گنجور

شمارهٔ ۱۶۱

زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال
نشانده قدّ تو در باغ جان نهال جمال
نوشته منشی دوان صنع لم یزلی
بمشک بر ورق لاله ات مثال جمال
خیال روی تو تا دیده ام نمی رودم
ز دل جمال خیال و ز سر خیال جمال
چو روشنست که هر روز راز والی هست
مباد روی چو روز ترا زوال جمال
کسی که نیست چو من تشنه جمال حرم
حرام باد برو شربت زلال جمال
هوای یار همائی بلند پروازست
که در دلم طیران می کند ببال جمال
خرد چو دید که خواجو فدای او شد گفت
زهی کمال کمال و زهی جمال جمال

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال
نشانده قدّ تو در باغ جان نهال جمال
هوش مصنوعی: عجب که خورشید شب را با چهره‌ات روشن کرده و زیبایی‌ات را در زندگی نشانده است، و قامت تو همچون درختی در باغ روح، زیبایی را به ارمغان آورده است.
نوشته منشی دوان صنع لم یزلی
بمشک بر ورق لاله ات مثال جمال
هوش مصنوعی: نوشته‌ای که منشی با دقت و هنرمندی بر روی برگ لاله‌ای زیبا با عطر مشک نگاشته است، نماد زیبایی است که به گونه‌ای بی‌پایان و جاودانه است.
خیال روی تو تا دیده ام نمی رودم
ز دل جمال خیال و ز سر خیال جمال
هوش مصنوعی: تا وقتی که به یاد تصویر تو هستم، نمی‌توانم از دل و ذهنم بیرون برم. زیبایی تو در خیال و تصوراتم همواره حضور دارد و از سرم نمی‌رود.
چو روشنست که هر روز راز والی هست
مباد روی چو روز ترا زوال جمال
هوش مصنوعی: اگر روشن است که راز حکومت هر روز تغییر می‌کند، پس نکن که زیبایی تو روزی زوال یابد.
کسی که نیست چو من تشنه جمال حرم
حرام باد برو شربت زلال جمال
هوش مصنوعی: کسی مانند من که به شدت خواهان زیبایی حرم است، نباید وجود داشته باشد. او باید از نوشیدنی پاک و زلال جمال بهره‌مند شود.
هوای یار همائی بلند پروازست
که در دلم طیران می کند ببال جمال
هوش مصنوعی: دل من در آرزوی دیدار یار پرواز می‌کند و حالتی شبیه به پرنده‌ای را دارد که به خاطر زیبایی او در آسمان‌ها به پرواز درآمده است.
خرد چو دید که خواجو فدای او شد گفت
زهی کمال کمال و زهی جمال جمال
هوش مصنوعی: زمانی که خرد فهمید که خواجو برای او قربانی شده، گفت چه کمالی و چه زیبایی فوق‌العاده‌ای.