شمارهٔ ۵۰ - در حکمت
ای فتی فتوی غدرت ندهم
کافت غدر هلاک امم است
غدر نقّابی بنیاد وفاست
اینت بنیاد که جان را حرم است
صبح حشر است مزن نقب چنین
کافت نقب زن از صبحدم است
غدر چون لذت دزدی است نخست
کاخرش دست بریدن الم است
ورم غدر کند رویت سرخ
سرخی عضو دلیل ورم است
تا تو بیمار نفاقی به درست
هرچه صحبت شمری هم سقم است
خانه در کوی وفا گیر و بدان
که تو را حبل متین معتصم است
من وصیت به وفا میکنمت
گرچه امروز وفا در عدم است
دوستی کم کن و چون خواهی کرد
آن چنان کن که شعار کرم است
هرکه را دوست براند تو مخوان
گرنه در چشم وفای تو نم است
وانکه را دوست به انصاف بزد
منوازش که سزای ستم است
وانکه را دوست بیفکند از پای
سرفرازش مکن ار شاه جم است
وانکه را دوست به تهمت رد کرد
مپذیر ار همه ز اهل حرم است
شاخ کو برکند آن را به ستیز
منشان ار همه شاخ ارم است
و آن گلی کو بنشاند به حسد
برمکن گر همه خار قدم است
هر خسی کو به کسی مردم شد
قدر نشناسد کافر نعم است
گل که عیسیش طرازد مرغ است
نی که ادریس نشاند قلم است
لطف در حق رهی چندان کن
که خداوندش از آن دل خرم است
نه حواری صفت است آنکه از او
اسقفان خوشدل و عیسی دژم است
کهتری را که تو تمکینش دهی
عامه گوید که ز مهتر چه کم است
سگ سگ است ارچه بیاغالندش
کاستخوان خوارهٔ شیر اجم است
باد در سبلت نااهل مدم
گرچه نااهل خریدار دم است
تو غرورش دهی او چیره شود
ظن برد کو نه رهی، ابنعم است
بیش بر جای خدم ننشیند
ایمه مخدوم چه جای خدم است
کهتر از فر مهان نامور است
بیدق از خدمت شه محتشم است
هر فروتر به بزرگی است عزیز
هر پیمبر به خدا محترم است
مهتر ار چه بزند بنوازد
که یکی لا و هزارش نعم است
گه کند تندی و گه بخشش از آنک
بحر تند است و گهربخش هم است
مهتر آن به که درشت است نه نرم
که درشتی صفت فحل رم است
خارپشت است کم آزار و درشت
مار نرم است و سراپای سم است
از درشتی است سفن قائم تیغ
که بر او تکیهگه روستم است
آب نرم است ولی خائن طبع
ساده رنگ است ولی پیچ و خم است
سنگ در عین درشتی است امین
لاجرم گاه محک گه حکم است
آب را سنگ است اندر بر از آنک
سنگ را بچهٔ خور در شکم است
جملةالامر سری را ز سفیه
فرق کن کاین ملک است آن حشم است
غصه مفزای سران را به ستیز
خاصه کانفاس سران مغتنم است
بیسران را سر و گردن مفراز
برمزن دوش که ما را چه غم است
پس مگو کایمه همه آدمیاند
آدمی هست که شیطان شیم است
در بزرگی جسدشان منگر
که دل خرد بزرگ از همم است
از خلال ملکان فرق بکن
تا عصا کان ز شبان غنم است
نبرد دیده بسی ناز چراغ
زان که با خواب در او بهم است
دیده قبله ز چراغی چکند
تاش محراب ز بدر الظلم است
کاوه را چون فر افریدون یافت
چه غم کوره و سندان و دم است
عیسی از معجزه برسازد رنگ
او چه محتاج به نیل و بقم است
مه و مشکاند مهان کهتر کیست
که نه از مه ضو و نز مشک شم است
این غران خصم سرانند به طبع
آری آری عدوی مشک تم است
زیردستان گله بر عکس کنند
گلهشان از پی نفی تهم است
بینی آن زخم گران بر سر کوس
لرزه و دل سبکی بر علم است
