غزل شمارهٔ ۱۷۵
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
آن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد
دولت نعم صباح کن نو عروسوار
هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد
وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است
چون صبح دید سر به مناجات برگشاد
مرغی که نامه آور صبح سعادت است
هر نامهای را که داشت به منقار سر گشاد
پیکی که او مبشر درگاه دولت است
در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد
هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد
هر روزنی که بستهترش یافت برگشاد
آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح
کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد
بیسیم و زر بشو تو و با سیمبر بساز
کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
آن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد
هوش مصنوعی: در زمانی که روشنی صبح آغاز شد و افکارم را گسترش دادم، آن پرنده صبحگاهی در دلم با شتاب پرواز کرد.
دولت نعم صباح کن نو عروسوار
هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت به من روی آورده است، مانند یک عروس زیبا که با شادی و طراوت به زندگیام آمده است. هرچه در دل داشتم، اکنون به سرعت و به شکل شگفتانگیزی گشوده شده است.
وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است
چون صبح دید سر به مناجات برگشاد
هوش مصنوعی: آن پیر، که نماینده و خلیفه دل من است، وقتی صبح را دید، به راز و نیاز و مناجات مشغول شد.
مرغی که نامه آور صبح سعادت است
هر نامهای را که داشت به منقار سر گشاد
هوش مصنوعی: پرندهای که مژده صبح خوشبختی را به ارمغان آورده، هر پیامی را که داشت با منقار خود به من رساند.
پیکی که او مبشر درگاه دولت است
در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد
هوش مصنوعی: پیامبری که خبر خوش از درگاه قدرت میآورد، در باطن من مسیری را باز کرد و وارد شد.
هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد
هر روزنی که بستهترش یافت برگشاد
هوش مصنوعی: هر بار که به نظر میرسد راهی برای ورود به یک فضایی وجود ندارد، در حقیقت میتوان راههایی جدید پیدا کرد. اگرچه برخی فضاها به نظر بسته میآیند، اما همیشه امکان باز شدن و دست یافتن به آنها وجود دارد.
آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح
کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد
هوش مصنوعی: ندای عشق فرارسیده است؛ خاقانی میگوید صبحی دیگر از بینش تو گشایش و روشنی تازهای حاصل شد.
بیسیم و زر بشو تو و با سیمبر بساز
کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد
هوش مصنوعی: آزاد و بیخیال باش و زندگی را به شیوهای آسان و دلپذیر بگذران، زیرا به خاطر تو، شبهای پر از جمال و ثروت فراهم شده است.
حاشیه ها
1392/09/25 15:11
فاطمه محمدی
ظاهرا این مصراع ایراد دارد ( ایراد وزنی ):
هر نامهای را که داشت به منقار سر گشاد
1393/10/27 20:12
h@di
سلام!
در دیوان خاقانی تصحیح دکتر کزازی، بعضی مصرعها به شرح زیر آمده اند:
دولت، نعمصباحکنان، نوعروسوار...
...چون صبح دید، سر به مناجات درگشاد
...هر نامه را که داشت، به منقار سرگشاد
ضمناً کزازی بیت آخر را هم نیاورده است.