برگردان به زبان ساده
جو به جو راز جهان بنمود صبح
مشک جو جو از دهان بنمود صبح
هوش مصنوعی: به تدریج و به آرامی، صبح رازهای جهان را فاش کرد و همانطور که صبح فرا میرسید، این رازها از دهان یک چیز خوشبو و لطیف مانند مشک بیرون آمد.
صبح گوئی زلف شب را عاشق است
کز دم عاشق نشان بنمود صبح
هوش مصنوعی: صبح به ما میگوید که زلف شب عاشق اوست، زیرا با با وجود عشق، نشانههای صبح را بروز داده است.
در وداع شب همانا خون گریست
روی خون آلود از آن بنمود صبح
هوش مصنوعی: در لحظه وداع شب، چهرهای غمگین و خونآلود به صبح نشان داد که گویی در آن لحظه اشک میریزد.
جام فرعونی خبر ده تا کجاست
کاتش موسی عیان بنمود صبح
هوش مصنوعی: به من بگو که آن جام فرعونی کجاست، جایی که آتش موسی در سپیده دم آشکار شد.
مرغ تیز آهنگ لختی پر فشاند
چون عمود زرفشان بنمود صبح
هوش مصنوعی: مرغی که با سرعت و شتاب پرواز میکند، لحظهای بالهایش را باز میکند و در حالی که صبحی نو و روشن به نمایش میگذارد، در زیر آسمان زیبا و درخشان پرواز میکند.
قفل رومی برگرفت از درج روز
چون کلید هندوان بنمود صبح
هوش مصنوعی: در این بیت، به تصویر صبحگاه و نور طلایی آن اشاره شده است که همچون کلیدی، قفل شب را باز میکند و روز را نمایان میسازد. شب، با تاریکی و سکوتش، مانند قفلی است که صبح با روشنی و زندگیاش آن را میگشاید.
بر سماع کوس و بر رقص خروس
خرقه بازی در نهان بنمود صبح
هوش مصنوعی: صبح با صدای طبل و رقص خروس آغاز شد و کسی در خفا به بیان دیانت و عقاید خود پرداخت.
نافهٔ شب را چو زد سیمین کلید
مشک تر در پرنیان بنمود صبح
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، زمانی که نور صبحگاهی به همراه عطر خوش مشک از پارچههای نرم و لطیف به نمایش درآمد، احساس خوبی در فضا پدیدار شد.
بر محک شب سپیدی شد پدید
چون عیار آسمان بنمود صبح
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، نور سپیدهدم نمایان شد، مانند یک فرد ماهر که در آسمان صبح خود را نشان میدهد.
تا برآرد یوسفی از چاه شب
دلو سیمین ریسمان بنمود صبح
هوش مصنوعی: نخستین نشانههای روشنایی و امید با طلوع صبح آغاز میشود، همانطور که یوسف از چاه رهایی مییابد و به زندگی جدیدی وارد میشود.
در کمین شرق زال زر هنوز
پر عنقا دیدبان بنمود صبح
هوش مصنوعی: در انتظار صبح، در شرق، زالی با بال زرین در حال مشاهده و مراقبت است و نشانهای از پرندهای افسانهای دیده میشود.
حلقه دیدستی به پشت آینه
حلقهٔ مه همچنان بنمود صبح
هوش مصنوعی: حلقهای که پشت آینه مشاهده میشود، همچنان مانند هالهای از مه، صبح را به نمایش میگذارد.
گوئی اندر بر حمایل چرخ را
خنجر شاه اخستان بنمود صبح
هوش مصنوعی: گویی بر دوش فلک، خنجر پادشاه بامدادان نمایان شده است.
سام کیخسرو مکان در شرق و غرب
خضر اسکندر نشان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: سام کیخسرو، پادشاهی بزرگ، در شرق و غرب مرزهای کشور خود را دارد و همینطور نشانههایی از خضر و اسکندر در این دو سمت وجود دارد.
صبح خیزان وام جان درخواستند
داد عمری ز آسمان درخواستند
هوش مصنوعی: صبح زود بیدارها از زندگی خود درخواست میکنند و از آسمان عمر و بقا میطلبند.
پیش کان قرا شود سبوح خوان
در صبوح عیش جان در خواستند
هوش مصنوعی: در حضور او پاکی و پاکیطلبی وجود دارد و در آغاز زندگی، جان از لذتش درخواست میکند.
در مناجاتی که سرمستان کنند
جرم آن سبوح خوان در خواستند
هوش مصنوعی: در جلسهای که عارفان و مستها به راز و نیاز مشغول بودند، از من خواسته شد که به مناجات و عبادت بپردازم.
نازنینانی که دیر آگه شدند
زود جام زرفشان درخواستند
هوش مصنوعی: عزیزانی که دیر متوجه شدند، خیلی زود درخواست کردند تا لیوان سرامیکیشان را پر کنند.
چون به خوابی صبح ازیشان فوت شد
روز را رطل گران درخواستند
هوش مصنوعی: وقتی صبح شد و خوابشان از سرشان پرید، درخواست کردند که روز را با سنگینی بیشتر بگذرانند.
گر قدحهای صبوحی شد ز دست
هم به رطلی عذر آن درخواستند
هوش مصنوعی: اگر بادهها از دست کسی به شدت ریخته شود، به یاری آن شخص با ادب و احترام عذرخواهی میکنند.
چون نهنگان از پی دریا کشی
ساغر کشتی نشان درخواستند
هوش مصنوعی: زمانی که نهنگها به دنبال دریا هستند، برای یافتن نشانهای از کشتی به طلب ساغری میافتند.
