گنجور

شمارهٔ ۱۳ - فاجابة بهذه القطعه

فروغ اختر دین محمد
سپهر فضل شمس نخجوانی
توئی مسّاح صحرای معالی
توئی ملاّح دریای معانی
ترا مخدوم خود دانی که دانم
مرا محکوم خود دانم که دانی
گرانی از حضورت کی توان یافت
که ناید از سبک روحان گرانی
ز شعرت عار می باید که نبود
که نبود آب را ننگ از روانی
ننالد بلبل از دستان سرائی
نرنجد طوطی از شکّر فشانی
خلیل و اخفش آن شهرت ندارند
که نیشابوری و جرباد قانی
تو می دانی که داعی را نباشد
غمی از شاعران اصفهانی
نگردد ملتفت شیر سپهری
بغوغان سگان کاهدانی
مگر دیوست رستم کاورد یاد
ز مشتی غرچه ی مازندرانی
در این ره نطق عیسی چون توان یافت
ازین خر کره گان کاروانی
نظامی را چه باک ارهجو خوانند
برو نظّامکان از هرزه خوانی
نه ثالث راز ثانی فرق دانند
نه تمییز مثالث از مثانی
چو در دانش نمی مانی بدین قوم
خداوندا که جاویدان بمانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فروغ اختر دین محمد
سپهر فضل شمس نخجوانی
هوش مصنوعی: پرتو درخشان دین محمد همچون خورشید، روشنایی و فضیلت را در دل آسمان منتشر می‌کند.
توئی مسّاح صحرای معالی
توئی ملاّح دریای معانی
هوش مصنوعی: تو در زندگی مانند یک راهنمای خبره در بیابان‌های وسیع هستی و در دریاهای عمیق از معانی و مفهوم‌ها، مانند یک ناخدا می‌باشی.
ترا مخدوم خود دانی که دانم
مرا محکوم خود دانم که دانی
هوش مصنوعی: تو فکر می‌کنی که من را به عنوان خدمتگزار خود می‌شناسی، در حالی که من هم تو را به عنوان کسی که باید تحت نظر او باشم، می‌شناسم.
گرانی از حضورت کی توان یافت
که ناید از سبک روحان گرانی
هوش مصنوعی: در حضور تو، نمی‌توان غم و سنگینی را احساس کرد، زیرا روح سبکت تو را از این بارها آزاد می‌کند.
ز شعرت عار می باید که نبود
که نبود آب را ننگ از روانی
هوش مصنوعی: از شعر تو باید خجالت کشید، چون نبودن آب باعث شرمندگی است.
ننالد بلبل از دستان سرائی
نرنجد طوطی از شکّر فشانی
هوش مصنوعی: بلبل از طرز نوازش نوازنده ناراحت نمی‌شود و طوطی نیز از شیرینی کلام ناراضی نیست.
خلیل و اخفش آن شهرت ندارند
که نیشابوری و جرباد قانی
هوش مصنوعی: خلیل و اخفش به اندازه‌ی نیشابوری و جرباد قانی معروفیت و شهرت ندارند.
تو می دانی که داعی را نباشد
غمی از شاعران اصفهانی
هوش مصنوعی: تو میدانی که کسی که به دعوت می‌پردازد، از شاعران اصفهانی هیچ گونه نگرانی ندارد.
نگردد ملتفت شیر سپهری
بغوغان سگان کاهدانی
هوش مصنوعی: شیر آسمانی به صدای زوزه سگان توجهی ندارد.
مگر دیوست رستم کاورد یاد
ز مشتی غرچه ی مازندرانی
هوش مصنوعی: آیا رستم آنقدر قوی و بزرگ است که یادش از یک مشت جوان مازندرانی کم شده باشد؟
در این ره نطق عیسی چون توان یافت
ازین خر کره گان کاروانی
هوش مصنوعی: در این مسیر، اگر عیسی هم سخن بگوید، چطور می‌تواند از این الاغ‌های بی‌فهم کاروانی پیش برود؟
نظامی را چه باک ارهجو خوانند
برو نظّامکان از هرزه خوانی
هوش مصنوعی: نظامی نگران نیست که او را شاعر هرزه بخوانند، زیرا شهرت و مقام شاعری او به دیگران نشان می‌دهد که از این مسائل بی‌خبرند.
نه ثالث راز ثانی فرق دانند
نه تمییز مثالث از مثانی
هوش مصنوعی: نه کسانی که در فعالیت‌های معنوی هستند، نه کسانی که در تلاش برای پیشرفت‌اند، نمی‌توانند تفاوت‌های پیچیده بین مفاهیم را به خوبی درک کنند و تمایز میان مثال‌ها و نمونه‌ها را تشخیص دهند.
چو در دانش نمی مانی بدین قوم
خداوندا که جاویدان بمانی
هوش مصنوعی: اگر در علم و دانش باقی نمانی، ای خداوند، پس چگونه می‌توانی جاودان باقی بمانی؟