شکل شاگرد غلامانه مکن
گرچه این قاعدهٔ مرتسم است
زانکه شاگرد غلامی نکند
عقل کاستاد سرای قدم است
به ادب زی که به شمشیر ادب
عرب اقلیم ستان عجم است
حرز جان ساز ادب کاین کلمه
بر سر افسر کسری رقم است
نه کبوتر که امان یافت ز تیغ
به ادب خاصهٔ بیت الحرم است
ادب صحبت خلق از سر صدق
نسخت طاعت رب النسم است
هم نمودار سجود صمد است
شمنان را که هوای صنم است
به تنعم جهلا را مستای
که ستودن به علوم و حکم است
یاد کردی به هنر جاه بس است
که ز اسباب همه مدح و ذم است
شمس را خوان بره نیست شرف
شرف شمس به واو قسم است
بشنو این نکته که خاقانی گفت
کو به میزان سخن یک درم است
از بدان نیک حذر دار که بد
کژدم اعمی و مار اصم است
شمارهٔ ۴۹: قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دانشمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان: ای شاه بانوی ایران به هفت جد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای فتی فتوی غدرت ندهم
کافت غدر هلاک امم است
ای جوانمرد من هرگز رای و نظر به روا بودن بدعهدی و خيانت به تو نمیدهم و آن را برات جائز نمیشمرم، چرا که بدعهدی و خيانت سبب نابودی و هلاکت آدمیان است.
غدر نقّابی بنیاد وفاست
اینت بنیاد که جان را حرم است
متاسفانه از آنجا که برای کلمه «نقّاب» (در معنی نقب زنده یا سوراخ کننده و در اینجا از بین برنده) در متن شعر تشدید گذارده نشده، هوش مصنوع هم «نِقاب» تصور کرده و بر اساس آن توضیح داده، در صورت که معنی آن چنین میشود که : بدعهدی و خیانت ، بنیاد وفاداری را متزلزل میکند در حالیکه وفاداری بنیاد حفظ حریم وجود آدمی است.
صبح حشر است مزن نقب چنین
کافت نقب زن از صبحدم است
هوش مصنوعی: صبح روز قیامت است، پس اینگونه بیهوده تلاش نکن. در واقع، تلاش و کوشش باید از همان ابتدای صبح آغاز شود، نه در آخرین لحظات.
غدر چون لذت دزدی است نخست
کاخرش دست بریدن الم است
هوش مصنوعی: خیانت ابتدا ممکن است لذتبخش و شیرین به نظر برسد، اما در پایان، عواقب آن همانند قطع دست موتور درد و رنجی بزرگ است.
ورم غدر کند رویت سرخ
سرخی عضو دلیل ورم است
هوش مصنوعی: اگر چهرهات سرخ شود، نشانهای از عشق و شوق توست و این سرخی به دلیل عشق درون تو نمایان است.
تا تو بیمار نفاقی به درست
هرچه صحبت شمری هم سقم است
هوش مصنوعی: تا زمانی که دچار تناقض و نفاق باشی، هرچه بگویی و هر صحبت درست و قابل اعتباری هم داشته باشی، غیرقابل قبول و بیمعنا خواهد بود.
خانه در کوی وفا گیر و بدان
که تو را حبل متین معتصم است
هوش مصنوعی: به جایی برو که وفا و صداقت در آنجا باشد و بدان که تو از پشتیبانی و قوتی محکم برخوردار هستی.
من وصیت به وفا میکنمت
گرچه امروز وفا در عدم است
هوش مصنوعی: من به تو قول وفا میدهم، حتی اگر امروز وفا در دسترس نباشد.
دوستی کم کن و چون خواهی کرد
آن چنان کن که شعار کرم است
هوش مصنوعی: دوستی را کمتر کن و هرگاه خواستی آن را به گونهای انجام بده که نشاندهندهی بزرگواری و نیکخواهیات باشد.
