گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
معاشران صبوحی هوای جام کنند
بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند
بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند
مرا بحلقه ی رندان درآورید مگر
بیک دو جام دگر کار من تمام کنند
خوشا بوقت سحر شاهدان عربده جوی
شراب بر کف و آغاز انتقام کنند
اگر نماند بمیخانه باده ی صافی
بگوی کز لب میگون دوست وام کنند
برآید از دل تنگم نوای نغمه ی زیر
چو بلبلان سحر خوان هوای بام کنند
بیا که پیش رخت ذره وار سجده کنم
چو آفتاب برآید مغان قیام کنند
مرا ز مصطبه بیرون فکند پیر مغان
که کنج میکده صاحبدلان مقام کنند
چو بیتو خون دلست اینک می خورد خواجو
چراش باده گساران شراب نام کنند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
معاشران صبوحی هوای جام کنند
هوش مصنوعی: وقتی که نوازندگان در سحرگاه آهنگ‌های شاد و گیرایی می‌نوازند، دوستان نیز به خوش‌گذرانی و نوشیدن جام‌های شراب تمایل پیدا می‌کنند.
بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند
بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند
هوش مصنوعی: با یک اشاره محبوب، پاداشی به شیخ و جوانان می‌دهند و در عوض، هر کس درباره من به خوبی و به نیکی صحبت می‌کند.
مرا بحلقه ی رندان درآورید مگر
بیک دو جام دگر کار من تمام کنند
هوش مصنوعی: من را به جمع رندان و خوشگذران وارد کنید، شاید با فقط یک یا دو جام دیگر، کار من تمام شود.
خوشا بوقت سحر شاهدان عربده جوی
شراب بر کف و آغاز انتقام کنند
هوش مصنوعی: خوشا به هنگام صبح، افرادی که به دنبال لذت و نوشیدن شراب هستند، با جام‌هایی پر از شراب به کار انتقام می‌پردازند.
اگر نماند بمیخانه باده ی صافی
بگوی کز لب میگون دوست وام کنند
هوش مصنوعی: اگر دیگر در میخانه شراب صاف و تمیزی باقی نماند، بگو که از لبان شیرین دوست برمی‌دارند.
برآید از دل تنگم نوای نغمه ی زیر
چو بلبلان سحر خوان هوای بام کنند
هوش مصنوعی: از دل ناراحت و تنگم صدایی شبیه آواز بلبل‌ها در صبح سحر بلند می‌شود، مانند اینکه هوای بالای بام را آواز می‌خواند.
بیا که پیش رخت ذره وار سجده کنم
چو آفتاب برآید مغان قیام کنند
هوش مصنوعی: بیایید به حضور شما گرمایی از عشق و احترام بگذارم، مانند آفتابی که برمی‌خیزد و مغان به احترام آن برمی‌خیزند.
مرا ز مصطبه بیرون فکند پیر مغان
که کنج میکده صاحبدلان مقام کنند
هوش مصنوعی: پیر مغان مرا از مکان خود بیرون کرد، اما در گوشه میکده، دل‌باختگان جایگاه خود را می‌سازند.
چو بیتو خون دلست اینک می خورد خواجو
چراش باده گساران شراب نام کنند
هوش مصنوعی: اینجا می‌گوید که وقتی دل انسان پر از غم و درد است، چرا باید شراب را با نامی دلنشین و زیبا مانند "شراب" صدا بزنند، در حالی که در واقع نوشیدنی‌ای است که ممکن است دردها و احساسات تلخ را در خود داشته باشد.

حاشیه ها

1391/08/18 17:11
بزرگمهر

نگارش ب9 -اینک } این که