گنجور

شمارهٔ ۳۴۳

گر از غم خلاصی طلب کردمی
هم از نای و نوشی سبب کردمی
مرا غم ندیم است خاص ارنه من
چو عامان به نوعی طرب کردمی
اگر غم طلاق از دلم بستدی
نکاح بنات العنب کردمی
گرم دست رفتی لگام ادب
بر این ابلق روز و شب کردمی
وگر کردهٔ چرخ بشمردمی
شمارش سوی دست چپ کردمی
کلید زبان گر نبودی وبال
کی از خامشی قفل لب کردمی
بری‌خوردمی آخر از دست کشت
اگرنه ز مومی رطب کردمی
مگر فضل من ناقص است ارنه من
بر او تکیه‌گاهی عجب کردمی
ادب داشتم دولتم برنداشت
ادب کاشکی کم طلب کردمی
عصای کلیم ار به دستم بدی
به چوبش ادب را ادب کردمی
اگر در هنرها هنر دیدمی
به خاقانی آن را نسب کردمی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر از غم خلاصی طلب کردمی
هم از نای و نوشی سبب کردمی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال رهایی از غم بودم، حتماً به دلایل نای (نی) و نوش (شراب) روی می‌آوردم.
مرا غم ندیم است خاص ارنه من
چو عامان به نوعی طرب کردمی
هوش مصنوعی: من غم خاصی دارم وگرنه من هم مانند دیگران با شادی و خوشی زندگی می‌کردم.
اگر غم طلاق از دلم بستدی
نکاح بنات العنب کردمی
هوش مصنوعی: اگر نگرانی و درد جدایی را از دلم برطرف کرده بودی، ازدواج با دختران انگور را برمی‌گزیدم.
گرم دست رفتی لگام ادب
بر این ابلق روز و شب کردمی
هوش مصنوعی: اگر تو به راه رفتن ادامه دهی و در مسیر ادب و فرهنگ گام برداری، من هر روز و شب در این راه به تو کمک می‌کنم و هدایتت می‌کنم.
وگر کردهٔ چرخ بشمردمی
شمارش سوی دست چپ کردمی
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت و تقدیر را می‌شمردم، شمارش را به سمت چپ می‌بردم.
کلید زبان گر نبودی وبال
کی از خامشی قفل لب کردمی
هوش مصنوعی: اگر زبان و کلام نداشتم، چه کسی می‌توانست مرا از خاموشی و سکوت نجات دهد؟
بری‌خوردمی آخر از دست کشت
اگرنه ز مومی رطب کردمی
هوش مصنوعی: در نهایت باید بپذیرم که روزی از درد و مشکلات می‌رهانی می‌شوم، و اگر نبود این سختی‌ها، ممکن بود به راحتی به خواسته‌ام برسم.
مگر فضل من ناقص است ارنه من
بر او تکیه‌گاهی عجب کردمی
هوش مصنوعی: آیا نقصی در مهربانی من وجود دارد؟ وگرنه من هم می‌توانستم به او تکیه‌گاه شگفت‌انگیزی بدهم.
ادب داشتم دولتم برنداشت
ادب کاشکی کم طلب کردمی
هوش مصنوعی: من خودم با ادب و تربیت بودم، ولی قدر آن را ندانستم. ای کاش کمتر از دنیا طلب می‌کردم و به آداب و مکارم اخلاقی بیش‌تر توجه می‌کردم.
عصای کلیم ار به دستم بدی
به چوبش ادب را ادب کردمی
هوش مصنوعی: اگر عصای حضرت موسی به دستم بود، با قدرت و تاثیری که دارد، ادب و شیوه‌های صحیح رفتار را به همه یاد می‌دادم.
اگر در هنرها هنر دیدمی
به خاقانی آن را نسب کردمی
هوش مصنوعی: اگر در هنرها چیزی می‌دیدم که به وضوح برتری داشت، آن را به خاقانی نسبت می‌دادم.