هرکه را دوست براند تو مخوان
گرنه در چشم وفای تو نم است
هوش مصنوعی: هر که را که دوست داری، به سوی او نرو یا او را دعوت نکن، چون شاید در دل تو نشانهای از وفا وجود نداشته باشد.
وانکه را دوست به انصاف بزد
منوازش که سزای ستم است
هوش مصنوعی: هر کسی که فردی را به خاطر دوستی به طور ناعادلانه مجازات کند، باید از او دور شود، زیرا این کار عادلانه نیست و به ظلم منجر میشود.
وانکه را دوست بیفکند از پای
سرفرازش مکن ار شاه جم است
هوش مصنوعی: اگر کسی را که بر تو دوستی دارد، از جایگاه بلندش به زمین بیندازی، این کار را نکن، حتی اگر آن شخص شاه جم باشد.
وانکه را دوست به تهمت رد کرد
مپذیر ار همه ز اهل حرم است
هوش مصنوعی: اگر کسی به دوستی تهمت زد و او را رد کرد، نباید او را بپذیری، حتی اگر همه از اهل نیکی و صداقت باشند.
شاخ کو برکند آن را به ستیز
منشان ار همه شاخ ارم است
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است شاخ و برگهای زیبا و فریبندهای وجود داشته باشد، اما اگر کسی بخواهد به جایگاه و مقام من تعرض کند، باید آماده پاسخگویی باشد.
و آن گلی کو بنشاند به حسد
برمکن گر همه خار قدم است
هوش مصنوعی: اگر گلی به خاطر حسادت دیگری کشت شود، نباید از آن دوری جست، حتی اگر در اطرافش خارهایی باشد.
هر خسی کو به کسی مردم شد
قدر نشناسد کافر نعم است
هوش مصنوعی: هر انسانی که به واسطه دیگری به مقام یا شناختی دست پیدا کند، اگر قدر این حمایت را نداشته باشد و شکرگزار نباشد، مانند کافر است که نعمتها را نمیبیند.
گل که عیسیش طرازد مرغ است
نی که ادریس نشاند قلم است
هوش مصنوعی: گل، مانند عیسی که با طراوت و زیبایی خود همه را مجذوب میکند، است؛ نه مانند ادریس که فقط نوشتههایش را به نمایش میگذارد.
لطف در حق رهی چندان کن
که خداوندش از آن دل خرم است
هوش مصنوعی: نیکی و محبت را چنان در حق دیگران انجام بده که خداوند هم از این کار خوشحال و راضی باشد.
نه حواری صفت است آنکه از او
اسقفان خوشدل و عیسی دژم است
هوش مصنوعی: کسی که از او شخصیتهای محترم و عالمانی خوشحال هستند، در حقیقت با ویژگیهای نیکو قابل تعریف نیست و همچنان که عیسی (علیهالسلام) نیز در چهرهای غمگین و دژم به نظر میرسد.
کهتری را که تو تمکینش دهی
عامه گوید که ز مهتر چه کم است
هوش مصنوعی: اگر به کسی که مقام و جایگاه بالایی ندارد قدرت و اختیاری بدهی، مردم میگویند او از بزرگان و افراد محترم چه کم دارد.
سگ سگ است ارچه بیاغالندش
کاستخوان خوارهٔ شیر اجم است
هوش مصنوعی: سگ همیشه همان سگ است، حتی اگر برایش گوشت لذیذی ببرید؛ چرا که ناچار در ذات خود مانده و تغییر نمیکند.
باد در سبلت نااهل مدم
گرچه نااهل خریدار دم است
هوش مصنوعی: باد در خرطوم بیلیاقت ندم، هرچند که بیلیاقت هم خواهان دم است.
