غزل شمارهٔ ۱۵۶
روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
زلف تو چون روزگار پردهدری میکند
والله اگر سامری کرد به عمری از آنک
چشم تو از سحرها ماحضری میکند
مفلسی من تو را از بر من میبرد
سرکشی تو مرا از تو بری میکند
گر بکشم که گهی زلف دراز تو را
طرهٔ طرار تو طیرهگری میکند
راضیم از عشق تو گر به دلی راضی است
لیک بدان نیست او جمله بری میکند
عقل نه همتای توست کز تو زند لاف عشق
مینشناسد حریف خیره سری میکند
عشوهگری میکند لعل تو و طرفه آنک
عقل چو خاقانیی عشوه خری میکند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
زلف تو چون روزگار پردهدری میکند
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو مانند بهار درخشان و دلانگیز است، و موهای تو همچون روزگار، رازها و زیباییهای خود را به نمایش میگذارد.
والله اگر سامری کرد به عمری از آنک
چشم تو از سحرها ماحضری میکند
هوش مصنوعی: به خدا قسم، اگر سامری به مدت طولانی بر این کار خود ادامه دهد، چشم تو به خاطر زیباییهایش همچنان مرا مجذوب میکند.
مفلسی من تو را از بر من میبرد
سرکشی تو مرا از تو بری میکند
هوش مصنوعی: فقر و ناتوانی من باعث میشود که تو از من دور بشوی و خیانت و سرکشی تو باعث میشود که احساس کنم از تو فاصله گرفتهام.
گر بکشم که گهی زلف دراز تو را
طرهٔ طرار تو طیرهگری میکند
هوش مصنوعی: اگر من تو را به قتل برسانم، هرگز این کار باعث نمیشود که زیبایی و جذابیت تارهای دراز موی تو کم شود. زیبایی تو همچنان باقی میماند و هر کاری که بکنم نتوانستهام به آن آسیب بزنم.
راضیم از عشق تو گر به دلی راضی است
لیک بدان نیست او جمله بری میکند
هوش مصنوعی: من از عشق تو راضی هستم حتی اگر دلی را شاد کند، اما بدان که او هیچ کس را بهطور کامل راضی نمیکند.
عقل نه همتای توست کز تو زند لاف عشق
مینشناسد حریف خیره سری میکند
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند به اندازه تو باشد، زیرا از تو الهام میگیرد. عشق را نمیشناسد و فقط دچار غرور و خود بزرگبینی است.
عشوهگری میکند لعل تو و طرفه آنک
عقل چو خاقانیی عشوه خری میکند
هوش مصنوعی: لبهای زیبا و جذاب تو به من نظر میاندازند، و جالب اینجاست که در این میان، عقل و خرد من مثل خاقانی، شاعر بزرگ، دل به این زیبایی میدهد و تحت تأثیر قرار میگیرد.
حاشیه ها
1403/08/11 20:11
امیرعلی زیبایی
شروع شاهکار و پایان شاهکار تر
چه کردی مرد سخندان شروان...