شمارهٔ ۲۱۰
ای خوشا وصل یار و فصل یار
نغمه ی بلبل و گل و گلزار
شب و شمع و شراب و ناله ی چنگ
لب ساقی و جام نوشگوار
کاشکی گل نقاب بگشودی
تا بکندی ز غصّه دیده ی خار
گر بر آرم فغان بصد دستان
گل صد برگ را چه غم ز هزار
غم نبودی زغم اگر ما را
شادی روی او شدی غمخوار
گرچه دینار نیک بختانراست
بنده ی شادیند صد دینار
در میان اوفتاده ام چو کمر
تا کی افتم از این میان بکنار
در خمارم چو چشمت ای ساقی
خیز و دفع خمار من ز خم آر
ترک نقش و نگار کن که شوی
محرم سرّ صنع نقش و نگار
گو برد سر که جان خواجو را
سر یارست و جسم را سردار
بگذر از دار و قصّه ی منصور
لیس فی الدار غیرکم دیار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خوشا وصل یار و فصل یار
نغمه ی بلبل و گل و گلزار
هوش مصنوعی: خوشا که معشوق در کنار باشد و فصل عشق فرا رسد، صدای خوش بلبل و زیبایی گلها در باغ باشد.
شب و شمع و شراب و ناله ی چنگ
لب ساقی و جام نوشگوار
هوش مصنوعی: شب، شمعی که میدرخشد، شرابی که در کنار آن است، و صدای نالهی چنگ که لبساقی میزند، همراه با جامی از نوشیدنی خوشمزه.
کاشکی گل نقاب بگشودی
تا بکندی ز غصّه دیده ی خار
هوش مصنوعی: ای کاش گل، نقابش را کنار می زد تا غصه و غم را از چشم خار براندازد.
گر بر آرم فغان بصد دستان
گل صد برگ را چه غم ز هزار
هوش مصنوعی: اگر من با صد دست، فریاد بلند و دلشکن برآورم، چه اهمیتی دارد که هزار گلبرگ رنج ببینند؟
غم نبودی زغم اگر ما را
شادی روی او شدی غمخوار
هوش مصنوعی: اگر شادی و خوشی از روی معشوق ما نبود، غم و اندوه نیز برای ما وجود نداشت.
گرچه دینار نیک بختانراست
بنده ی شادیند صد دینار
هوش مصنوعی: اگرچه پول و ثروت برای افراد خوشبخت ارزش دارد، اما شادی ارزش و اهمیت بیشتری دارد و بسیاری از دینارها نمیتوانند جای آن را بگیرند.
در میان اوفتاده ام چو کمر
تا کی افتم از این میان بکنار
هوش مصنوعی: من در میان مشکلات و چالشها قرار گرفتهام مانند کمر که زیر بار فشار خم شده است. نمیدانم تا چه زمانی باید این وضعیت را تحمل کنم و کی از این اوضاع به سلامت خارج خواهم شد.
در خمارم چو چشمت ای ساقی
خیز و دفع خمار من ز خم آر
هوش مصنوعی: من در حال حاضر در حالتی از مستی و دلخوشی هستم، ای ساقی! بلند شو و کمک کن تا این خمار و حال نزار من را برطرف کنی.
ترک نقش و نگار کن که شوی
محرم سرّ صنع نقش و نگار
هوش مصنوعی: تجملات و زیباییهای ظاهری را کنار بگذار تا به راز و معانی عمیق هنر و خلاقیت دست یابی.
گو برد سر که جان خواجو را
سر یارست و جسم را سردار
هوش مصنوعی: برو و خود را از مشکلات زندگی رها کن، زیرا سلامتی و زندگی واقعی در پیوند با عشق و معشوق است، و تن را به فرمانی دیگر واگذار کن.
بگذر از دار و قصّه ی منصور
لیس فی الدار غیرکم دیار
هوش مصنوعی: بگذارید از داستان منصور بگذریم؛ در این خانه جز شما کسی نیست.