کوه زهره عاشقانند این چنین
کآتشین دریا چنان درخواستند
هوش مصنوعی: کوه زهره نمادی از عاشقان است که مانند آتش دریا هستی خود را طلب میکنند.
از زکات جرعهٔ دریاکشان
مفلسان گنج روان درخواستند
هوش مصنوعی: مستمندان از بخشش قطرهای از دریا، ثروت جاری را طلب کردند.
جور خواران را جهان انصاف داد
کز خود انصاف جهان درخواستند
هوش مصنوعی: دنیای ما به کسانی که ظلم و ستم کردهاند، پاسخ داد و نشان داد که خودشان نیز عدالت را از جهان طلب کردهاند.
ساقیان نیز از پی یک بوس خشک
با زر تر نقد جان درخواستند
هوش مصنوعی: ساقیان برای یک بوسه خشک، جان و زندگی خود را با طلا معامله کردند و درخواست کردند.
چون کناری را بها گفتیم چند
صد بهای کاویان درخواستند
هوش مصنوعی: وقتی ما برای کناری ارزش قائل شدیم، چند صد نفر از جویندگان ثروت، قیمتهای مختلفی را طلب کردند.
چرخ و انجم بر طراز روز نو
کنیت شاه اخستان درخواستند
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که زمان و cosmic (یا کهکشانها) به صورت هماهنگ و منظم در حال حرکت هستند و در این میان، برای هدایت و بهبود وضعیت یک شخص خاص، درخواستهایی مطرح میشود. به طور کلی، میتوان مفهوم آن را به تلاش برای بهبود اوضاع و درخواست کمک از نیروهای بالای طبیعت تعبیر کرد.
بوالمظفر ظل حق چون آفتاب
مالک الملک جهان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: بوالمظفر، سایه حق مانند آفتاب، مالک تمام جهان در شرق و غرب است.
پند آن پیر مغان یاد آورید
بانگ مرغ زند خوان یاد آورید
هوش مصنوعی: به یاد داشته باشید که نصیحت آن مرد حکیم شرابخوار را فراموش نکنید و صدای پرندهای که آواز دلنواز میخواند را در خاطر نگهدارید.
دجله دجله تا خط بغداد جام
می دهید و از کیان یاد آورد
هوش مصنوعی: دجله، تا مرز بغداد، به شما جام شراب میدهند و از دوران کیانیان یاد میکنند.
خفتگان را در صبوح آگه کنید
پیل را هندوستان یاد آورید
هوش مصنوعی: به افرادی که در خوابند، توجه کنید و بیدارشان کنید. به یادشان بیاورید که باید از قدرت و عظمت هندوستان آگاه شوند.
دانهٔ مرغ بهشتی در دهید
مرغ جان را ز آشیان یاد آورید
هوش مصنوعی: به پرندهٔ بهشتی دانهای دهید و یادآور شوید که جانش را از لانهاش فراموش نکند.
بر شما بادا که خون رز خورید
خاکیان را در میان یاد آورید
هوش مصنوعی: شما باید به یاد داشته باشید که چگونه زندگی و زیبایی را با مشکل و تلاش در هم میآمیزید و به آن احترام بگذارید.
خوان نهید و خوانچهٔ مستان کنید
بیخودان را زیر خوان یادآورید
هوش مصنوعی: مهمانی برپا کنید و سفرهای از دل نشانههای شادی بچینید و بیخبران را زیر این سفره به یاد بیاورید.
چون ز جرعه خاک را رنگی دهید
هم به بوئی ز آسمان یاد آورید
هوش مصنوعی: وقتی که به خاک رنگی بدهید، به نوعی بویی را از آسمان به یاد میآورید.
خاص را در آستین جا کردهاید
عام را بر آستان یاد آورید
هوش مصنوعی: شما افراد خاص را در آغوش گرفتهاید، در حالی که افراد عادی را بر درگاه خود فراموش کردهاید.
کعبتین را گر سه شش خواهید نقش
نام رندان بر زبان یاد آورید
هوش مصنوعی: اگر میخواهید به راز و رمزهای معنوی دست یابید و درک عمیقتری از کعبه به دست آورید، باید نام رندان و اهل دل را به زبان بیاورید.
دوستان تشنه لب را زیر خاک
از نسیم جرعه دان یاد آورید
هوش مصنوعی: دوستانی که در زیر خاک خوابیدهاند و لبهایشان از تشنگی خشک شده، را با یاد نسیم ملایمی که نوشیدنیاش را به یاد میآورد، آرزو کنید.
در شبستان چون زمانی خوش بوید
از شبیخون زمان یاد آورید
هوش مصنوعی: در یک شب زیبا، وقتی بوی خوشی در فضا پخش میشود، به یاد بیاورید که زمان چگونه به سرعت میگذرد و شبها نیز به سر میرسند.
روز شادی را شب غم درقفاست
چون در این باشید از آن یاد آورید
هوش مصنوعی: زمانی که روزی شاد و خوش است، شب غم و اندوه در آن پنهان شده است. وقتی در زمان شادی هستید، باید به آن شب غم نیز توجه کنید و آن را به یاد داشته باشید.
جام زر افشان به خاقانی دهید
خاطرش را درفشان یاد آورید
هوش مصنوعی: به او جام زرینی بدهید و یادآور شوید که افکارش را درخشان کند.
