گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

ساقیا می زین فزون تر کن که میخوارن بسند
همچو ما دُردیشکان در کوی خمّاران بسند
ساغر وصل ار به بیداران مجلس می رسد
سر بر آر از خواب و می در ده که بیداران بسند
گر سبک دل گشتم از رطل گران عیبم مکن
زانک در بزم سبک روحان سبکساران بسند
ای عزیزان گر بصد جان می نهند ارزان بود
گو نگاهی کن که در هر گوشه بیماران بسند
چشم مستت کو طبیب درد بیدرمان ماست
یوسف ما را که در مصرش خریداران بسند
چون ننالم کانک فریاد گرفتاران ازوست
کی بفریادم رسد کو را گرفتاران بسند
ذره باری از چه ورزد مهر و سوزد در هوا
زانک چون او شاه انجم را هواداران بسند
ایکه گفتی هر زمان یاری گرفتن شرط نیست
ما ترا داریم و بس لیکن ترا یاران بسند
گر گنهکارم که عمری صرف کردم در غمت
بگذران از من که همچون من گنهکاران بسند
بر امید گنج خواجو از سر شوریدگی
دست در زلفش مزن کانجا سیه ماران بسند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا می زین فزون تر کن که میخوارن بسند
همچو ما دُردیشکان در کوی خمّاران بسند
هوش مصنوعی: ای ساقی، مقدار بیشتری از شراب بیاور، چرا که کسانی مانند ما، که می‌نوشیم و لذت می‌بریم، در مسیر خم‌ فروشان به خوبی می‌گذرانند.
ساغر وصل ار به بیداران مجلس می رسد
سر بر آر از خواب و می در ده که بیداران بسند
هوش مصنوعی: اگر جام وصالی به دست بیداران مجلس رسید، از خواب بیدار شو و شراب بنوش، چرا که بیداران کافی هستند.
گر سبک دل گشتم از رطل گران عیبم مکن
زانک در بزم سبک روحان سبکساران بسند
هوش مصنوعی: اگر من از بار سنگین دل سبک شدم، تو نباید مرا سرزنش کنی. زیرا در مجالس افرادی که روحشان سبک است، این سبک بودن، پسندیده و قابل قبول است.
ای عزیزان گر بصد جان می نهند ارزان بود
گو نگاهی کن که در هر گوشه بیماران بسند
هوش مصنوعی: ای عزیزان، اگر کسی با جانش هم فدای شما شود، خیلی هم ارزش ندارد. کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید که در هر گوشه، بیماران و رنج‌دیدگان کم نیستند.
چشم مستت کو طبیب درد بیدرمان ماست
یوسف ما را که در مصرش خریداران بسند
هوش مصنوعی: چشمان زیبای تو درمانگر درد بی‌پایان ما هستند. یوسف ما که در مصر است، خریداران زیادی دارد.
چون ننالم کانک فریاد گرفتاران ازوست
کی بفریادم رسد کو را گرفتاران بسند
هوش مصنوعی: اگر من شکایت نکنم، فریاد آن کسانی که در سختی هستند به کجا می‌رسد؟ چه کسی می‌تواند به فریادم برسد در حالی که از آن‌ها گرفته شده است؟
ذره باری از چه ورزد مهر و سوزد در هوا
زانک چون او شاه انجم را هواداران بسند
هوش مصنوعی: یک ذره از عشق و محبت به چه چیز می‌تواند بیفتد و بسوزد، زیرا این عشق به اندازه‌ای قوی است که حتی ستاره‌های آسمان را نیز نگه‌می‌دارد و طرفداران زیادی دارد.
ایکه گفتی هر زمان یاری گرفتن شرط نیست
ما ترا داریم و بس لیکن ترا یاران بسند
هوش مصنوعی: هر زمان که به یاری و کمک نیاز باشد، شرط نیست که همیشه به دیگران مراجعه کنیم. ما تنها تو را داریم و همین برای ما کافی است، اما تو به یاران بیشتری نیاز داری.
گر گنهکارم که عمری صرف کردم در غمت
بگذران از من که همچون من گنهکاران بسند
هوش مصنوعی: اگر من گنهکار هستم که تمام عمرم را برای غم تو صرف کرده‌ام، پس بر من ببخشایید، چون مانند من گنهکاران زیادی وجود دارند.
بر امید گنج خواجو از سر شوریدگی
دست در زلفش مزن کانجا سیه ماران بسند
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی هشدار داده می‌شود که به امید رسیدن به ثروت و قدرت از راه‌هایی که خطرناک و غیرمطمئن هستند، دست به اقدامات عجیب و پرخطر نزند. همچنین اشاره می‌شود که در این مسیر ممکن است با افرادی با نیت‌های بد مواجه شود که برای سلامتی و امنیت او خطرناک هستند.