گنجور

شمارهٔ ۳۲۵

طبع روشن داشت خاقانی حوادث تیره کرد
ور نکردی خاطر او نور پیوند آمدی
گر کلید خاطرش نشکستی اندر قفل غم
از خزانهٔ غیب لفظش وحی مانند آمدی
گر به اول نستندندی اصل شیرینی ز موم
نخل مومین را رطب شیرین تر از قند آمدی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طبع روشن داشت خاقانی حوادث تیره کرد
ور نکردی خاطر او نور پیوند آمدی
هوش مصنوعی: خاقانی استعداد و فهم روشنی داشت، اما حوادث تلخ و ناگوار زندگی او را تحت تأثیر قرار داد. اگر تو نمی‌توانستی او را شاد کنی، بهتر بود که به او نزدیک نمی‌شدی.
گر کلید خاطرش نشکستی اندر قفل غم
از خزانهٔ غیب لفظش وحی مانند آمدی
هوش مصنوعی: اگر دل او را با مشکلات و غم‌ها نشکستی، کلماتش همچون وحی از خزانه‌ای پنهان به سوی تو خواهند آمد.
گر به اول نستندندی اصل شیرینی ز موم
نخل مومین را رطب شیرین تر از قند آمدی
هوش مصنوعی: اگر در ابتدا شیرینی وجود نداشت، عسل و خرما از موم نخل برای مومین شیرین‌تر از قند می‌نمود.