راویان را بر زبان تهنیت
مدحت شاه اخستان یاد آورید
هوش مصنوعی: راویان و گویندگان را به یاد آورید که بر زبانشان در مدح شاه اخستان، کلمات تحسینآمیز و تبریکآمیز جاری است.
کسری اسلام، خاقان کبیر
خسرو سلطان نشان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: این بیت به قدرت و عظمت حاکمان و بزرگان در تاریخ اشاره دارد، بهویژه نشان میدهد که در شرق و غرب، افرادی با مقام و نفوذ وجود داشتهاند که نمادهایی از سلطنت و حکومت در عصر اسلام بودند. آنها در جایگاههای مهم و با اقتدار، به تداوم و پیشرفت گفتمان اسلامی کمک کردهاند.
راز مستان از میان بیرون فتاد
الصبوح آواز آن بیرون فتاد
هوش مصنوعی: راز شبزندهداران به بیرون آمد و صدای صبح پدیدار شد.
ساقی از قیفال خم میراند خون
طشت زرین ز آسمان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: ای ساقی، از سر و گردن گلابی، میریزی و خون از طشت زرین به زمین میریزد، گویی قطرات خون از آسمان به زمین آمدهاند.
زاهد کوه آستینی برفشاند
ز او کلید خمستان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: زاهد، پارچهای از آستین خود را به زمین میافکند و در نتیجه، درب بهشت باز میشود.
صوفی قرا کبودی چاک زد
ساغریش از بادبان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: صوفی، با تقلب و ترفند، ساغری را به دست گرفت که در اثر وزش باد از دستانش خارج شد.
باد، دستار مؤذن در ربود
کعبتینی از میان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: باد دستار مؤذن را به هوا برد و کعبهای از میان افتاد.
سبحه در کف میگذشتم بامداد
بانگ ناقوس مغان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: صبح زود که در دستم تسبیح بود، صدای ناقوس مغ ها به گوشم رسید.
مصحفی در بر حمایل داشتم
می فروشی از دکان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: کتابی که به دوش داشتم، از دکان فروشندهای افتاد.
بند زر از مصحفم در وجه می
بستد و راز نهان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: در حجاب طلا، کتاب من قصد داشت که بر روی صورت و جلوهام بپوشاند، اما رازهای پنهان از آن بیرون آمد و نمایان شد.
پشت خم در خم شدم وز درد خام
خوردم و هوش از روان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: من به خاطر درد بسیار، در گوشهای کمر خم شدهام و از شدت درد، هوش و حواسم را از دست دادهام.
یک نشان از درد بر دراعه ماند
دوستی دید و نشان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: دردی که در دل دارم، بر سر در وجودم نمایان است و وقتی دوستی را میبینم، این نشان به وضوح نمایان میشود.
دشمنان بیرون ندادند این حدیث
این حدیث از دوستان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: دشمنان اجازه ندادند که این موضوع مطرح شود و آنچه از دوستان بود، از آنها خارج شد.
جور میکش همچنین خاقانیا
خاصه کانصاف از جهان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: ستم میکند، همچنین پادشاهان، بهخصوص وقتی که انصاف از دنیا رخت بربندد.
کشتی بهروزی از دریای غیب
بر در شاه اخستان بیرون فتاد
هوش مصنوعی: یک کشتی خوشبختی از دنیای ناشناخته به دروازهی سرزمین پادشاهی نیکوکار رسید.
چار ملت را سوم جمشید دان
بل دوم مهدیش خوان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: چهار ملت را میتوان به جمشید سوم نسبت داد و او را مهدی دوم نامید که در شرق و غرب شناخته شده است.
کوس را دیدی فغان برخاسته
بانگ مرغان بین چنان برخاسته
هوش مصنوعی: آیا صدای خوش پرندگان را شنیدی که با شور و شوق آواز میخوانند؟ این صداها به گویی در بین کوهها و دشتها به گوش میرسد و پر از احساسات شاداب است.
اختران آبله مانند را
از رخ گردون نشان برخاسته
هوش مصنوعی: ستارههای کوچک و بینقش را که از آسمان نمایان شدهاند، مانند دانههای آبله به نظر میرسند.
شب چو جعد زنگیان کوته شده
وز عذار آسمان برخاسته
هوش مصنوعی: شب مانند موهای فر و سیاه شده که به کوتاهی درآمده است و از زیبایی چهرهی آسمان نیز کاسته شده.
روز چون رخسار ترکان از کمال
خال نقصان از میان برخاسته
هوش مصنوعی: روز، مانند چهرهی زیبا و دلربای ترکهاست که زیباییهایش از نقصها و کمبودها خالی است و به اوج تمام جلوههای خود رسیده است.
مجلس از جام و تنوره گرم و خوش
باد و آتش زاین و آن برخاسته
هوش مصنوعی: مجلس با شادی و هیجان پر شده و نوشیدنیها و آتش شوق از هر سو زبانه میکشد.
آتش از انگشت بین سر بر زده
روم از هندوستان برخاسته
هوش مصنوعی: من از هندوستان برخاستهام و آتش در انگشتانم شعلهور است.
نغمهٔ مطرب شده چون نفخ صور
تا قیامت در جهان برخاسته
هوش مصنوعی: آواز موسیقیدان بهقدری قوی و دلنشین است که مانند صدای نفخ صور، در تمامی جهان پیچیده و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
می چو عیسی و ز رومی ارغنون
غنهٔ انجیلخوان برخاسته
هوش مصنوعی: مانند عیسی، در میخانه زندگی و شور و نشاط حاکم است و از طرف رومیها، نغمههای خوشی و سرمستی به گوش میرسد که یادآور پیام انجیل است.
