گنجور

شمارهٔ ۲۲۶

ترک خنجرکش لشکر شکن ترلک پوش
بُت خورشید بناگوش و مه دُردی نوش
غمزه اش قرچی و یاقوت خموشش جاندار
ابرویش حاجب و هندوی سیاهش چاوش
عنبرش خادم آن سنبل هندوی دراز
لؤلؤاش بنده ی آن حقه ی یاقوت خموش
شبه اش غالیه آسا و شبش غالیه سا
عنبرش غالیه بوی و قمرش غالیه پوش
مغلی قندز چنبر صفتش قلب شکن
حبشی کاکل عنبر شکنش مشک فروش
کج نهاده کله از مستی و بگشوده قبا
جام می بر کف و مرغول مسلسل بر دوش
ریخته ز آب دو چشمم می گلگون در جام
کرده از گفته ی من لؤلؤء لالا در گوش
بسته بر کوه کمرکش کمر از مشکین موی
بشکر خنده شکر ریخته از چشمه ی نوش
از در خیمه برون آمد و ساغر پُر کرد
کاین به رویِ منِ مه رویِ پریچهره بنوش
چون بنوشیدم از آن باده ی نوشین قدحی
لعل شکّرشکنش بانگ برآورد که نوش
گفتم ای خسرو خوبان ختا خواجو را
ترکتاز نظرت بُرد بیغما دل و هوش
شحنه ی غمزه ی زوبین شکنش گفت که هی
برو ای بیهده گوی این چه خروشست خموش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک خنجرکش لشکر شکن ترلک پوش
بُت خورشید بناگوش و مه دُردی نوش
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و شکوه یک دختر جوان است که همچون جنگجویی در میدان نبرد می‌درخشد. او با تیغی در دست و لباسی دلربا، شجاعت و زیبایی را به نمایش می‌گذارد. صورتش مانند طلوع خورشید و ماه زیبا است و نوشیدنی او مانند شراب گوارا به نظر می‌رسد که نماد عشق و زندگی است.
غمزه اش قرچی و یاقوت خموشش جاندار
ابرویش حاجب و هندوی سیاهش چاوش
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و فریبنده‌اش از جنس قرمز و یاقوت است و سکوتش جان دارد. ابروهایش مانند پرده‌ای او را می‌پوشانند و رنگ سیاهش مانند هندی‌ها، جذابیت خاصی دارد.
عنبرش خادم آن سنبل هندوی دراز
لؤلؤاش بنده ی آن حقه ی یاقوت خموش
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف یک سنبل هندی می‌پردازد که به زیبایی و جذابیتش اشاره دارد. عنبر به عنوان عطر و بوی خوش، و لؤلؤ به عنوان مروارید، نمادهایی از زیبایی و ارزش هستند. این توصیف نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی عمیق و وابستگی بین زیبایی و عطر است. به طور کلی، این تصویرسازی به جذابیت و شکوهی اشاره دارد که فضایی دلپذیر و خاص را ایجاد می‌کند.
شبه اش غالیه آسا و شبش غالیه سا
عنبرش غالیه بوی و قمرش غالیه پوش
هوش مصنوعی: شب او همچون عطر غالیه‌ای است، عطرش مانند مشکی خوشبو و ماهش پوشیده از زیبایی است.
مغلی قندز چنبر صفتش قلب شکن
حبشی کاکل عنبر شکنش مشک فروش
هوش مصنوعی: مغلی قندز با چهره‌ای زیبا و دل‌نواز، دل کسی را می‌شکند و زیبایی‌اش را به همگان نشان می‌دهد. موهایش به رنگ عنبر هستند و بویش شبیه مشک، گویی که همه را مجذوب می‌کند.
کج نهاده کله از مستی و بگشوده قبا
جام می بر کف و مرغول مسلسل بر دوش
هوش مصنوعی: سرش را کج کرده از حال مستی و پیراهنش را باز کرده، جام شراب را در دست دارد و زنجیری را بر دوش آویزان کرده است.
ریخته ز آب دو چشمم می گلگون در جام
کرده از گفته ی من لؤلؤء لالا در گوش
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک‌هایی به رنگ گل سرخ ریخته شده و در اثر حرف‌های من، مرواریدی زیبا در گوش کسی قرار گرفته است.
بسته بر کوه کمرکش کمر از مشکین موی
بشکر خنده شکر ریخته از چشمه ی نوش
هوش مصنوعی: در بالای کوه، بر روی لبه‌اش، کمر زیبای یک شخصی که موهایی سیاه و خوشبو دارد، به شکلی دلربا دیده می‌شود. از چشمه‌ای که طعم دلنشینی دارد، شهدی شیرین مانند شکر با خنده‌ای از او جاری است.
از در خیمه برون آمد و ساغر پُر کرد
کاین به رویِ منِ مه رویِ پریچهره بنوش
هوش مصنوعی: او از در خیمه بیرون آمد و جامی پر کرد تا از آن به یاد من، که چهره‌ای زیبا و دلنشین دارم، بنوشد.
چون بنوشیدم از آن باده ی نوشین قدحی
لعل شکّرشکنش بانگ برآورد که نوش
هوش مصنوعی: وقتی از آن جام دلپذیر نوشیدم، جام قرمز رنگی که نازک و زیبا بود صدایی بلند کرد و گفت: بیا و بنوش.
گفتم ای خسرو خوبان ختا خواجو را
ترکتاز نظرت بُرد بیغما دل و هوش
هوش مصنوعی: به او گفتم ای شاه خوبان، تو با زیبایی‌هایت دل و عقل مرا از من ربودی، و مرا در بی‌خبری قرار دادی.
شحنه ی غمزه ی زوبین شکنش گفت که هی
برو ای بیهده گوی این چه خروشست خموش
هوش مصنوعی: از نگاه غم‌انگیز او، این صدای پرجوش و خروش چه معنایی دارد؟ او به آن کسی که بی‌دلیل صحبت می‌کند می‌گوید: برو، چرا این‌قدر سر و صدا می‌کنی؟ بهتر است سکوت کنی.

حاشیه ها

1395/01/07 17:04
گودرزی

بیت ششم بایستی به این ترتیب اصلاح شود:
کژ نهاده کله از مستی و ...