شمارهٔ ۲
چون حریفان صبوحی بچمن روی نهند
چشم بر برگ گل و گله ی خود روی نهند
زاهدان خرقه و سجاده بیکسوی نهند
گوش بر زمزمه ی بلبل خوشگوی نهند
تو بجز سایه سرو و طرف جوی مجوی
گل سوری دگر از چهره برافکند نقاب
قدح لاله شد از ژاله پر از باده ی ناب
ساقیا وقت صبوحست بده جام شراب
پیش رخسار تو گو صبح جهانتاب متاب
با گل روی تو گو گلاله ی خودروی مروی
آنکه بر لاله کند سنبل پرچین پرچین
من دلسوخته فرهادم و لعلش شیرین
بجز از باغ جمالش گل صد برگ مچین
روی او بین و دگر چشمه ی خورشید مبین
زلف او بوی و دگر سنبل خوشبوی مبوی
دوستان پند دهند که مکن یاد وصال
که خیالست که بینی دگرش جز بخیال
تنت از مویه چو موئی شد و از ناله چونال
بعد ازین در غم آن سرو سمن بوی منال
بیش ازین بی رخ انماه زره موی مموی
چون شود مطربه ی پرده سرا پرده سرای
این غز را بهمین لهجه و این پرده سرای
کای بهار چمن و سو خرامان سرای
طوطی منطق خواجو چو شود نغمه سرای
سخن از زمزمه ی بلبل خوشگوی مگوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون حریفان صبوحی بچمن روی نهند
چشم بر برگ گل و گله ی خود روی نهند
هوش مصنوعی: وقتی دوستان در حال نوشیدن شراب هستند، به گلبرگهای گل و زیبایی آن نگاه میکنند و به جوانی و زیبایی خودشان توجه میکنند.
زاهدان خرقه و سجاده بیکسوی نهند
گوش بر زمزمه ی بلبل خوشگوی نهند
هوش مصنوعی: زاهدان، پارچههای عبادت و سجادههای خود را به دور میاندازند و به گوش دادن به نغمههای دلنواز بلبل مشغول میشوند.
تو بجز سایه سرو و طرف جوی مجوی
هوش مصنوعی: به جز سایهی درخت سرو و حاشیهی رودخانه، به جایی دیگر نرو.
گل سوری دگر از چهره برافکند نقاب
قدح لاله شد از ژاله پر از باده ی ناب
هوش مصنوعی: گل سرخ دوباره چهره خود را نمایان کرد و لیوانی پر از شراب گل لاله به خاطر باران زیبایی، پر از نوشیدنی خالص و ناب شد.
ساقیا وقت صبوحست بده جام شراب
پیش رخسار تو گو صبح جهانتاب متاب
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقت صبح رسیده است، جام شراب را به من بده تا در برابر چهرهات بنوشم. مبادا که صبح روشناییاش را از ما بگیرد و نگذارد در کنار تو لذت ببرم.
با گل روی تو گو گلاله ی خودروی مروی
هوش مصنوعی: با چهره زیبای تو، گلی همچون خودت را نوشتم.
آنکه بر لاله کند سنبل پرچین پرچین
من دلسوخته فرهادم و لعلش شیرین
هوش مصنوعی: کسی که به گل لاله توجه میکند، مانند سنبلهای دور هم چیده شده است. من فردی دلسوخته و پریشانحال هستم و عشق او برایم لذیذ و دلپذیر است.
بجز از باغ جمالش گل صد برگ مچین
روی او بین و دگر چشمه ی خورشید مبین
هوش مصنوعی: جز این که در باغ زیبایی او گلهای صدبرگ را بچینی، دیگر هیچ چیز را نبین؛ به چهرهاش نگاه کن و به چشمهی خورشید ننگر.
زلف او بوی و دگر سنبل خوشبوی مبوی
هوش مصنوعی: موی او بوی خوشی دارد و سنبل نیز عطر دلنشینی میدهد.
دوستان پند دهند که مکن یاد وصال
که خیالست که بینی دگرش جز بخیال
هوش مصنوعی: دوستان به من نصیحت میکنند که به یاد وصل و دیدار او نباشم، زیرا این فقط خیال است و نمیتوانی او را جز در خیال ببینی.
تنت از مویه چو موئی شد و از ناله چونال
بعد ازین در غم آن سرو سمن بوی منال
هوش مصنوعی: تن تو از گریه و ناله به حالتی خاص تغییر کرده و از این پس باید به یاد آن سرو سمن غمگین باشی.
بیش ازین بی رخ انماه زره موی مموی
هوش مصنوعی: بیش از این نمیتوانم بدون تو و زیباییات زندگی کنم.
چون شود مطربه ی پرده سرا پرده سرای
این غز را بهمین لهجه و این پرده سرای
هوش مصنوعی: وقتی که خواننده یا نوازنده در پردهخانه به اجرای این غزل بپردازد، باید با همان لهجه و حال و هوای خاصی که دارد، پردهخانه را تزیین کند.
کای بهار چمن و سو خرامان سرای
طوطی منطق خواجو چو شود نغمه سرای
هوش مصنوعی: ای بهار، تو به چمن و باغ زیبایی میبخشی و در حالی که طوطی من در خانهام میرقصد، آواز نغمهای از سر میزنم.
سخن از زمزمه ی بلبل خوشگوی مگوی
هوش مصنوعی: صحبت کردن دربارهی زمزمهی بلبل خوشزبان، نیازی به گفتن ندارد.