گوش بربط تا به چوب انباشته
نالهش از راه زبان برخاسته
هوش مصنوعی: صدای نالهای که از بربط به گوش میرسد، ناشی از احساساتی است که از عمق چوب آن به زبان آمده است.
نای بیگوش و زبان بسته گلو
از ره چشمش فغان برخاسته
هوش مصنوعی: حالت و احساسات کسی که دچار بیصدایی و بیزبان است، از چشمانش آشکار میشود و نالههای او به وضوح از آنجا بیرون میآید.
چنگ بین چون ناقهٔ لیلی وز او
بانگ مجنون هر زمان برخاسته
هوش مصنوعی: مثل اینکه ساز چنگ شبیه شتر لیلی میزند و صدای مجنون هر لحظه از آن بلند میشود.
بهر دستینه رباب از جام و می
زر و بسد رایگان برخاسته
هوش مصنوعی: به خاطر ساز نواختن، از جام و می طلا و بزم پرشکوه برخاستهام.
لحن زهره بر دف سیمین ماه
بر در شاه اخستان برخاسته
هوش مصنوعی: صدای زیبا و دلنواز زهره مانند ضرب آهنگ بر روی دفی نقرهای است که در برابر درب کاخ فرشتگان به گوش میرسد.
رایت و چتر جلال الدین سزد
صبح و شام آسمان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: ایستگاههای شکوهمند رایت و چتر جلالالدین، زیبنده است که در صبح و شب در افقهای شرق و غرب آسمان برافراشته شوند.
آن نه زلف است آنچنان آویخته
سلسله است از آسمان آویخته
هوش مصنوعی: آنچه به نظر میرسد زلفی آویخته باشد، در واقع رشتهای است که از آسمان پایین آمده است.
سلسله گر بهر عدل آویختند
بهر ظلم است او چنان آویخته
هوش مصنوعی: اگر برای برقراری عدالت زنجیرها را به هم متصل کردهاند، برای ظلم هم زنجیرهایی به همین شکل وجود دارد. این نشان میدهد که در هر دو حالت، ارتباطی برقرار است و هر چه که به عدالت مربوط میشود، به ظلم نیز ربط پیدا میکند.
حلقهٔ گوشت چو عیاران به حلق
زیر زلفت بین نهان آویخته
هوش مصنوعی: حلقهٔ گوشتی که به گردن آویخته شده، شبیه به زینتآلاتی است که به زیبایی زیر زلفهای تو پنهان شدهاند.
در سر زلف گنه کارت نگر
بیگناهان را روان آویخته
هوش مصنوعی: به خاطر کار اشتباهت، نگاه کن به سر زلفت که بیگناهان جان خود را به آن آویختهاند.
تا سرینت با میان درساخته است
کوهی از مویی روان آویخته
هوش مصنوعی: تا زمانی که پشت تو با کمر به هم بستگی دارد، کوهی از مو به صورت آویزان شده است.
دل که با بار غمت پیوست، هست
مویی از کوه گران آویخته
هوش مصنوعی: دل که با غم های تو همراه شده، شبیه به مویی است که از کوه سنگین آویزان شده است.
هر زمان یاسج زنان صیاد وار
آئی از بازو کمان آویخته
هوش مصنوعی: هر وقت که تو با زیبایی و دلربایی به سوی ما میآیی، مثل صیادی که کمان را به بازو آویزان کرده، ما را مسحور میکنی.
آهوی چشمت بدان زنجیر زلف
جان شیران جهان آویخته
هوش مصنوعی: چشمانت مانند آهویی است که زنجیر موهایش به جان و دل شیران جهان آویخته شده است.
عنبرین دستارچه گرد رخت
طوق غبغب در میان آویخته
هوش مصنوعی: دستاری معطر و خوشبو به دور لباس تو بسته شده و در میانهاش برآمدگی گردی آویزان است.
فتنه در فتراک تو بسته عنان
داد خواهان در عنان آویخته
هوش مصنوعی: نقشهای که برای دامن زدن به آشوب و بحران طراحی شده، باعث شده است که خواستهها و درخواستهای مردم به سمت اوج و شدت برود.
ای به موئی آسمان را از جفا
بر سر من هر زمان آویخته
هوش مصنوعی: تو با موی خود، آسمان را هر بار به خاطر سختیهایی که بر سر من میآوری، آویزان کردهای.
در تو آویزم چو مویی کز غمت
شد به مویی کار جان آویخته
هوش مصنوعی: من به تو آویزان میشوم مانند مویی که از غم تو دل من به آن وابسته است.
جور بس کن خاصه چون کسری به عدل
شاه زنجیر امان آویخته
هوش مصنوعی: بس کن از ظلم، مخصوصاً به مانند کسری، زیرا شاه با عدل خود زنجیر امان را آویخته است.
برق تیغش دیدبان در ملک و دین
ابر جودش میزبان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: تیغ او مانند نوری است که بر دین و مملکت نظارت دارد و همانند ابر رحمتش، در شرق و غرب میزبان و بخشنده است.
نامرادی را به جان در بستهام
خدمت غم را میان در بستهام
هوش مصنوعی: من به خوبی با ناراحتیها و نامرادیها دست و پنجه نرم میکنم و در دل خود، غم را نگه داشتهام.
عالمی پر تیر باران جفاست
بر حقم گر چشم جان در بستهام
هوش مصنوعی: در جهانی که پر از تیرهای زهرآگین و بیرحمی است، اگرچه چشمانم بسته است و نمیتوانم ببینم، اما هنوز بر حق خود ایستادهام.
