گنجور

شمارهٔ ۹۸

گل بستان خرد لفظ دلارای منست
بلبل باغ سخن منطق گویای منست
منم آن طوطی خوش نغمه که هنگام سخن
طوطیانرا شکر از لفظ شکرخای منست
بلبل آوای گلستان فلک را همه شب
گوش بر زمزمه ی نغمه و آوای منست
پیش طبعم که ازو لؤلؤ لالا خیزد
نام لؤلؤ نتوان برد که لالای منست
سخنم زاده ی جانست و گهر زاده ی کان
بلکه دریا خجل از طبع گهرزای منست
الف قامتم ارزانک بصورت نونست
کاف و نون نکته ئی از حرف معمای منست
سخنم سحر حلالست ولی گاه سخن
خجلت بابلیان از ید بیضای منست
گرچه در عالم خاکست مقامم لیکن
برتر از چرخ برین منزل و مأوای منست
چشمه ی آب حیاتی که خضر تشنه ی اوست
کمترین قطره ئی از طبع چو دریای منست
گرچه آن ترک ختا هندوی خویشم خواند
ترک مه روی هندوی کرّای؟ منست
دولت صدر جهان باد که از دولت او
برتر از صدرنشینان جهان جای منست
چکنم ساغر صهبا که چو خواجو بصبوح
قدح دیده ی من ساغر صهبای منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل بستان خرد لفظ دلارای منست
بلبل باغ سخن منطق گویای منست
هوش مصنوعی: سخن من مانند گلی زیباست و بلبل، که با کلامش به زیبایی بیان می‌کند.
منم آن طوطی خوش نغمه که هنگام سخن
طوطیانرا شکر از لفظ شکرخای منست
هوش مصنوعی: من آن طوطی خوش‌صدا هستم که وقتی صحبت می‌کنم، طوطی‌های دیگر به شکر زبانی که دارم، حسادت می‌کنند.
بلبل آوای گلستان فلک را همه شب
گوش بر زمزمه ی نغمه و آوای منست
هوش مصنوعی: بلبل در باغ گل، تمام شب به آواز و نغمه‌های من گوش می‌دهد و از آن لذت می‌برد.
پیش طبعم که ازو لؤلؤ لالا خیزد
نام لؤلؤ نتوان برد که لالای منست
هوش مصنوعی: در نزد من که از دل لؤلؤ (مروارید) صداهای زیبا و دل‌انگیز می‌آید، نمی‌توان نام لؤلؤ را به‌عنوان جواهر آورد، زیرا خود آن صدا به من تعلق دارد و به من مربوط می‌شود.
سخنم زاده ی جانست و گهر زاده ی کان
بلکه دریا خجل از طبع گهرزای منست
هوش مصنوعی: سخنان من از عمق جانم برمی‌خیزد و گوهرها از معدن به دست می‌آیند، اما دریا هم از قابلیت‌های من شرمنده است.
الف قامتم ارزانک بصورت نونست
کاف و نون نکته ئی از حرف معمای منست
هوش مصنوعی: الف، قامت من به شکل حرف نون است و کاف و نون، نکته‌ای از راز و معمای من را بیان می‌کنند.
سخنم سحر حلالست ولی گاه سخن
خجلت بابلیان از ید بیضای منست
هوش مصنوعی: کلام من مانند جادو اثرگذار و حلال مشکلات است، اما گاهی سخنانم موجب شرمندگی بابلیان می‌شود که به توانایی‌های ویژه‌ی من افتخار می‌کنند.
گرچه در عالم خاکست مقامم لیکن
برتر از چرخ برین منزل و مأوای منست
هوش مصنوعی: هرچند که در این دنیای مادی و خاکی زندگی می‌کنم، اما جایگاه و مقام من بالاتر از آسمان‌ها و سطوح بالای آن است.
چشمه ی آب حیاتی که خضر تشنه ی اوست
کمترین قطره ئی از طبع چو دریای منست
هوش مصنوعی: چشمه‌ی آب حیات که خضر به دنبال آن است، فقط یک قطره از آن، به اندازه‌ی دریای وجود من ارزش دارد.
گرچه آن ترک ختا هندوی خویشم خواند
ترک مه روی هندوی کرّای؟ منست
هوش مصنوعی: هرچند آن دختر زیبا از سرزمین ختا، من را به نام هندو می‌خواند، اما من واقعاً ترک هستم.
دولت صدر جهان باد که از دولت او
برتر از صدرنشینان جهان جای منست
هوش مصنوعی: برکت و نعمت او بر تمامی دنیا آشکار است و جایگاه من از همه افراد برجسته و مهم بالاتر است.
چکنم ساغر صهبا که چو خواجو بصبوح
قدح دیده ی من ساغر صهبای منست
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم جام شراب را پر کنم وقتی چشم من همانند قدحی است که خواجو در صبح بیدار می‌بیند و خود جام شراب من است؟