گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۳

دلم ز راه هوای تو بر نمی‌گردد
هوای تو ز دلم زاستر نمی‌گردد
بدل مجوی که بر تو بدل نمی‌جویم
دگر مشو که غم تو دگر نمی‌گردد
اثر نماند ز من در غم تو این عجب است
که در دل تو ازین غم اثر نمی‌گردد
بد است کار من از فرقت تو وین بد را
هزار شکر کنم چون بتر نمی‌گردد
به زر شدی همه کارم ز وصل تو چون زر
ز بی‌زری است که کارم چو زر نمی‌گردد
مرا ز بخت خود است این و خود عجب دارم
اگر جهان به چنین بخت برنمی‌گردد
اگرچه آب فراقت ز فرق من بگذشت
دلم خوش است که کعب تو تر نمی‌گردد
کدام روز که پیش در تو خاقانی
شهیدوار به خونابه در نمی‌گردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز راه هوای تو بر نمی‌گردد
هوای تو ز دلم زاستر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: دل من هرگز از عشق و یاد تو منصرف نمی‌شود و عشق تو هیچ‌گاه از دل من دور نخواهد شد.
بدل مجوی که بر تو بدل نمی‌جویم
دگر مشو که غم تو دگر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: به دنبال جایگزینی برای تو نگردم، چرا که دیگر دلیلی برای این کار وجود ندارد. حالم به خاطر غم تو تغییر نخواهد کرد.
اثر نماند ز من در غم تو این عجب است
که در دل تو ازین غم اثر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: عجب است که من از غم تو تأثیری در خودم نمی‌بینم، ولی در دل تو به‌خاطر این غم هیچ نشانی باقی نمی‌ماند.
بد است کار من از فرقت تو وین بد را
هزار شکر کنم چون بتر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: کار من از دوری تو خراب است و این وضع بد را هزار بار شکر می‌کنم، زیرا اوضاع حتی بدتر نمی‌شود.
به زر شدی همه کارم ز وصل تو چون زر
ز بی‌زری است که کارم چو زر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: من به خاطر وصالت مثل طلا ارزشمند شدم، اما اگر تو در کنارم نباشی، بدون تو ارزش من هیچ است و نمی‌توانم به آن طلا تبدیل شوم.
مرا ز بخت خود است این و خود عجب دارم
اگر جهان به چنین بخت برنمی‌گردد
هوش مصنوعی: من از سرنوشت خودم این را می‌دانم و خودم هم متعجبم که اگر دنیا به چنین سرنوشت و بختی برنگردد.
اگرچه آب فراقت ز فرق من بگذشت
دلم خوش است که کعب تو تر نمی‌گردد
هوش مصنوعی: اگرچه غم دوری تو بر من غلبه کرده و به دل و جانم آسیب می‌زند، اما من خوشحالم که عشق تو همیشه پابرجا و امن است.
کدام روز که پیش در تو خاقانی
شهیدوار به خونابه در نمی‌گردد
هوش مصنوعی: کدام روزی است که تو، خاقانی، مانند یک شهید در خون خود غوطه‌ور نمی‌شوی؟