شمارهٔ ۱۲۱
مستم آنجا مبر ای یار که سر مستانند
دست من گیر که این طایفه پر دستانند
آن دو جادوی فریبنده افسون سازش
خفته اند این دم از آن روی که سرمستانند
در سراپرده ی ما پرده سرا حاجت نیست
زانک مستان همه طوطی شکر دستانند
مهر ورزان که وصالت بجهانی ندهند
با جمال تو دو عالم بجوی نستانند
عاشقان با تو اگر زانک بزندان باشند
با گلستان جمالت همه در بستانند
زلف و خال تو بخط ملک ختا بگرفتند
هندوان بین که دگر خسرو ترکستانند
زیردستان تهیدست بلاکش خواجو
جان ز دستش نبرند ار بمثل دستانند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مستم آنجا مبر ای یار که سر مستانند
دست من گیر که این طایفه پر دستانند
هوش مصنوعی: من در آنجا مست و غرق در شوق توام، ای دوست. آنجا نرو که همه مستند و سرخوشند. دست مرا بگیر چون این جمع، افرادی توانا و زبردست دارند.
آن دو جادوی فریبنده افسون سازش
خفته اند این دم از آن روی که سرمستانند
هوش مصنوعی: این دو جادوی جذاب و فریبنده در این لحظه خاموش و در خواب هستند، به این دلیل که آنها در حال مستی به سر میبرند.
در سراپرده ی ما پرده سرا حاجت نیست
زانک مستان همه طوطی شکر دستانند
هوش مصنوعی: در جایی که ما زندگی میکنیم، نیازی به پرده و حاشیه نیست چون همه افراد آنجا شاد و خوشحال هستند و سخنانی دلنشین و شیرین میگویند.
مهر ورزان که وصالت بجهانی ندهند
با جمال تو دو عالم بجوی نستانند
هوش مصنوعی: عاشقانی که نمیتوانند به وصال تو برسند، با زیبایی تو از دو جهان بهرهای نخواهند برد.
عاشقان با تو اگر زانک بزندان باشند
با گلستان جمالت همه در بستانند
هوش مصنوعی: عاشقان اگر حتی در زندان باشند، با زیبایی تو مثل گلستان هستند و همه در تلاشاند تا از این زیبایی بهرهمند شوند.
زلف و خال تو بخط ملک ختا بگرفتند
هندوان بین که دگر خسرو ترکستانند
هوش مصنوعی: مو و خال تو را به خطی زیبا و دلربا تصویر کردهاند. هندیها ببینید که دیگر خسرو به زیباییهایی از سرزمین ترکستان بدل شده است.
زیردستان تهیدست بلاکش خواجو
جان ز دستش نبرند ار بمثل دستانند
هوش مصنوعی: زیردستان فقیر و بیچارهای که تحت فشار هستند، جان خواجو را نمیگیرند اگر دستی مانند دستان او داشته باشند.

خواجوی کرمانی