش مصنوعی: چشم‌نوازی تو به زیبایی، به راحتی مرا از آلودگی نفاق رها کرده است.
والذی فی البین اعطانی جوی
لحظه فی العمر لست فی الفراق
هوش مصنوعی: کسی که در فاصله‌ها به من لحظه‌ای عطا کرد، حتی در میان جدایی‌ها نیز من را تنها نمی‌گذارد.
کالعهود اللائی فی تلقائکم
مدتفا رقنا دموعی لاتطاق
هوش مصنوعی: دوست عزیز، این بیت بیانگر احساسات عمیق و درد و جدایی است. شاعر در اینجا احساس ناامیدی و اشک‌های غیرقابل کنترل خود را به تصویر می‌کشد. او به یاد گذشته و لحظات خوب با معشوق می‌افتد و آن حسرت و اندوهی که ناشی از جدایی است را به وضوح نشان می‌دهد. احساس فقدان و ناتوانی در تحمل این غم، به وضوح در این عبارت قابل مشاهده است.
ینظرونی کیف لم الله بی
وابل الدمع بنار الاشتیاق
هوش مصنوعی: به من نگاه می‌کنند و می‌پرسند چرا خداوند با باران اشک من را به آتش اشتیاق دچار نکرده است.
کیف نصب القدمع کسر الجفون
جز ما قلبی و جرا باتفاق
هوش مصنوعی: حالت نشستن و آرامش چشمانم فقط با دل من و دردهایی که تجربه کرده‌ام، متفاوت است.
بر خلاف قاعده دور از رخت
نیست خالی روزگارم از محاق
هوش مصنوعی: زندگی‌ام در غیاب تو پر از تاریکی و کسادی است، در حالی که انتظار می‌رفت نور و روشنی در آن باشد.
مذ نایت عن نبال الهدب قد
صرت من عضب العذاب کالعراق
هوش مصنوعی: تو به طرز عجیبی در دام غم و اندوه افتاده‌ای، گویا به شدت از تیرهای دردناک زندگی آسیب دیده‌ای و حالا در دنیای عذاب و رنج، مانند زخم عمیق و غیرقابل تحمل شده‌ای.
یامرونی الصبر قوم فی الوداع
لم یذقوا من اذاه من لواق
هوش مصنوعی: مردم به من می‌گویند صبر کن در وداعی که خودشان طعم زخم جدایی را نچشیده‌اند.
کیف یدری باضطرام البال من
لیس من لحظ العیون النجل ذاق
هوش مصنوعی: کسی که چشمان زیبا و معصوم ندارد، چگونه می‌تواند از حال پریشان دل آگاه باشد؟
مت فی الهجرولم ارجو الوصال
من یطیق الصبر مع هذا العناق
هوش مصنوعی: در جدایی جان سپردم و به وصال امیدی ندارم، کسی که تحمل کند این‌گونه در آغوشی که ما داریم، چه کسی است؟
خالد از لعل لبت یاد آورد
زان بود نظمش تر و شکر مذاق
هوش مصنوعی: خالد با یاد لبه‌های قرمزت به یاد من می‌آورد که شعرش شیرین و خوشمزه است.