تو غرورش دهی او چیره شود
ظن برد کو نه رهی، ابنعم است
هوش مصنوعی: اگر او به خاطر خُودبینیاش مغرور شود، ممکن است بر تو غلبه کند. گمان نکن که راهی برای عبور از این وضعیت وجود دارد، چرا که این مشکل به رفتار او مربوط میشود.
بیش بر جای خدم ننشیند
ایمه مخدوم چه جای خدم است
هوش مصنوعی: اگر سرور و آقایی در میان باشد، دیگر نیازی به خدمتگزاری نخواهد بود.
کهتر از فر مهان نامور است
بیدق از خدمت شه محتشم است
هوش مصنوعی: بهتر است بدانیم که کسی که در مقام و مرتبه پایینتری قرار دارد، ممکن است نامی بزرگ و معروف داشته باشد، در حالی که کسی که در خدمت یک پادشاه بزرگ است، ممکن است کمتر شناخته شده باشد.
هر فروتر به بزرگی است عزیز
هر پیمبر به خدا محترم است
هوش مصنوعی: هر کسی که در موقعیت بالاتری قرار دارد، باید احترام بیشتری داشته باشد. همچنین هر پیامبری در نظر خداوند مورد احترام و ارزشمند است.
مهتر ار چه بزند بنوازد
که یکی لا و هزارش نعم است
هوش مصنوعی: اگر بزرگتر یا رئیس ضربهای به کسی بزند، باید در عوض او را نوازش کند، زیرا هر یک از این ضربهها میتواند به هزار نعمت تبدیل شود.
گه کند تندی و گه بخشش از آنک
بحر تند است و گهربخش هم است
هوش مصنوعی: گاه خشمگین و تند مزاج میشود و گاه با مهربانی و بخشش برخورد میکند، زیرا مانند دریا است که هم موجهای تند دارد و هم میتواند جواهرات باارزشی را به ارمغان بیاورد.
مهتر آن به که درشت است نه نرم
که درشتی صفت فحل رم است
هوش مصنوعی: بهتر است که سرپرست و رهبر کسی باشد که محکم و جدی است، نه کسی که نرم و ملایم باشد؛ چون افرادی که دارای صفت جدی و قاطع هستند، در شرایط سخت میتوانند به خوبی عمل کنند.
خارپشت است کم آزار و درشت
مار نرم است و سراپای سم است
هوش مصنوعی: خارپشت جانوری است که زخم کمتری میزند و بدنش محکم و درشت است، اما مار موجودی نرم و انعطافپذیر است که تمام بدنش از سم و زهر پر شده است.
از درشتی است سفن قائم تیغ
که بر او تکیهگه روستم است
سَفَن پوست نهنگ یا سوسمار بوده که بسیار محکم هم بوده و از آن برای ساختن غلاف شمشیر استفاده میکردند و برای اینکه توجیه کند که درشتخویی در جای خود لازم است مثال میزند که سَفَن خشن و بسیار سفت باید باشد که برای غلاف شمشیر سازند چرا که آن غلاف را سخت میحکم نگاه میدارد، چرا که آن شمشیر تکیهگاه رستم است، از این رو که آدمیان پیشتر به شمشیر خود تکیه میکردند و یا آنرا گرفته و از زمین برمیخواستند و نظیر اینها در مجموع سخن اینکه آدمی لازم است که گاهی درشتخو باشد تا زیر دستان از مهربانی زیاد سواستفاده میکنند.
آب نرم است ولی خائن طبع
ساده رنگ است ولی پیچ و خم است
هوش مصنوعی: آب به ظاهر آرام و نرم است ولی در باطن میتواند فریبنده و خطرناک باشد. رنگ نیز ساده به نظر میرسد اما در واقع دارای زوایا و پیچیدگیهای خاصی است.
سنگ در عین درشتی است امین
لاجرم گاه محک گه حکم است
هوش مصنوعی: سنگ با وجود اینکه خیلی بزرگ و سخت است، در حقیقت میتواند قابل اعتماد باشد؛ بنابراین گاهی اوقات به عنوان معیار و معیارسنجی استفاده میشود.
