شمارهٔ ۲۱۲
جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
فلسفه در جدل کند پنهان
وانگهی فقه برنهد نامش
مس بدعت به زر بیالاید
پس فروشد به مردم خامش
دام در افکند مشعبدوار
پس بپوشد به خار و خس دامش
مرغ را هم به لطف صید کنند
پس ببرند سر به ناکامش
علم دین پیشت آورد وانگه
کفر باشد سخن به فرجامش
کار او و تو تا گه تطهیر
کار طفل است و آن حجامش
شکرش در دهان نهد و آنگه
ببرد پارهای ز اندامش
شمارهٔ ۲۱۱: هر کو در نقص دید در خودشمارهٔ ۲۱۳ - خاقانی این قطعه را به جواب فیلسوف فرستاد: گنج فضائل افضل ساوی شناس و بس
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
هوش مصنوعی: خاقانی به بحثی پیچیده و فلسفی پرداخته که فقط با عمیقتر فکر کردن و آگاهی از جزئیات میتوان به درک درست آن رسید.
فلسفه در جدل کند پنهان
وانگهی فقه برنهد نامش
هوش مصنوعی: فلسفه به طور پنهانی در بحث و جدل شرکت میکند و سپس فقه، آن را به نام خود برمیدارد.
مس بدعت به زر بیالاید
پس فروشد به مردم خامش
هوش مصنوعی: مس به طلا بدل میشود و سپس به انسانهای ناآگاه فروخته میشود.
دام در افکند مشعبدوار
پس بپوشد به خار و خس دامش
هوش مصنوعی: او دام را به شیوهای پیچیده و هنرمندانه برمیافکند و سپس آن را با خار و علف میپوشاند تا شکارچیان نتوانند آن را ببینند.
مرغ را هم به لطف صید کنند
پس ببرند سر به ناکامش
هوش مصنوعی: پرنده را نیز با محبت میگیرند و سپس سرش را به نشانه ناامیدی از او جدا میکنند.
علم دین پیشت آورد وانگه
کفر باشد سخن به فرجامش
هوش مصنوعی: دانش دینی که به دست آوردی، در نهایت میتواند به کفر بینجامد اگر به نتیجهاش توجه نکنی.
کار او و تو تا گه تطهیر
کار طفل است و آن حجامش
هوش مصنوعی: عمل تو و او تا زمانی که کار پاکسازی انجام شود مانند کار یک کودک است و آن فرآیند به عهده حجام است.
شکرش در دهان نهد و آنگه
ببرد پارهای ز اندامش
هوش مصنوعی: شکر را در دهان میگذارد و سپس تکهای از بدنش را میبرد.