آمدم تسلیم در هرچه آیدم
دیدهٔ امید از آن در بستهام
هوش مصنوعی: من با دلسپاری به هر آنچه که پیش بیاید، آمدهام و چشم امیدم به آن در بسته است.
سر به تیغ دشمنان در دادهام
در به روی دوستان در بستهام
هوش مصنوعی: من جانم را در مسیر دشمنان فدای آنها کردهام و در عین حال در برابر دوستانم خودم را دور نگه داشتهام.
روز همجنسان فرو شد لاجرم
روزن دل ز آسمان در بستهام
هوش مصنوعی: با پایان روز، احساسات و همدردیهایم به شدت کاهش یافت و مانند آسمانی که درش بسته است، قلب من نیز از شادی و نور پر شده نیست.
سایهٔ خود هم نبینم تا زیم
آن چنان چشم از جهان در بستهام
هوش مصنوعی: من چنان در دنیای خود مستغرق شدهام که حتی سایهٔ خودم را هم نمیبینم.
تا دم من گوش من هم نشنود
سوی لب راه فغان در بستهام
هوش مصنوعی: من تا زمانی که نفس میکشم، گوشم حتی صدای لبانم را هم نمیشنود و به همین خاطر نمیتوانم به فریاد زدن بپردازم.
تا نیاید غور این غمها پدید
گریه را راه نهان در بستهام
هوش مصنوعی: من در حال حاضر گریهام را پنهان کردهام تا زمانی که این غمها به روشنی نمایان شوند و دلیلی برای اشک ریختن پیدا کنم.
هرچه خواهد چرخ گو میکن ز جور
کز مکن گفتن زبان در بستهام
هوش مصنوعی: هرچه که میخواهد زندگی را به چرخش درآور، زیرا من از گفتن نارضایتی و به زبان آوردن دردهایم خودداری کردهام.
راز مرغان را سلیمانی نماند
پیش دیوان ز آن دهان در بستهام
هوش مصنوعی: هیچکس راز پرندگان را مانند سلیمان نمیداند، زیرا من از آن زمان که دهانم بسته است، چیزی نمیتوانم بگویم.
بر زبانم مهر مردان کردهاند
همچو طفلان گفت از آن در بستهام
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و مهم بر زبان من تأثیری گذاشتهاند، بهطوریکه مانند کودکان میگویم که از آن در بسته به درون میروم.
خاک در لب کرد خاقانی و گفت
در فروشی را دکان در بستهام
هوش مصنوعی: خاقانی از غم و اندوهی که بر او سایه افکنده، مانند خاک، همه چیز را نادیده میگیرد و میگوید که تمامی درهای زندگیاش بسته است و نمیتواند چیزی را به فروش بگذارد. او به نوعی از ناامیدی و بسته شدن راههایش سخن میگوید.
همت از کار جهان برداشته
دل به شاه شهنشان دربستهام
هوش مصنوعی: من از تلاش در این دنیا دست کشیدهام و دل به پادشاه بزرگ و مقامدار بستهام.
کمترین اقطاع سگبانان اوست
قندهار و قیروان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: قندهار و قیروان در شرق و غرب، تنها بخش کوچکی از سرزمینهای متعلق به کسانی است که نگهبانی از آن را بر عهده دارند.
گر جهان شاه جهان میخواندش
آسمان هم آسمان میخواندش
هوش مصنوعی: اگر دنیا او را شاه دنیا میداند، آسمان نیز به او لقب آسمان را میدهد.
مفخر اول بشر خوانش که دهر
مهدی آخر زمان میخواندش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مهدی (عج) که آخرین موعود و نجاتدهنده بشریت است، در حقیقت افتخار و ارجمندی نخستین خلق خداوند (انسان) به شمار میآید. به عبارت دیگر، وجود او در زمان آخر، درخشش و شرفی است که بشریت به آن افتخار میکند.
ز آنکه شیطان سوز و دجال افکن است
آدم مهدی مکان میخواندش
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه شیطان فریبنده و مکار است، انسان مهدی را در جایگاهی بالاتر از خود میداند.
ور صدائی آید از طاق فلک
هم فلک کیوان نشان میخواندش
هوش مصنوعی: اگر صدایی از آسمان به گوش برسد، نشان از آن دارد که کیوان (سیاره زحل) را به یاد میآورند.
آهن تیغش دل اعدا بخورد
مردم، آهن خای از آن میخواندش
هوش مصنوعی: تیغ آهنی دشمنان را میکشد، اما آهن خود را به آواز میخواند.
دیدهای دندان که خاید استخوان
کادمی هم استخوان میخواندش
هوش مصنوعی: آیا تا به حال دندانی دیدهای که استخوان را بکند؟ آن دندان همچنین به استخوان اشاره میکند.
خطبهٔ مدحش چو برخواند آفتاب
مشتری حرز امان میخواندش
هوش مصنوعی: زمانی که او خطبهٔ ستایش خود را میخواند، گویا آفتاب مشتری در حال خواندن حرز و دعا برای حفظ و امان اوست.
سکهٔ قدرش چو بنوشت آسمان
ماه لوح غیب دان میخواندش
هوش مصنوعی: سکهای که ارزشش را آسمان مشخص کرده، به مانند ماه به همه چیز روشنایی میبخشد و در لوح غیب به آن اشاره میشود.
تیغ شه ماند به لوحی کز دو روی
ملک محراب کیان میخواندش
هوش مصنوعی: تیغ شاه مانند نوشتهای است که در دو طرف، مقام سلطنت را در محراب پادشاهی میستاید و به آن اشاره میکند.