آب را سنگ است اندر بر از آنک
سنگ را بچهٔ خور در شکم است
هوش مصنوعی: آب، در درون خود سنگی دارد، زیرا در دل سنگ، نوزادی وجود دارد که در حال رشد است.
جملةالامر سری را ز سفیه
فرق کن کاین ملک است آن حشم است
هوش مصنوعی: همه چیز را به درستی از کشتی جدا کن، زیرا اینجا یک ملک است و آنجا فقط خدمتکاران هستند.
غصه مفزای سران را به ستیز
خاصه کانفاس سران مغتنم است
هوش مصنوعی: غصه و دردسر بزرگانی که در معرض چالش هستند، مهم نیست، زیرا نفس کشیدن و زندگی کردن برای آنها ارزشمند است.
بیسران را سر و گردن مفراز
برمزن دوش که ما را چه غم است
هوش مصنوعی: به کسانی که بینمک و بیارزش هستند، بها نده و نگران آنها نباش؛ زیرا ما به مشکلات و ناراحتیهای خود اهمیت میدهیم.
پس مگو کایمه همه آدمیاند
آدمی هست که شیطان شیم است
هوش مصنوعی: پس نگو که همه انسانها مثل هم هستند؛ چون بعضی از آنها ممکن است به شیطنت و پلیدی گرایش داشته باشند.
در بزرگی جسدشان منگر
که دل خرد بزرگ از همم است
هوش مصنوعی: به ظاهر جسم و قد و قامت بزرگ انسانها توجه نکن، چون دل و فکر بزرگ و با ارزش در درون من قرار دارد.
از خلال ملکان فرق بکن
تا عصا کان ز شبان غنم است
هوش مصنوعی: از میان مردان قدرتمند تفاوت قائل شو تا بتوانی به جایگاه و قدرت واقعی پی ببری. در واقع، مانند عصایی که ویژه شبان است، باید ویژگیهای خاص افراد را بشناسی.
نبرد دیده بسی ناز چراغ
زان که با خواب در او بهم است
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به چشمانی اشاره میکند که به دیدن زیباییها و ناز و لطافت چراغ معشوق عادت کردهاند. خواب و بیداری در اینجا به هم آمیختهاند، به طوری که چشمهایش به شدت تحت تأثیر آن زیبایی قرار گرفته و نمیتوانند از آن جدا شوند.
دیده قبله ز چراغی چکند
تاش محراب ز بدر الظلم است
هوش مصنوعی: چشم، مانند قبلهای در شب، به روشنایی چراغی مینگرد تا اینکه محراب از نور ماه در تاریکی دیده شود.
کاوه را چون فر افریدون یافت
چه غم کوره و سندان و دم است
هوش مصنوعی: کاوه وقتی فرزند افریدون را پیدا کرد، دیگر برایش جای نگرانی از کوره و سندان و دم وجود ندارد.
عیسی از معجزه برسازد رنگ
او چه محتاج به نیل و بقم است
هوش مصنوعی: عیسی با معجزهاش میتواند رنگ پوست خود را تغییر دهد و نیازی به رنگهای دیگری مانند نیل و بقم ندارد.
مه و مشکاند مهان کهتر کیست
که نه از مه ضو و نز مشک شم است
هوش مصنوعی: در اینجا میگویند که افرادی مانند ماه و مشک هستند و در میان مهمانان، هیچکس که از نور ماه و بوی مشک بهرهمند نیست، نمیتواند به مقام آنها برسد.
این غران خصم سرانند به طبع
آری آری عدوی مشک تم است
هوش مصنوعی: این دشمنان سرسخت و خطرناک هستند و در واقع، دشمنی آنها به اندازهای است که به مشک و عطر مربوط میشود، به نوعی نشانهای از تنفر و آزار است.
