گنجور

غزل شمارهٔ ۲

طبعِ تو دم‌ساز نیست عاشقِ دل‌سوز را
خویِ تو یاری‌گر است یارِ بدآموز را
دست‌خوشِ تو من‌ام دستِ جفا برگشای
بر دلِ من برگُمار تیرِ جگردوز را
از پیِ آن را که شب پردهٔ رازِ من است
خواهم کز دودِ دل پرده کنم روز را
لیک ز بیمِ رقیب وز پیِ نفیِ گمان
راهِ برون بسته‌ام آهِ درون‌سوز را
دل چه شناسد که چیست قیمتِ سودایِ تو؟
قدر چه داند صدف دُرِّ شب‌افروز را
گر اثرِ رویِ تو سویِ گلستان رسد
بادِ صبا رد کند تحفهٔ نوروز را
تا دلِ خاقانی است از تو همی نگذرد
بو که درآرد به مهر آن دلِ کین‌توز را

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طبعِ تو دم‌ساز نیست عاشقِ دل‌سوز را
خویِ تو یاری‌گر است یارِ بدآموز را
هوش مصنوعی: طبع و مزاج تو به خوبی با یک عاشق واقعی سازگار نیست، اما ویژگی‌های تو می‌تواند به فردی که به دیگران آسیب می‌زند، کمک کند و او را همراهی کند.
دست‌خوشِ تو من‌ام دستِ جفا برگشای
بر دلِ من برگُمار تیرِ جگردوز را
هوش مصنوعی: من به این شدت تحت تأثیر تو هستم که به شدت آسیب‌پذیر شدم. بر دل بی‌تاب من دست بگشا و تیر زهرآلودی را که می‌تواند به عمق جانم نفوذ کند، رها کن.
از پیِ آن را که شب پردهٔ رازِ من است
خواهم کز دودِ دل پرده کنم روز را
هوش مصنوعی: من به دنبال کسی هستم که شب، رازهای درونم را می‌داند و می‌خواهم با دود دل، روز را از پرده برمیدارم.
لیک ز بیمِ رقیب وز پیِ نفیِ گمان
راهِ برون بسته‌ام آهِ درون‌سوز را
هوش مصنوعی: اما به خاطر ترس از رقیب و برای اینکه گمان‌ها را از بین ببرم، راهی برای خروج از درون خود ندارم و فقط آهی در دل می‌سوزم.
دل چه شناسد که چیست قیمتِ سودایِ تو؟
قدر چه داند صدف دُرِّ شب‌افروز را
هوش مصنوعی: دل هیچ نمی‌داند که ارزش عشق و آرزوی تو چیست. مانند این است که صدف هیچ نمی‌داند که تکه مروارید درخشانش چقدر ارزش دارد.
گر اثرِ رویِ تو سویِ گلستان رسد
بادِ صبا رد کند تحفهٔ نوروز را
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهره‌ات به گلستان برسد، نسیم صبحگاه آن هدیهٔ نوروز را نیز به عقب می‌راند.
تا دلِ خاقانی است از تو همی نگذرد
بو که درآرد به مهر آن دلِ کین‌توز را
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل خاقانی از تو راضی است، بعید است که بخواهد کینه‌ای به دل بگیرد، چرا که محبت تو می‌تواند دلِ کینه‌توز را نرم کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲ به خوانش زهرا بهمنی

حاشیه ها

1391/07/18 21:10

در مصراع دوم این بیت اشکال وزنی وجود دارد و تو زاید به نظر می رسد .
دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو
قدر تو چه داند صدف در شب‌افروز را

1392/08/19 23:11
مصطفی

در مصرع دوم بیت 5 ضمیر تو اشتباهی وارد شده است لطفا اصلاح نمائید

1393/04/03 21:07
حجت

حرف مصطفی کاملادرست است

1394/01/26 00:03
میثم آیتی

درستِ بیت 5:
دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو
قدر چه داند صدف در شب افروز را

1394/05/21 19:08
سوسن فتایی

قدر چه داند صدف، درد شب افروز را

1394/05/21 19:08
سوسن فتایی

بیت قبلی را اشتباه نوشتم؛ لطفا همراه با ابن متن پاک کنید

1399/04/04 09:07
ابوالفضل غلامی

سلام. بیت پنجم مصراع دوم، کلمۀ «تو» اضافه است و وزن شعر را خراب کرده است: قدر چه داند صدف، دُرّ شب افروز را