نصرت نو زاده تا با تیغ اوست
چرخ طفل لوحخوان میخواندش
هوش مصنوعی: پیروزی تازهای به وجود آمده که با شمشیر اوست. دوران جوانی و نوزادی در حال خواندن درسهای خود است.
ابجد تایید بین کز لوح ملک
طفل نصرت چون روان میخواندش
هوش مصنوعی: حروف ابجد نشاندهندهی تأیید هستند، از لوح آسمانی، که چون نوزاد پیروزی، روحنما در حال خواندن است.
رنگ جبریل است تیغش را که عقل
وحی پیروزی رسان میخواندش
هوش مصنوعی: تیغ او به رنگ جبریل است و عقل، آن را به عنوان وسیلهای برای پیروزی و الهام الهی میشناسد.
خصم شه تا عدهٔدار آرزوست
عاقل آبستن نشان میخواندش
هوش مصنوعی: دشمن مظهر آرزوهای متعجب است، اما فرد عاقل در انتظار نشانهها و شواهد میماند.
در شب و روزش دو خادم روز و شب
جوهر این و عنبر آن در شرق و غرب
هوش مصنوعی: در شب و روز، دو خدمتگزار همیشه در حال فعالیت هستند. یکی از آنها جوهر و دیگری عنبر را در شرق و غرب به ارمغان میآورد.
دست و شمشیرش چنان بینی به هم
کآفتاب و آسمان بینی به هم
هوش مصنوعی: چنان به هم پیوسته و هماهنگ هستند که گویی مانند آفتاب و آسمان در یک فضای واحد قرار دارند.
شاه ملت پاسبان را بر فلک
هفت سلطان پاسبان بینی به هم
هوش مصنوعی: در آسمان، هفت پادشاه را میبینی که به خاطر پاسبانی و نگهداری از ملت، در کنار هم قرار گرفتهاند.
از نهیبش در چهار ارکان خصم
چار طوفان هر زمان بینی به هم
هوش مصنوعی: از فریاد و تهدید او، دشمنان در هر چهار جهت همچون طوفانی در هم میپیچند و به هم میخورند.
آب خضر و نار موسی یافت شاه
عزم و حزمش زین و آن بینی به هم
هوش مصنوعی: آب جاودانی و آتش الهی را موسی در سفرش پیدا کرد؛ اما شاهان با اراده و تدبیر، این دو را در کنار هم میبینند.
شه سکندر قدر و اندر موکبش
خضر و موسی همعنان بینی به هم
هوش مصنوعی: در این بیت، به قدرت و جایگاه شاه سکندر اشاره میشود و اینکه در کنار او، شخصیتهایی مانند خضر و موسی نیز حضور دارند. در واقع، تصویری از عظمت و حماسه را به نمایش میگذارد که نشاندهنده اتحاد و همراستایی افراد بزرگ و معتبر است.
حکم عزرائیل و برهان مسیح
در کف و تیغش عیان بینی به هم
هوش مصنوعی: در دست و شمشیر او، قدرت و تصمیمی که مانند حکم عزرائیل و دلایل و شواهدی که شبیه کار مسیح است، به وضوح مشاهده میشود.
دوست و دشمن را رضا و خشم او
عمر بخش و جان ستان بینی به هم
هوش مصنوعی: در زندگی، رضایت و نارضایتی خدا باعث طول عمر و سرزندگی انسانها میشود و میتوانی این تأثیر را در رفت و آمد دوستان و دشمنان مشاهده کنی.
چون دو نفخ صور در خشم و رضاش
زهر و پازهر روان بینی به هم
هوش مصنوعی: وقتی غضب و رضایت خداوند مانند وزیدن دو بار بانگ صور به جان انسانها برسد، میتوانی اثر زهر و پازهر را در آنها مشاهده کنی.
خنجر سبزش چو سرخ آید به خون
حصرم و می را نشان بینی به هم
هوش مصنوعی: وقتی که خنجر سبز به رنگ قرمز خون درآید و در می و حصرم نشانهای ببینی که در هم رفته است.
تا نه بس دیر از کمال عدل شاه
مصر و ری در شابران بینی به هم
هوش مصنوعی: تا زمانی که کمال عدل و انصاف پادشاه مصر و ری در شابران را نبینی، هنوز وقت طولانی باقی است.
از نسیم عدل او هر پنج وقت
چار ملت را امان بینی به هم
هوش مصنوعی: با نفحات رحمت و عدل او، در هر پنج وقت میتوانی ببینی که چهار ملت در کنار هم در امن و امان هستند.
بر دعای دولتش در شش جهت
هفت مردان یک زبان بینی به هم
هوش مصنوعی: با دعا و خواستن از او، در هر سو و به هر سمت، هفت مرد با یک صدای واحد را میبینی که جمع شدهاند.
در ریاض عشرتش در هفت روز
هشت جنت نقلدان بینی به هم
هوش مصنوعی: در باغ آسایش او، در طول یک هفته، هشت بهشت را کنار هم مشاهده میکنی.
کنیتش چون بشمری هر هشت حرف
نه فلک را حرز جان بینی به هم
هوش مصنوعی: اگر نامش را شماری، هشت حرف آن را به دست میآوری. پس میبینی که به وسیلهی این هشت حرف، آسمانها را برای حفاظت از جان خود به کار میگیری.
