شمارهٔ ۶ - مخمس
الروض قد تبسم و الغیم قد بکا
و الصبح قد تبلّج والدیک قد حکی
تا کی چو چنگ ناله کنم چون قدح بکا
اکنون که گل به طرف چمن برد متکا
ای سرو گلعذار بده جام عبهری
در آفتاب زن ز می دلفروز تاب
وز آب منجمد بفروز آتش مذاب
زین سان که چشم شوخ تو مست است و من خراب
گر زانک تشنه میرم و بارم ز دیده آب
بر آتشم نشانی و آب رخم بری
تا کی ز راه کعبه به بتخانه خوانیام
سوزی به سان شمعم و پروانه خوانیام
گاهی به گنج و گاه به ویرانه خوانیام
رخ چون پری نمایی و دیوانه خوانیام
دیوانه آن بود که نبیند رخ پری
می ده که بر کشید خور خاوری علم
در گردش آر خون سیاوش ز جام جم
بشنو نوای مرغ بر آهنگ زیر و بم
تا مشکبو شود نفس باد صبحدم
بفشان شکنج طره مشکین عنبری
خواجو فسون مخوان و به ترک فسانه گیر
چون صبح در دمید شراب شبانه گیر
سرو چمن به رقص درآمد چمانه گیر
همچون خضر ز ظلمت گیتی کرانه گیر
و آب حیات جوی ز جام سکندری
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الروض قد تبسم و الغیم قد بکا
و الصبح قد تبلّج والدیک قد حکی
هوش مصنوعی: گلستان لبخند میزند و ابر اشک میریزد، صبح روشن و دلانگیز شده و دلتنگیهای پدر و مادر در دلها حس میشود.
تا کی چو چنگ ناله کنم چون قدح بکا
اکنون که گل به طرف چمن برد متکا
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید مانند چنگ (ساز) ناله و فریاد کنم؟ اکنون که گل به سمت چمن (دشت) راحتی و آرامش گرفته است.
ای سرو گلعذار بده جام عبهری
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، لطفاً لیوانی از شراب بده.
در آفتاب زن ز می دلفروز تاب
وز آب منجمد بفروز آتش مذاب
هوش مصنوعی: زنی در نور خورشید درخشان است و شراب گرم و دلپذیر مینوشد. همچنین، اگر در آب سرد قرار گیرد، میتواند آتش ذوبشدهای را شعلهور کند.
زین سان که چشم شوخ تو مست است و من خراب
گر زانک تشنه میرم و بارم ز دیده آب
هوش مصنوعی: چشمهای بازی تو مست و شاداب است، و من در حالت خمار و سرحال، چون که به دنبال نوشیدنیام و اشکهایم همچون آب از چشمانم میریزد.
بر آتشم نشانی و آب رخم بری
هوش مصنوعی: بر آتش من نشانی بگذار و آب روی من را بریز.
تا کی ز راه کعبه به بتخانه خوانیام
سوزی به سان شمعم و پروانه خوانیام
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی مرا به سمت مکانهای نادرست و عیبدار هدایت کنی؟ من مثل شمعی که در کنار پروانه میسوزد، به عشق و اشتیاق در این مسیر سوزان میشوم.
گاهی به گنج و گاه به ویرانه خوانیام
رخ چون پری نمایی و دیوانه خوانیام
هوش مصنوعی: گاهی به جایی پر از ثروت و زیبایی میروی و گاهی به مکانی خالی و بیروح. در هر دو حالت، با زیبایی و جاذبهات مرا مجذوب میکنی و دیوانهام میسازی.
دیوانه آن بود که نبیند رخ پری
هوش مصنوعی: دیوانه کسی است که زیبایی چهره یک پری را نبیند.
می ده که بر کشید خور خاوری علم
در گردش آر خون سیاوش ز جام جم
هوش مصنوعی: به من شرابی بده که با آن خورشید خاور را برافرازم و خون سیاوش را از جام جم به گردش درآورم.
بشنو نوای مرغ بر آهنگ زیر و بم
تا مشکبو شود نفس باد صبحدم
هوش مصنوعی: صدای پرنده را بشنو که بر آهنگ های مختلف می خواند تا بوی خوش نسیم صبحگاهی به مشام برسد.
بفشان شکنج طره مشکین عنبری
هوش مصنوعی: بفشان شکنج طره مشکین عنبری به معنای این است که موهای مشکی و خوشبو را به زیبایی و آزادی رها کن. این تصویر به زیبایی و جذابیت اشاره دارد و فضایی عاشقانه و دلنشین ایجاد میکند.
خواجو فسون مخوان و به ترک فسانه گیر
چون صبح در دمید شراب شبانه گیر
هوش مصنوعی: خواجو میگوید که از افسون و جادو صحبت نکن و به داستانهای بیاساس و خرافی توجه نکن. در عوض، مانند صبح که نورش به تدریج میتابد، از لذتهای زودگذر و شبانه بهرهمند شو.
سرو چمن به رقص درآمد چمانه گیر
همچون خضر ز ظلمت گیتی کرانه گیر
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی طبیعت و زندگی اشاره میشود. درختان و گیاهان به حیات و شادی میرقصند و مانند خضر (شخصیتی که به زندگی جاودان معروف است) از تاریکیهای دنیا رهایی مییابند و به سوی آرامش و نور میروند. به نوعی این تصویر نشاندهنده امید و سرزندگی است که در طبیعت و زندگی وجود دارد.
و آب حیات جوی ز جام سکندری
هوش مصنوعی: آب حیات، جوی آبی است که از جام سکندر میریزد.
حاشیه ها
1402/07/19 06:10
رضا پروا
معنی بیت اول
چمنزار خندیده و ابرها گریه کرده اند
صبح فرا رسیده و خروس می خواند