گنجور

شمارهٔ ۶۸ - در طلب جایزه

صاحبا نو به نو تحیت من
پیش قابوس سرفراز فرست
قطعه‌ای کز ثنا طرازیدم
به جهان جوی دین طراز فرست
پیش خوان پایهٔ سلیمانی
سخن مور گرم تاز فرست
نزد محمود شاه هند گشای
قصهٔ هندوی ایاز فرست
حال ذره به افتاب رسان
راز صعوه به شاه‌باز فرست
منعما پیش کیقباد دوم
از من این یک سخن به راز فرست
گر مرا ز انتظار پشت شکست
مومیائی چاره ساز فرست
جگر از بس جگر که خورد بسوخت
شربت نو جگر نواز فرست
آز من تشنهٔ سخای تو شد
جرعه ریز سخا به آز فرست
کشت صبر مرا نیاز عطات
دیت کشتهٔ نیاز فرست
سحر بین شعر و شعرها بشکن
کان طلب اقچه سوی گاز فرست
بلبل اینک صفیر مدح شنو
گندنا سوی حقه‌باز فرست
بس دراز است قد امیدم
درع انعام هم دراز فرست
آن عطا کز ملوک یافته‌ام
عشر آن وقت اهتزاز فرست
آفتابی و من تو را خاکم
خاک را آتشین طراز فرست
به سزا مدحتی فرستادم
سوی من خلعتی به ساز فرست
یا صلت ده به آشکار مرا
یا به پنهان قصیده باز فرست
عقد در، طالبان بسی دارد
گر فرستی به احتراز فرست
عنبر و مشک اگر به کارت نیست
هر دو با قلزم و طراز فرست
سحر بابل گرت پسند نشد
سوی جادوی بی‌نماز فرست
زر اگر خاتم تو را نسزید
باز با کورهٔ گداز فرست
یوسفی کو به هفده قلب ارزید
باز با چاه هفده باز فرست
ناز پرورد بکر طبع مرا
گم مکن با حجاب ناز فرست
چون کبوتر به مکه یابد امن
از عراقش سوی حجاز فرست
خضر عمری حیات عالم را
مدد عمر دیر یاز فرست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاحبا نو به نو تحیت من
پیش قابوس سرفراز فرست
هوش مصنوعی: دوست من، هر بار که تحیت و سلامی به بزرگی و افتخار قابوس می‌فرستم، آن را نو و تازه بفرست.
قطعه‌ای کز ثنا طرازیدم
به جهان جوی دین طراز فرست
هوش مصنوعی: قطعه‌ای از شعر را به دنیا فرستادم تا نشانی از دیانت و اخلاقی والا باشد.
پیش خوان پایهٔ سلیمانی
سخن مور گرم تاز فرست
هوش مصنوعی: به پیش خوان بزرگ و معتبر، سخن شیرینی از موری کوچک و پرجنب و جوش را ببر.
نزد محمود شاه هند گشای
قصهٔ هندوی ایاز فرست
هوش مصنوعی: به نزد محمود شاه هند، داستان ایاز را از هندوستان بگو و شرح بده.
حال ذره به افتاب رسان
راز صعوه به شاه‌باز فرست
هوش مصنوعی: وضعیت کوچک‌ترین موجود را به خورشید برسان و راز پرنده‌ای کوچک را به پرنده‌ای بزرگ منتقل کن.
منعما پیش کیقباد دوم
از من این یک سخن به راز فرست
هوش مصنوعی: اینان پیش کیقباد دوم، از من خواهش می‌کنم که این یک سخن محرمانه را به او برسانید.
گر مرا ز انتظار پشت شکست
مومیائی چاره ساز فرست
هوش مصنوعی: اگر به انتظار من، کسی را بفرستی که در سختی و درد، مایه آرامش و نجات من باشد.
جگر از بس جگر که خورد بسوخت
شربت نو جگر نواز فرست
هوش مصنوعی: دل از شدت درد و رنجی که کشیده، به تنگ آمده و به خاطر گناهانی که مرتکب شده، به شربتی تازه و آرامش‌بخش نیاز دارد تا تسکین پیدا کند.
آز من تشنهٔ سخای تو شد
جرعه ریز سخا به آز فرست
هوش مصنوعی: من به تَشنگیِ بخششِ تو دچار شدم، لطفاً قدری از بخشش خود را به من بفرست.