خاص بهر لشکرش برساخت چرخ
ترک و هندو دیدبان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: برای لشکرش، آسمان به ویژهای ساخته شده است و در شرق و غرب، نگهبانانی از ترک و هندو را مشاهده میکند.
رمحش از طوفان نشان خواهد نمود
معجز نوح از سنان خواهد نمود
هوش مصنوعی: وقتی طوفان برپا شود، نشانهای از شگفتیهای فرشتهوار را به نمایش خواهد گذاشت و معجزه نوح را از تیرک میسازد.
تیغ هندیش از مخالف سوختن
در خزر هندوستان خواهد نمود
هوش مصنوعی: تیغ هندیش در نتیجه سوختن در دریا، به مخالفت خواهد پرداخت و به سمت هندوستان خواهد رفت.
بر ثبات دولت او تا ابد
جنبش عدلش نشان خواهد نمود
هوش مصنوعی: ثبات و دوام حکومت او تا همیشه با نشانههای عدل و انصافش مشخص خواهد شد.
صبحگاهی کز شبیخون ران گشاد
تیغ چون خور خونفشان خواهد نمود
هوش مصنوعی: صبحگاهی که همچون حملهای ناگهانی، تیغی درخشنده به رنگ خون بهچشم میخورد، نشاندهندهٔ شگفتیها و زیباییهایی خواهد بود که اتفاق میافتد.
سرخی شام آگهی داده است از آنک
روز خوشی در جهان خواهد نمود
هوش مصنوعی: سرخی غروب نشاندهنده این است که روز خوبی در راه است و در آیندهای نزدیک زندگی شادی را به ارمغان خواهد آورد.
شبروی کرده کلنگ آسا به روز
همچو شاهین کامران خواهد نمود
هوش مصنوعی: در شب، با تلاش و قدرت مانند کلنگی که زمین را میشکافد، به روز میرسد و همچون شاهینی موفق و پیروز خواهد شد.
حلق خصمت در تثاوب جان دهد
کو تمطی بر کمان خواهد نمود
هوش مصنوعی: حلقههای دشمن تو در حال آرامش جان میدهند و او به زودی برای تیراندازی آماده خواهد شد.
چون کمان و تیر شد نون والقلم
نشرهٔ فتح این و آن خواهد نمود
هوش مصنوعی: وقتی که کمان و تیر به کار گرفته میشوند، همانند نوشتن و قلم، میتوانند پیروزی و موفقیت یک طرف را نشان دهند.
جوشن ناخن تنش بدخواه را
تن چو ناخن ز استخوان خواهد نمود
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به یک بدن آسیب میزند، مانند ناخنی که سعی دارد از استخوان جدا شود، در نهایت آسیب میبیند و جدا میشود. به عبارت دیگر، بدخواهی به خود آسیب میزند و نتیجهای جز زیان و جدایی ندارد.
شاه موسی کف چو خنجر برکشد
زیر ران طوری روان خواهد نمود
هوش مصنوعی: وقتی شاه موسی خنجرش را از زیر رانش بیرون میآورد، تغییرات و تحولات بزرگی را به همراه خواهد داشت.
خصم فرعونی نسب همچون زنان
دو کدان در زیر ران خواهد نمود
هوش مصنوعی: دشمنانی مانند فرعون، در زیر فشار و سختیها به زانو در خواهند آمد و ضعف خود را نشان خواهند داد، مانند زنانی که در شرایط سخت حاضر به تسلیم هستند.
پنبه کن ای جان دشمن ز آن تنی
کو ز ترکش دو کدان خواهد نمود
هوش مصنوعی: عزیزم، تو را از درد و ستم دور کنم، زیرا این جسمی که داری، میتواند از تیرهای دشمن آسیب ببیند.
سگ گزیده خصم و تیغ شه چو آب
کآتش مرگش عیان خواهد نمود
هوش مصنوعی: سگ گزیده، دشمن و شمشیر حاکم، مانند آبی است که آتش مرگ او را آشکار خواهد کرد.
زلهخوار تیغ و مور خوان اوست
وحش و طیر انس و جان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: تیغ زلهخوار و مور، از وحش و پرندگان، در عالم هستی هر دو طرف وجود، در شرق و غرب، برای خود خوانی دارند.
زیرکان کاسرار جان دانستهاند
علم جزوی ز آسمان دانستهاند
هوش مصنوعی: زیرکان و دانایان، اسرار زندگی را میدانند و آگاهی جزئیات را از آسمان یعنی از معانی عمیق و بالا دریافت کردهاند.
از رصدها سیزده سال دگر
خسف بادی در جهان دانستهاند
هوش مصنوعی: پس از سیزده سال رصد و بررسی، حالا در جهان تغییرات و خسوفهایی مشاهده شده است.
قرنها را حکم پیشی کردهاند
تا قرانها در میان دانستهاند
هوش مصنوعی: قرنها به حکم زمان، به جلو حرکت کردهاند تا انسانها در طول این مدت چیزهای زیادی را فرا بگیرند و بدانند.
در سر میزان ز جمع اختران
بیست و یک نوع از قران دانستهاند
هوش مصنوعی: در آسمان، از میان ستارهها، بیست و یک نوع از قرآن را شناسایی کردهاند.
نابریده برج خاکی را تمام
برج بادیشان مکان دانستهاند
هوش مصنوعی: برج خاکی را بهطور کامل بهعنوان برجی از باد تصور کردهاند.
گرچه هفت اختر به یک جا دیدهاند
جای کیوان بر کران دانستهاند
هوش مصنوعی: هرچند که هفت ستاره به طور همزمان در یک مکان دیده میشوند، اما جایگاه کیوان (زحل) را بر روی افق مشخص میدانند.
