غزل شمارهٔ ۱۰۶
ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد
عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد
ماه منی و ماه را چرخ فدای تو دهد
گر به دیار دشمنان وقت زوال تو رسد
چشم زمانه را فلک میل زوال درکشد
گر نظر گزند او سوی جمال تو رسد
یافتن وصال تو کار نه چون منی بود
دولت دیگری طلب کو به وصال تو رسد
چشم من ار هزار سال از پی روی تو دود
گر برسد به عاقبت هم به خیال تو رسد
دیدهٔ خاقنی اگر لاف جمال تو زند
کس نکند قبول ازو کان به مثال تو رسد
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد
عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد
هوش مصنوعی: اگر ذرهای از زیبایی تو به آفتاب برسد، آن نور میتواند عین حُسن و زیبایی باشد. تا آنجا که اگر به کمال و تمامیت تو برسد، دل انسان خسته خواهد شد.
ماه منی و ماه را چرخ فدای تو دهد
گر به دیار دشمنان وقت زوال تو رسد
هوش مصنوعی: عزیز من، تو مانند ماهی و اگر زمانی در سرزمین دشمنان قرار بگیری، چرخ و فلک برای تو فدای میشود و با تمام وجود از تو حمایت خواهد کرد.
چشم زمانه را فلک میل زوال درکشد
گر نظر گزند او سوی جمال تو رسد
هوش مصنوعی: اگر چشمان زمان بر جمال تو نظر بیندازد، آنگاه سرنوشت جهان را به سوی زوال خواهد کشاند.
یافتن وصال تو کار نه چون منی بود
دولت دیگری طلب کو به وصال تو رسد
هوش مصنوعی: کسی مانند من نمیتواند به راحتی به وصال تو برسد، پس کسی دیگر را جستجو کن که لیاقت رسیدن به تو را دارد.
چشم من ار هزار سال از پی روی تو دود
گر برسد به عاقبت هم به خیال تو رسد
هوش مصنوعی: چشم من، حتی اگر هزار سال به دنبالت برود و در این مسیر دچار آسیب و تاریکی هم بشود، در نهایت باز هم فقط به تفکر و خیال تو خواهد رسید.
دیدهٔ خاقنی اگر لاف جمال تو زند
کس نکند قبول ازو کان به مثال تو رسد
هوش مصنوعی: اگر چشمان خاقانی دربارهٔ زیبایی تو صحبت کنند، هیچ کس از او نمیپذیرد، زیرا هیچکس نمیتواند به سطح زیبایی تو برسد.