گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۰

ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
ز پاک‌بازی نقش فنا فرو خواندیم
به نعش عالم جیفه نماز برکردیم
به فرق گنبد فرتوت خاک بفشاندیم
همه حدیث شما تیغ بود و گردن ما
نه گردنیم که از حکم سربرافشاندیم
چراغ‌وار به کشتن نشسته بر سر نطع
به باد سرد چراغ زمانه بنشاندیم
به یک دو شب به سه چار اهل پنج شش ساعت
به هفت هشت حیل نه ده آرزو راندیم
به بیست سی غم و چل پنجه‌اند هان چون صید
به شصت واقعه هفتاد روز درماندیم
ز بس که تیغ زبان موی کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
ز پاک‌بازی نقش فنا فرو خواندیم
هوش مصنوعی: از خاکی که به دستان‌مان آمده، در واقع به عدم و فنا دچار شدیم و از تلاش‌های صادقانه‌امان، تأثیرات زودگذر و فانی را دریافت کردیم.
به نعش عالم جیفه نماز برکردیم
به فرق گنبد فرتوت خاک بفشاندیم
هوش مصنوعی: ما بر جنازه جهانی که بی‌کیفیت و بی‌ارزش شده بود، نماز خواندیم و خاک بر سر گنبد فرسوده آن ریختیم.
همه حدیث شما تیغ بود و گردن ما
نه گردنیم که از حکم سربرافشاندیم
هوش مصنوعی: تمام صحبت‌های شما مانند تیغی است و ما، گردنی نداریم که از زیر فشار آن حکم سربرافرازیم.
چراغ‌وار به کشتن نشسته بر سر نطع
به باد سرد چراغ زمانه بنشاندیم
هوش مصنوعی: مثل چراغی که در انتظار خاموشی‌اش نشسته‌ایم، در این زمانه سخت و سرد، زندگی‌مان را به دقت و با احتیاط می‌گذرانیم.
به یک دو شب به سه چار اهل پنج شش ساعت
به هفت هشت حیل نه ده آرزو راندیم
هوش مصنوعی: در یک یا دو شب، در مدت زمان کوتاهی، ما تلاش کردیم تا به هدف‌ها و آرزوهایمان برسیم.
به بیست سی غم و چل پنجه‌اند هان چون صید
به شصت واقعه هفتاد روز درماندیم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن با مشکلات و چالش‌های زیادی روبه‌رو شده است. او از تلاش و سختی‌هایی سخن می‌گوید که به مدت طولانی ادامه داشته و احساس ناامیدی و درماندگی را در او به وجود آورده است. در واقع، این وضعیت، شبیه به صید شدن در دام‌های متعدد و ناتوانی در فرار از آنهاست.
ز بس که تیغ زبان موی کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم
هوش مصنوعی: به خاطر شدت کلمات و تأثیر زبان خاقانی، بدن او به اندازه‌ای شکننده و آسیب‌پذیر شده که به موی باریک و ظریف تبدیل گشته و از آن به راحتی می‌توان کناره‌گیری کرد.

حاشیه ها

1397/03/29 15:05
محسن غفوری

واژه ی دستخون در مصرع اول واژه ای هست که در قمار به کار میرفته است بدین صورت که اگر قمار باز تمام دارایی اش را از دست میداد "دستخون میزد" یعنی از جان و خونش مایه میگذاشت و با جان خودش بازی میکرد