من یقین دانم که ضد آن بود
کاین حکیمان از گمان دانستهاند
هوش مصنوعی: من به خوبی میدانم که آنچه این حکیمان به عنوان حقیقت میپندارند، در واقع کاملاً برعکس است.
حکمشان باطلتر است از علمشان
کاختران را کامران دانستهاند
هوش مصنوعی: قضایای آنها نادرستتر از دانششان است، چرا که به نظر میرسد کسانی که به ظاهر قدرت دارند، موفقتر از آنچه هستند که در واقعیتاند.
هفت هارون بر در سلطان غیب
از چهسان فرمان روان دانستهاند
هوش مصنوعی: هفت هارون، به معنای هفت نفر از همراهان هارون، در برابر درگاه سلطان غیب قرار دارند و از چه طریقی به این مقام رسیدهاند که فرمان را به خوبی دریافت کردهاند.
هفت بیدق عاجز شاه قدر
از چهشان لجلاج سان دانستهاند
هوش مصنوعی: هفت تکه عاجز از شاه قدر، از چه چیزهایی رفتارهای لجوجانه را میفهمند؟
عارفان اجرام را در راه امر
هفت پیک رایگان دانستهاند
هوش مصنوعی: عارفان معتقدند که اجسام و پدیدههای عالم به رایگان و بدون هیچ هزینهای در خدمت دستورهای الهی قرار دارند.
کار پیکان نامه بردن دان و بس
پیک را کی نامهخوان دانستهاند
هوش مصنوعی: کار پیکان، رساندن نامه است و باید دانست که پیک نیز باید نامهخوان باشد.
دفع این طوفان بادی را سبب
دولت شاه اخستان دانستهاند
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که وجود بادی که این طوفان را به آرامش میرساند، نتیجه و نشانهای از لطف و حمایت شاه اخستان است.
خاک درگاهش به عرض مصحف است
جای سوگند کیان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: خاک پای آن بزرگوار به اندازهی کتاب مقدس ارزشمند است و در اینجا میتوان به جایگاه مهمی که در شرق و غرب دارد، سوگند یاد کرد.
شاه مغرب کامران ملک باد
آفتاب خاندان ملک باد
هوش مصنوعی: سلطان مغرب، خوشبخت و پیروز باد، و نور خورشید بر خاندان او تابید.
پیش او هر تاجداری همچو تاج
پشت خم بر آستان ملک باد
هوش مصنوعی: هر شخص دارای قدرت و مقام، در برابر او مانند تاجی است که بر روی پیشانی به زمین خم شده است.
از پی طغرای منشور ظفر
تیر حکمش بر کمان ملک باد
هوش مصنوعی: به دنبال نشانه و نماد پیروزی هستم، تا تیر ارادهاش بر کمان پادشاهی قرار گیرد.
خطی او همچو خط استوا
ناگزیر آسمان ملک باد
هوش مصنوعی: خط او مانند خط استوا در آسمان به یک سمت و به یک جهت حرکت میکند و نمیتوان از آن تغییر جهت داد.
ظل کعبش کاوفتد بر ساق عرش
زاد سرو بوستان ملک باد
هوش مصنوعی: اگر سایه کعبه بر پای عرش بیفتد، درخت سرو باغ ملک تحت تأثیر باد قرار میگیرد.
تا به جان بینند جنبش سایه را
سایهٔ بالاش جان ملک باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان در بدن است، حرکت سایه را درک کنید، که سایهای از روح ملکوتی است.
بهر تعویذ سلاطین از ثناش
اسم اعظم در زبان ملک باد
هوش مصنوعی: برای جلب توجه و حمایت سلاطین، ذکر نام بزرگ و مهم خداوند در دل و زبان مردم همچنان باید جاری باشد.
کام بختش چون دعای مادران
در اجابت همعنان ملک باد
هوش مصنوعی: سرنوشت او مانند دعای مادران، در برآورده شدن آرزوها و خوشبختی، همواره مساعد و همراه با موفقیت است.
از سر تیغش چو داغ تازیان
ران شیران را نشان ملک باد
هوش مصنوعی: تیغ او همچون علامت و نشانی برای شیران است که قدرت و سلطه را به نمایش میگذارد.
بر زبان ملک چون نامش رود
آب حیوان در دهان ملک باد
هوش مصنوعی: وقتی نام ملک بر زبان جاری شود، مانند اینکه آب حیات در دهان او قرار گیرد.
از شعاع طلعتش در جام می
نجم سعدین در قران ملک باد
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهاش در این جام شراب، ستارههای خوشبختی در آسمان قدرت و سلطنت میدرخشند.
بس بقائم ریخت با عدلش جهان
کو چو قائم در جهان ملک باد
هوش مصنوعی: وقتی که برپا کننده حق و عدالت ظهور کند، چگونه خواهد بود که جهان با بهترین وضعیت خود درخواهد آمد و ملک و حاکمیت فقط در دستان او قرار خواهد گرفت.
فضل یزدان در ضمان عمر اوست
عمر او هم در ضمان ملک باد
هوش مصنوعی: خداوند لطف و رحمتش را به زندگی او ارزانی داشته است و عمر او نیز به عنوان امانتی در دست قدرت و ملکه به حساب میآید.
بخت بادش پاسبان و اسلام را
باس عدل پاسبان در شرق و غرب
هوش مصنوعی: خوشبختی او را نگهبان باشد و اسلام را با عدالت در شرق و غرب حفظ کند.