گنجور

شمارهٔ ۱

سبحان من یسبّحه الرَّمل فی القفار
سبحان من تقدّسه الحوت فی البحار
صانع مقدّری که شه نیمروز را
منصور کرد بریزک خیل زنگبار
دانا مدبّری که شهنشاه زنک را
پیروز کرد بر شه پیروزه‌گون حصار
سلطان بنده‌پرور و قهّار سختگیر
دیان عدل‌گستر و ستّار بردبار
گوهر کند ز قطره و شکّر دهد زنی
خار آورد ز خاره و گل بردمد ز خار
در راه وحدتش دو دلیلند مهر و ماه
بر صُنع و قدرتش دو گواهند نور و نار
ای بر در توام سر خجلت فتاده پیش
آخر ز راه لطف بفرما که سر برآر
آن کس که چرخ پیش درش سر نهاده است
بر خاک درگه تو نهد روی اعتذار
شکر تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌قیاس
لطف تو بی‌حساب و عطای تو بی‌شمار
ادراک عقل خیره ز ذات و صفات تو
ذاتت بری ز فخر و صفاتت عری ز عار
دیوانگانِ حلقهٔ عشق تو هوشمند
دردی‌کشان ساغر شوق تو هوشیار
راتب بران فیض نوال تو انس و جان
روزی‌خوران خوان عطای تو مور و مار
هر کس که خوار توست ندارد کسش عزیز
وان کو عزیز توست نگوید کسش که خوار
شادی آن دلی که غمت اختیار کرد
مقبل کسی که شد به قبول تو بختیار
خواجو چو روی عجز نهادست بر درت
جرمی که کرده است به فضلت که درگذار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبحان من یسبّحه الرَّمل فی القفار
سبحان من تقدّسه الحوت فی البحار
هوش مصنوعی: ستایش خداوندی که رمل‌ها در بیابان‌ها به او تسبیح می‌گویند و ستایش خدایی که ماهی‌ها در دریاها او را تقدیس می‌کنند.
صانع مقدّری که شه نیمروز را
منصور کرد بریزک خیل زنگبار
هوش مصنوعی: خالقِ قدرتمندی که در نیمروز، منصور را بزرگ و معروف کرد، بر لشکر زنگبار سایه افکنده است.
دانا مدبّری که شهنشاه زنک را
پیروز کرد بر شه پیروزه‌گون حصار
هوش مصنوعی: عالم و تدبیر کننده‌ای که توانست زنک را بر پیروزی بر شاهی که در دژ پیروزی بود، یاری دهد.
سلطان بنده‌پرور و قهّار سختگیر
دیان عدل‌گستر و ستّار بردبار
هوش مصنوعی: سلطان، کمک‌کننده به زیر دستان و در عین حال فرمانروایی سخت‌گیر است که عدالت را گسترش می‌دهد و در برابر خطاها بردباری نشان می‌دهد.
گوهر کند ز قطره و شکّر دهد زنی
خار آورد ز خاره و گل بردمد ز خار
هوش مصنوعی: افتخار و زیبایی، می‌تواند از چیزهای کوچک و ساده به وجود آید. اگر قطره‌ای از آب، به جواهر تبدیل شود، و یا اگر خار، به گل تبدیل شود، نشان می‌دهد که با وجود دشواری‌ها و محدودیت‌ها، زیباهایی در دل آنها نهفته است که می‌تواند شکوفا شود. این فرآیند، نماد تغییر و تکامل است که در طبیعت وجود دارد.
در راه وحدتش دو دلیلند مهر و ماه
بر صُنع و قدرتش دو گواهند نور و نار
هوش مصنوعی: در مسیر رسیدن به یگانگی، دو نشانه وجود دارد: خورشید و ماه که گواهی بر آفرینش و قدرت او هستند. همچنین نور و آتش نیز در این زمینه شاهدی بر توانایی او به شمار می‌آیند.
ای بر در توام سر خجلت فتاده پیش
آخر ز راه لطف بفرما که سر برآر
هوش مصنوعی: ای محبوب من، سرم از شرم به درگاه تو افتاده است. لطفاً با مهربانی و بزرگواری، سرم را بلند کن و مرا از این حال نجات بده.
آن کس که چرخ پیش درش سر نهاده است
بر خاک درگه تو نهد روی اعتذار
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی دچار سختی و مشکلات شده و به خاک افتاده، در برابر درگاه تو به گناه خود اعتراف کرده و عذرخواهی می‌کند.
شکر تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌قیاس
لطف تو بی‌حساب و عطای تو بی‌شمار
هوش مصنوعی: نعمت‌های تو بی‌نهایت هستند و فضا و فضل تو قابل اندازه‌گیری نیست. لطف و مهربانی‌ات حد و مرزی ندارند و بخشش‌هایت توصیف‌ناپذیرند.
ادراک عقل خیره ز ذات و صفات تو
ذاتت بری ز فخر و صفاتت عری ز عار
هوش مصنوعی: فهم عقل از ذات و ویژگی‌های تو ناتوان است، چرا که وجود تو از خودبزرگ‌بینی پاک است و ویژگی‌هایت عاری از هر نوع نقص و عیب هستند.
دیوانگانِ حلقهٔ عشق تو هوشمند
دردی‌کشان ساغر شوق تو هوشیار
هوش مصنوعی: عاشقان دیوانهٔ تو، با اینکه در درد و رنج عشق غرق‌اند، اما در شوق و محبت تو پر از آگاهی و هوشیاری هستند.
راتب بران فیض نوال تو انس و جان
روزی‌خوران خوان عطای تو مور و مار
هوش مصنوعی: هر شب که می‌گذرد، برکت و نعمت تو برای انسان‌ها و روزی‌خوران همچون غذایی می‌رسد، و آنها به آن مانند موریانه‌ها و مارها وابسته شده‌اند.
هر کس که خوار توست ندارد کسش عزیز
وان کو عزیز توست نگوید کسش که خوار
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو بی‌احترامی کند، هیچ‌کس او را عزیز نمی‌دارد. اما کسی که برای تو ارزشمند است، هیچ‌کس درباره‌اش نمی‌گوید که بی‌ارزش است.
شادی آن دلی که غمت اختیار کرد
مقبل کسی که شد به قبول تو بختیار
هوش مصنوعی: شادی از آن کسی است که غم را انتخاب کرده و به سوی تو با روی خوش آمده است؛ خوشبختی از آن کسی است که تو را با دل و جان پذیرفته است.
خواجو چو روی عجز نهادست بر درت
جرمی که کرده است به فضلت که درگذار
هوش مصنوعی: خواجو با حالت ناتوانی به درگاه تو آمده و از تو درخواست دارد که به خاطر فضلت، از گناهانی که کرده است بگذری و او را ببخشی.