گنجور

شمارهٔ ۲۹۲

چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
چو تاب طرّه بنمودی ببردی آب طرّاران
ترا بر اشک چون باران من گر خنده می‌آید
عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران
چو فریاد گرفتاران به گوشت می‌رسد هر شب
چه باشد گر رسی روزی به فریاد گرفتاران
طبیب ار بیندت در خواب کز رخ پرده برداری
ز شوق چشم رنجورت بمیرد پیش بیماران
الا ای شمع دلسوزان چراغ مجلس افروزان
به جبهت ماه مه رویان به طلعت شاه عیاران
به قد سرو سرافرازان به رخ صبح سحر خیزان
به خط شام سیه روزان به شکّر نقل مِیْ خواران
ز ما گر خرده‌ای آمد بزرگی کن وزان بگذر
که آن بهتر که بر مستان ببخشایند هشیاران
ز ارباب کرم لطفی ورای آن نمی‌باشد
که ذیل عفو می‌پوشند بر جرم گنه کاران
کسی حال شبم داند که چون من روز گرداند
تو خفته مست با شاهد چه دانی حال بیداران
به قول دشمن ار پیچم عنان از دوست بی دینم
که ترک دوستی کفرست در دین وفاداران
بگو ای پیر فرزانه که شاگردان میخانه
برون آرند خواجو را به دوش از کوی خمّاران

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
چو تاب طرّه بنمودی ببردی آب طرّاران
هوش مصنوعی: وقتی چشمانش را از خواب باز کرد، خواب بیدارها را بست. زمانی که گیسویش را نمایان کرد، آبروی تاب‌داران را نیز به تسخیر درآورد.
ترا بر اشک چون باران من گر خنده می‌آید
عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران
هوش مصنوعی: اگر تو از شادی مثل باران اشک می‌ریزی، جالب نیست که غنچه در باغ به خاطر باران می‌خندد.
چو فریاد گرفتاران به گوشت می‌رسد هر شب
چه باشد گر رسی روزی به فریاد گرفتاران
هوش مصنوعی: هر شب ناله و فریاد گرفتارانی که به کمک نیاز دارند به گوش می‌رسد. اگر روزی به فریاد این مردم برسی، چه خواهد شد؟
طبیب ار بیندت در خواب کز رخ پرده برداری
ز شوق چشم رنجورت بمیرد پیش بیماران
هوش مصنوعی: اگر پزشک تو را در خواب ببیند که از شوق بر پرده صورت خود برمی‌داری، چشمان او به خاطر ناراحتی تو از غم بیمارانت می‌میرد.
الا ای شمع دلسوزان چراغ مجلس افروزان
به جبهت ماه مه رویان به طلعت شاه عیاران
هوش مصنوعی: ای شمعی که دلسوزان را روشن می‌کنی، چراغی برای مجلس افراد روشنی‌فام. به چهره‌ات نور ماه می‌تابد، همچون چهره شاهی که بر پهلوانان می‌درخشد.
به قد سرو سرافرازان به رخ صبح سحر خیزان
به خط شام سیه روزان به شکّر نقل مِیْ خواران
هوش مصنوعی: در صبح زود، کسانی که با افتخار و سربلندی بیدار شده‌اند، همچون سروهای بلند به نظر می‌رسند. در حالی که افرادی که در حال و روزی ناخوش قرار دارند، تحت تاثیر غم و افکار تیره و تار دارند. این تصویر به زیبایی حال و احوال کسانی را که در جشن و شادمانی هستند، در مقایسه با آنانی که در غم و اندوه به سر می‌برند، نشان می‌دهد.
ز ما گر خرده‌ای آمد بزرگی کن وزان بگذر
که آن بهتر که بر مستان ببخشایند هشیاران
هوش مصنوعی: اگر از کسی عیبی دیده‌ای، آن را بزرگ نکن و از آن بگذر، چرا که این بهتر است از اینکه هشیاران بر مستان فخر کنند و عیوبشان را برشمند.
ز ارباب کرم لطفی ورای آن نمی‌باشد
که ذیل عفو می‌پوشند بر جرم گنه کاران
هوش مصنوعی: از بزرگان بخشش و کرم هیچ لطفی فراتر از این نیست که عفو و بخشش را بر گناهان گنهکاران سایه بگسترند.
کسی حال شبم داند که چون من روز گرداند
تو خفته مست با شاهد چه دانی حال بیداران
هوش مصنوعی: کسی حال من را در شب نمی‌فهمد، وقتی که من شب را به روز تبدیل می‌کنم، تو در خواب خوشحالی با عشق‌ات، حال بیدارها را نمی‌دانی.
به قول دشمن ار پیچم عنان از دوست بی دینم
که ترک دوستی کفرست در دین وفاداران
هوش مصنوعی: اگر از دوست خود فاصله بگیرم، در نظر دشمن، من بی‌دین هستم؛ چون قطع کردن دوستی، در دین پرهیزگاران به حساب می‌آید.
بگو ای پیر فرزانه که شاگردان میخانه
برون آرند خواجو را به دوش از کوی خمّاران
هوش مصنوعی: بگو ای مرد دانا که شاگردان میخانه، خواجو را از کوی شراب‌فروشان به دوش می‌برند.