کشت صبر مرا نیاز عطات
دیت کشتهٔ نیاز فرست
هوش مصنوعی: صبر من به خاطر درخواست های تو نابود شده است، چرا که نیازم به تو مرا از پا درآورده است.
سحر بین شعر و شعرها بشکن
کان طلب اقچه سوی گاز فرست
هوش مصنوعی: صبح که شد، بین شعرها فاصله‌ای بیفکن، زیرا خواسته و آرزو به سمت نور می‌رود.
بلبل اینک صفیر مدح شنو
گندنا سوی حقه‌باز فرست
هوش مصنوعی: بلبل هم‌اکنون صدای خوش مدح و ستایش را بشنو، که به سوی حقه‌باز و فریبکار فرستاده شده است.
بس دراز است قد امیدم
درع انعام هم دراز فرست
هوش مصنوعی: امید من بسیار بلند است و همچنین ثروتم هم در طول و اندازه زیاد است.
آن عطا کز ملوک یافته‌ام
عشر آن وقت اهتزاز فرست
هوش مصنوعی: من از آن بخشش‌ها و نعمت‌هایی که از پادشاهان به دست آورده‌ام، در زمانی که خوشحالی و شور و شوق دارم، استفاده می‌کنم.
آفتابی و من تو را خاکم
خاک را آتشین طراز فرست
هوش مصنوعی: تو همانند خورشیدی، و من همچون خاکی زیر پای تو هستم. از این رو، ای خاک، به من نیروی آتشین ببخشید.
به سزا مدحتی فرستادم
سوی من خلعتی به ساز فرست
هوش مصنوعی: به خاطر شایستگی‌ام، ستایشی برایم فرستادی و لباس مجللی به مناسبت آن فرستاده‌ای.
یا صلت ده به آشکار مرا
یا به پنهان قصیده باز فرست
هوش مصنوعی: یا به وضوح به من کلامی بزن، یا به صورت نهانی شعری برایم بفرست.
عقد در، طالبان بسی دارد
گر فرستی به احتراز فرست
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده که اگر کسی بخواهد از یک موضوع یا یک موقعیت خاص دوری کند، باید به دقت و با احتیاط عمل کند، زیرا در آن موقعیت افراد زیادی به دنبال او هستند و ممکن است به راحتی نتواند از آن خارج شود. در واقع، نشان می‌دهد که هرگونه جدایی یا فرار نیازمند برنامه‌ریزی و توجه به جزئیات است.
عنبر و مشک اگر به کارت نیست
هر دو با قلزم و طراز فرست
هوش مصنوعی: اگر به تو عنبر و مشک نیاز نیست، هر دو را همراه با دریا و زینت بفرست.
سحر بابل گرت پسند نشد
سوی جادوی بی‌نماز فرست
هوش مصنوعی: اگر صبح زیبای بابل را دوست نداری، پس به سوی جادوی بی‌نماز حرکت کن.
زر اگر خاتم تو را نسزید
باز با کورهٔ گداز فرست
هوش مصنوعی: اگر طلا، انگشتر تو را نشکست، بار دیگر آن را با کورهٔ ذوب درست کن و بساز.
یوسفی کو به هفده قلب ارزید
باز با چاه هفده باز فرست
هوش مصنوعی: یوسف که در هفده سالگی ارزشش به قلب‌ها بالاست، دوباره از چاه به بیرون فرستاده شد.
ناز پرورد بکر طبع مرا
گم مکن با حجاب ناز فرست
هوش مصنوعی: به زیبایی و لطافت خویش توجه کن و نگذار که طبع من را تحت تاثیر قرار دهد. از حجاب زیبایی‌ات دور نشو و اجازه نده که ناز تو مانع از شناخت واقعی من شود.
چون کبوتر به مکه یابد امن
از عراقش سوی حجاز فرست
هوش مصنوعی: زمانی که کبوتر از عراق به مکه می‌رسد و در آنجا امنیت و آرامش را می‌یابد، به سوی سرزمین حجاز حرکت می‌کند.
خضر عمری حیات عالم را
مدد عمر دیر یاز فرست
هوش مصنوعی: ای خضر، با عمر جاودانه‌ات، به زندگی این جهان کمک کن و عمر طولانی‌تری برای آن بفرست.