زیردستان گله بر عکس کنند
گلهشان از پی نفی تهم است
هوش مصنوعی: زیر دستان معمولاً به این نکته اشاره میکنند که اگر مشکلی در گروه یا جمعی وجود داشته باشد، آنها به جای حل مشکل، فقط شکایت میکنند و به دنبال پیدا کردن مقصر میگردند. در واقع، این افراد به جای برطرف کردن مشکلات، بیشتر به نفی و انتقاد میپردازند.
بینی آن زخم گران بر سر کوس
لرزه و دل سبکی بر علم است
هوش مصنوعی: زخم عمیق و سنگینی را بر سر کوس میبینی، در حالی که دل سبکی بر علم دارد و نگاهش به آن زخم است.
شکل شاگرد غلامانه مکن
گرچه این قاعدهٔ مرتسم است
هوش مصنوعی: به ظاهری که شبیه به شاگردان دارد، اهمیت نده. حتی اگر این یک قاعدهی معمولی باشد.
زانکه شاگرد غلامی نکند
عقل کاستاد سرای قدم است
هوش مصنوعی: اگر شاگردی، در یادگیری خود کوشا نباشد، عقل و فهم او رشد نخواهد کرد و در حقیقت، او نمیتواند به پیشرفت و موفقیت دست یابد.
به ادب زی که به شمشیر ادب
عرب اقلیم ستان عجم است
هوش مصنوعی: با ادب زندگی کن، زیرا ادب در زمین عربها همچون شمشیری است که سرزمین عجم را تسخیر کرده است.
حرز جان ساز ادب کاین کلمه
بر سر افسر کسری رقم است
هوش مصنوعی: برای حفاظت از جان، باید ادب را در سر داشته باشیم، چرا که این کلمه بر تاج کسری (شاهان) نوشته شده است.
نه کبوتر که امان یافت ز تیغ
به ادب خاصهٔ بیت الحرم است
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فردی از مرگ یا خطر بزرگ رهایی یافته و به نوعی ایمنی دست یافته است. او به یک مکان مقدس و آرامشبخش پناه برده که به سبب صفات ویژهاش، احساس امنیت و آرامش میکند.
ادب صحبت خلق از سر صدق
نسخت طاعت رب النسم است
هوش مصنوعی: آداب و ویژگیهای خوب صحبت کردن با مردم، ناشی از صداقت و پذیرش فرمان خداوند است.
هم نمودار سجود صمد است
شمنان را که هوای صنم است
هوش مصنوعی: نمودار سجود، نشانهای از آن است که افرادی در تلاشند تا به ذات برتر و نامتناهی نزدیک شوند، ولی در دل همچنان به محبوبی دنیوی و زمینی وابستهاند.
به تنعم جهلا را مستای
که ستودن به علوم و حکم است
هوش مصنوعی: به دنبال لذتهای زودگذر و بیمحتوا نرو، زیرا تنها با علم و دانش و آگاهی است که میتوان ارزشها را ستود و به حقیقت نزدیک شد.
یاد کردی به هنر جاه بس است
که ز اسباب همه مدح و ذم است
هوش مصنوعی: یاد تو کافیست که از هر نوع تعریف و سرزنش فراتر میرود و بر هر چیزی در هنر برتری دارد.
شمس را خوان بره نیست شرف
شرف شمس به واو قسم است
هوش مصنوعی: خورشید هیچگاه برهای نیست، زیرا ارزش و شرافت خورشید به دلیل وجود واو (و) است.
بشنو این نکته که خاقانی گفت
کو به میزان سخن یک درم است
هوش مصنوعی: به این نکته توجه کن که خاقانی بیان کرده است: ارزش کلام او به اندازه یک درم است، یعنی هر حرفی که میزند به دقت و اندازهگیری خاصی وابسته است.
از بدان نیک حذر دار که بد
کژدم اعمی و مار اصم است
هوش مصنوعی: از افراد بد و خطرناک دوری کن، زیرا آنها مانند کژدم نابینا و مار ناشنوا هستند و میتوانند بدون هشدار به تو آسیب برسانند.

خاقانی