گنجور

شمارهٔ ۱۱۵

دامن گل نبرد هر که ز خار اندیشد
مهره حاصل نکند هر که زمار اندیشد
دُر نیارد بکف آنکس که ز دریا ترسد
نخورد باده هر آنکو ز خمار اندیشد
هر کرا نقش نگارنده مصوّر گردد
نقش دیوار بود گو زنگار اندیشد
تو چه یاری که نداری غم و اندیشه ی یار
یاری آنست که یار از غم یار اندیشد
در چنین وقت که از دست برون شد کارم
من بیچاره کئم چاره ی کار اندیشد
هر که سر در عقب یار سفر کرده نهاد
این خیالست که دیگر ز دیار اندیشد
در چنین بادیه کاندیشه ی سر نتوان کرد
بار خاطر طلبد هر که ز بار اندیشد
انک شد بیخبر از زمزمه ی نغمه ی زبر
تو مپندار که از ناله ی زار اندیشد
گر تو صد سال کنی ناله و زاری خواجو
گل صد برگ کی از بانگ هزار اندیشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دامن گل نبرد هر که ز خار اندیشد
مهره حاصل نکند هر که زمار اندیشد
هوش مصنوعی: کسی که فقط به مشکلات و موانع فکر کند، نمی‌تواند به موفقیت و دستاوردهای خوب برسد. در واقع، اگر به چیزهای خوب و زیبا توجه نکنیم، نتیجه‌ای مثبت نخواهیم گرفت.
دُر نیارد بکف آنکس که ز دریا ترسد
نخورد باده هر آنکو ز خمار اندیشد
هوش مصنوعی: کسی که از دریا می‌ترسد، نمی‌تواند مرواریدها را به دست آورد. هر کسی که از نشئگی و شادی دوری کند، هرگز طعم خوشی را نخواهد چشید.
هر کرا نقش نگارنده مصوّر گردد
نقش دیوار بود گو زنگار اندیشد
هوش مصنوعی: هر کسی که تصویر نگارنده در دلش نقش ببندد، نشانِ دیوار خواهد بود؛ پس بر افکار زنگارین خود بیندیشد.
تو چه یاری که نداری غم و اندیشه ی یار
یاری آنست که یار از غم یار اندیشد
هوش مصنوعی: تو چه کمک‌کاری که خودت نگرانی و اندوهی در مورد یار نداری. یاری واقعی کسی است که به فکر غم و اندوه یار خود باشد.
در چنین وقت که از دست برون شد کارم
من بیچاره کئم چاره ی کار اندیشد
هوش مصنوعی: در این زمان که کارهای من از کنترل خارج شده، من بیچاره هیچ راه حلی برای مشکل‌های خود نمی‌توانم پیدا کنم.
هر که سر در عقب یار سفر کرده نهاد
این خیالست که دیگر ز دیار اندیشد
هوش مصنوعی: هر کس که به یاد یار سفر کرده‌اش این فکر را در سر می‌پروراند که او دیگر به دیار خود نمی‌اندیشد، در واقع فقط در حال خیال‌پردازی است.
در چنین بادیه کاندیشه ی سر نتوان کرد
بار خاطر طلبد هر که ز بار اندیشد
هوش مصنوعی: در این بیابان، کسی نمی‌تواند سرش را به فکر و اندیشه مشغول کند؛ چون هر که به بار اندیشه بیاندیشد، دچار گرفتاری و بار سنگین می‌شود.
انک شد بیخبر از زمزمه ی نغمه ی زبر
تو مپندار که از ناله ی زار اندیشد
هوش مصنوعی: تو که بی‌خبر از آواز زیبا و دلنشین من هستی، خیال نکن که از ناله و افسوس دیگران فکر می‌کند.
گر تو صد سال کنی ناله و زاری خواجو
گل صد برگ کی از بانگ هزار اندیشد
هوش مصنوعی: اگر تو هر چقدر هم گریه و ناله کنی، گل صدبرگ هرگز به صدای هزار نفر فکر نمی‌کند.