شمارهٔ ۲۲۸
الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش
الرحیل ای لعبت شیرین زبان بدرود باش
جان بتلخی می دهیم ای جان شیرین دست گیر
دل بسختی می نهیم ای دلستان بدرود باش
می رویم از خاک کویت همچو باد صبحدم
ای بخوبی گلبن بستان جان بدرود باش
ناقه بیرون رفت و اکنون کوس رحلت می زند
خیمه بر صحرا زد اینک ساربان بدرود باش
ایکه از هجر تو در دریای خون افتاده ام
از سرشک دیده ی گوهرفشان بدرود باش
گر ز ما بر خاطرت زین پیش گردی مینشست
می رویم از پیشت اینک در زمان بدرود باش
همچو خواجو در رهت جان و جهان در باختیم
وز جهان رفتیم ای جان جهان بدرود باش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش
الرحیل ای لعبت شیرین زبان بدرود باش
هوش مصنوعی: ای دلبر بیرحم، خداحافظ!
ای معشوقهی شیرینگوی من، وداع!
جان بتلخی می دهیم ای جان شیرین دست گیر
دل بسختی می نهیم ای دلستان بدرود باش
هوش مصنوعی: ما جان خود را به خاطر شیرینی تو فدای میکنیم، ای جان عزیز. دست به کمک ما دراز کن، زیرا دل ما در سختی است. ای دلبر زیبا، خداحافظ.
می رویم از خاک کویت همچو باد صبحدم
ای بخوبی گلبن بستان جان بدرود باش
هوش مصنوعی: من از سرزمین تو میروم، مانند نسیم صبحگاهی. ای زیبا همچون گل بستان، با جانم خداحافظی کن.
ناقه بیرون رفت و اکنون کوس رحلت می زند
خیمه بر صحرا زد اینک ساربان بدرود باش
هوش مصنوعی: شتر از خیمه خارج شده و اکنون صدای خداحافظی به گوش میرسد. کاروان در بیابان توقف کرده و اینک، راهنمای کاروان به همه میگوید وداع کنید.
ایکه از هجر تو در دریای خون افتاده ام
از سرشک دیده ی گوهرفشان بدرود باش
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری تو در عمق عشق دچار درد و رنج شدهام، از اشکهایی که مانند مروارید میدرخشند، خداحافظی میکنم.
گر ز ما بر خاطرت زین پیش گردی مینشست
می رویم از پیشت اینک در زمان بدرود باش
هوش مصنوعی: اگر قبل از این به یاد ما مینشستی، اکنون که میرویم، دیگر در کنار تو نخواهیم بود. خداحافظی میکنیم.
همچو خواجو در رهت جان و جهان در باختیم
وز جهان رفتیم ای جان جهان بدرود باش
هوش مصنوعی: مانند خواجو، در راه تو جان و همه دنیا را فدای تو کردیم و از این دنیا رفتیم. ای جان جان، خداحافظ.