گنجور

شمارهٔ ۱۳۵

کسی کزان سر زلف دو تا نمی ترسد
معّینست که از اژدها نمی ترسد
مرا ز طعن ملامت گران مترسانید
که برگ بید ز باد هوا نمی ترسد
مریض شوق ز تیر ستم نمی رنجد
قتیل عشق ز تیغ جفا نمی ترسد
از آن دو جادوی عاشق کش تو می ترسم
کزان بترس که او از خدا نمی ترسد
چنین که خون اسیران بظلم می ریزد
مگر ز هیبت روز جزا نمی ترسد
هزار جان گرامی فدای بالایت
بیا که کشته ی عشق از بلا نمی ترسد
گر از عتاب تو ترسم تفاوتی نکند
کدام بنده که از پادشا نمی ترسد
از آن ز چشم خوشت خائفم که هندوئیست
که از سیاست ترک ختا نمی ترسد
کسی که تیر جفا می زند برین دل ریش
مگر ز ضربت تیغ قضا نمی ترسد
مرا بزخم قفا گفتمش ز پیش مران
که زخم خورده ی هجر از قفا نمی ترسد
بطیره گفت که خواجو چنین که می بینم
ز نوک عمزه ی خونریز ما نمی ترسد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی کزان سر زلف دو تا نمی ترسد
معّینست که از اژدها نمی ترسد
هوش مصنوعی: کسی که از زیبایی و فریبندگی موهای دو رنگ نمی‌ترسد، معلوم است که از اژدها هم نمی‌ترسد.
مرا ز طعن ملامت گران مترسانید
که برگ بید ز باد هوا نمی ترسد
هوش مصنوعی: دوستان ملامت‌گر مرا از سرزنش‌هایشان نترسانند؛ چرا که همان‌طور که برگ بید به خاطر باد نمی‌لرزد، من نیز تحت تاثیر طعنه‌ها و انتقادات قرار نمی‌گیرم.
مریض شوق ز تیر ستم نمی رنجد
قتیل عشق ز تیغ جفا نمی ترسد
هوش مصنوعی: عاشقانی که به شدت درگیر عشق هستند، از دردها و سختی‌های عشق نمی‌آورند و نمی‌ترسند. آن‌ها با وجود رنج و مشکلات، به عشق خود ادامه می‌دهند و به عشقشان وفادار می‌مانند.
از آن دو جادوی عاشق کش تو می ترسم
کزان بترس که او از خدا نمی ترسد
هوش مصنوعی: خود را در برابر جذابیت‌های عاشقانه تو می‌بندم، چرا که از کسی بترس که از قدرت خداوند هراسی ندارد.
چنین که خون اسیران بظلم می ریزد
مگر ز هیبت روز جزا نمی ترسد
هوش مصنوعی: آیا اینطور نیست که خون انسان‌های بی‌گناه به علت ظلم جاری می‌شود، ولی ظالم از عواقب کاری که کرده نمی‌ترسد و به حساب روز قیامت فکر نمی‌کند؟
هزار جان گرامی فدای بالایت
بیا که کشته ی عشق از بلا نمی ترسد
هوش مصنوعی: هزاران جان ارزشمند خود را فدای بال و پر تو می‌کنم. بیا که عاشق، از خطر و مشکل نمی‌ترسد.
گر از عتاب تو ترسم تفاوتی نکند
کدام بنده که از پادشا نمی ترسد
هوش مصنوعی: اگر از سرزنش تو بترسم، فرقی نمی‌کند؛ زیرا همه بندگان از پادشاه می‌ترسند.
از آن ز چشم خوشت خائفم که هندوئیست
که از سیاست ترک ختا نمی ترسد
هوش مصنوعی: من از زیبایی چشمانت می‌ترسم، چون مانند هندوئی هستی که از تزویر و فریب وحشت ندارد.
کسی که تیر جفا می زند برین دل ریش
مگر ز ضربت تیغ قضا نمی ترسد
هوش مصنوعی: کسی که به دل شکسته‌ام گزند می‌زند، آیا از ضربه‌های سرنوشت نمی‌ترسد؟
مرا بزخم قفا گفتمش ز پیش مران
که زخم خورده ی هجر از قفا نمی ترسد
هوش مصنوعی: غمی که از پشت به من ضربه می‌زند، اهمیت ندارد، زیرا کسی که از درد جدایی رنج می‌برد، دیگر از زخم‌های جدید نمی‌ترسد.
بطیره گفت که خواجو چنین که می بینم
ز نوک عمزه ی خونریز ما نمی ترسد
هوش مصنوعی: بطیره می‌گوید که با دیدن خواجو متوجه می‌شود او از نوک تیر با خونریزی‌اش نمی‌ترسد.