گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
طارِقُ الدُّنیا و ذا لا یَأتَلِف
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کَابرُوان دارد هلال منخسف
لاتَلومونی ولوموا نَفسَکُم
إنَّمَا الْمَعشوقُ فینا مُختَلِف
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
هوش مصنوعی: در بغداد، یک آهوی زیبا دیدم که گردن لطیف و قشنگی داشت و با زیبایی خاصی در آنجا زندگی می‌کرد.
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
هوش مصنوعی: من سرم را پایین می‌اندازم و به دستار نگاه می‌کنم، چون از او به دنبال خوشحالی و آرامش هستم که بر دوش می‌کشم.
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
طارِقُ الدُّنیا و ذا لا یَأتَلِف
هوش مصنوعی: آیا شما به آتش عشق دوستان اهل محبت دل باخته‌اید که مانند شعلۀ دنیا هستند و هرگز با هم سازگار نیستند؟
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کَابرُوان دارد هلال منخسف
هوش مصنوعی: من به عشق آن چهره زیبا افتاده‌ام که همچون هلال ماه، درخشش خاصی دارد.
لاتَلومونی ولوموا نَفسَکُم
إنَّمَا الْمَعشوقُ فینا مُختَلِف
هوش مصنوعی: به من خرده نگیرید، بلکه به خودتان نگاه کنید. عشق در وجود ما به شکل‌های مختلفی است.
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
هوش مصنوعی: کعبهٔ خاقانی اکنون از نور چهره‌اش می‌درخشد و در این مکان، زمزم و بت هم حاضرند.