گنجور

شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر

فلک کژروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهب آسا
نه روح الله در این دیر است چون شد
چنین دجال فعل این دیر مینا
تنم چون رشتهٔ مریم دوتا است
دلم چون سوزن عیساست یکتا
من اینجا پای‌بند رشته ماندم
چو عیسی پای‌بند سوزن آنجا
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت ماوا
لباس راهبان پوشیده روزم
چو راهب زان برآرم هر شب آوا
به صور صبح گاهی برشکافم
صلیب روزن این بام خضرا
شده است از آه دریا جوشش من
تیمم گاه عیسی قعر دریا
به من نامشفقند آباء علوی
چو عیسی زان ابا کردم ز آبا
مرا از اختر دانش چه حاصل
که من تاریک او رخشنده اجزا
چه راحت مرغ عیسی را ز عیسی
که همسایه است با خورشید عذرا
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا
چرا عیسی طبیب مرغ خود نیست
که اکمه را تواند کرد بینا
نتیجه دختر طبعم چو عیسی است
که بر پاکی مادر هست گویا
سخن بر بکر طبع من گواه است
چو بر اعجاز مریم نخل خرما
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها
برآرم زاین دل چون خان زنبور
چو زنبوران خون آلوده غوغا
زبان روغنینم زآتش آه
بسوزد چون دل قندیل ترسا
چو قندیلم برآویزند و سوزند
سه زنجیرم نهادستند اعدا
چو مریم سرفکنده، ریزم از طعن
سرشکی چون دم عیسی مصفی
چنان استاده‌ام پیش و پس طعن
که استاده است الف‌های اطعنا
مرا زانصاف یاران نیست یاری
تظلم کردنم زان نیست یارا
علی الله از بد دوران علی الله
تبرا از خدا دوران تبرا
نه از عباسیان خواهم معونت
نه بر سلجوقیان دارم تولا
چو داد من نخواهد داد این دور
مرا چه ارسلان سلطان چه بغرا
چو یوسف نیست کز قحطم رهاند
مرا چه ابن‌یامین چه یهودا
مرا اسلامیان چون داد ندهند
شوم برگردم از اسلام حاشا
پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تاویل وحی از هفت قرا
پس از الحمد و الرحمن والکهف
پس از یاسین و طاسین میم و طاها
پس از میقات حج و طوف کعبه
جمار و سعی و لبیک و مصلی
پس از چندین چله در عهد سی سال
شوم پنجاهه گیرم آشکارا
مرا مشتی یهودی فعل، خصمند
چو عیسی ترسم از طعن مفاجا
چه فرمائی که از ظلم یهودی
گریزم بر در دیر سکوبا
چه گوئی کستان کفر جویم
نجویم در ره دین صدر والا
در ابخازیان اینک گشاده
حریم رومیان آنک مهیا
بگردانم ز بیت الله قبله
به بیت المقدس و محراب اقصی
مرا از بعد پنجه ساله اسلام
نزیبد چون صلیبی بند بر پا
روم ناقوس بوسم زین تحکم
شوم زنار بندم زین تعدا
کنم تفسیر سریانی ز انجیل
بخوانم از خط عبری معما
من و ناجرمکی و دیر مخران
در بقراطیانم جا و ملجا
مرا بینند اندر کنج غاری
شده مولو زن و پوشیده چوخا
به جای صدرهٔ خارا چو بطریق
پلاسی پوشم اندر سنگ خارا
چو آن عود الصلیب اندر بر طفل
صلیب آویزم اندر حلق عمدا
وگر حرمت ندارندم به ابخاز
کنم زآنجا به راه روم مبدا
دبیرستان نهم در هیکل روم
کنم آئین مطران را مطرا
بدل سازم به زنار و به برنس
ردا و طیلسان چون پور سقا
کنم در پیش طرسیقوس اعظم
ز روح القدس و ابن و اب مجارا
به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک
به صحرای یقین آرم همانا
مرا اسقف محقق‌تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا
گشایم راز لاهوت از تفرد
نمایم ساز ناسوت از هیولا
کشیشان را کشش بینی و کوشش
به تعلیم چو من قسیس دانا
مرا خوانند بطلمیوس ثانی
مرا دانند فیلاقوس والا
فرستم نسخهٔ ثالث ثلاثه
سوی بغداد در سوق الثلاثا
به قسطنطین برند از نوک کلکم
حنوط و غالیه موتی و احیا
به دست آرم عصای دست موسی
بسازم زان عصا شکل چلیپا
ز سرگین خر عیسی ببندم
رعاف جاثلیق ناتوانا
ز افسار خرش افسر فرستم
به خانان سمرقند و بخارا
سم آن خر به اشک چشم و چهره
بگیرم در زر و یاقوت حمرا
سه اقنوم و سه قرقف را به برهان
بگویم مختصر شرح موفا
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها
هنوز آن مهر بر درج رحم داشت
که جان افروز گوهر گشت پیدا
چه بود آن نطق عیسی وقت میلاد
چه بود آن صوم مریم وقت اصغا
چگونه ساخت از گل مرغ عیسی
چگونه کرد شخص عازر احیا
چه معنی گفت عیسی بر سر دار
که آهنگ پدر دارم به بالا
وگر قیصر سکالد راز زردشت
کنم زنده رسوم زند و استا
بگویم کان چه زند است و چه آتش
کز او پازند و زند آمد مسما
چه اخگر ماند از آن آتش که وقتی
خلیل الله در آن افتاد دروا
به قسطاسی بسنجم راز موبد
که جوسنگش بود قسطای لوقا
چرا پیچد مگس دستار فوطه
چرا پوشد ملخ رانین دیبا
به نام قیصران سازم تصانیف
به از ارتنک چین و تنگلوشا
بس ای خاقانی از سودای فاسد
که شیطان می‌کند تلقین سودا
رفیق دون چه اندیشد به عیسی؟
وزیر بد چه آموزد به دارا؟
مگو این کفر و ایمان تازه گردان
بگو استغفر الله زین تمنا
فقل و اشهد بان‌الله واحد
تعالی عن مقولاتی تعالی
چه باید رفت تا روم از سر ذل
عظیم الروم عز الدوله اینجا
یمین عیسی و فخر الحواری
امین مریم و کهف النصاری
مسیحا خصلتا قیصر نژادا
تورا سوگند خواهم داد حقا
به روح القدس و نفخ روح و مریم
به انجیل و حواری و مسیحا
به مهد راستین و حامل بکر
به دست و آستین باد مجرا
به بیت المقدس و اقصی و صخره
به تقدیسات انصار و شلیخا
به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا
به خمسین و به دنح و لیلة الفطر
به عیدالهیکل و صوم العذارا
به پاکی مریم از تزویج یوسف
به دوری عیسی از پیوند عیشا
به بیخ و شاخ و برگ آن درختی
که آمد میوه‌ش از روح معلا
به ماه تیر کانگه بود نیسان
به نخل پیر کانجا گشت برنا
به بانگ و زاری مولو زن از دیر
به بند آهن اسقف بر اعضا
به تثلیث بروج و ماه و انجم
به تربیع و به تسدیس ثلاثا
ز تثلیثی کجا سعد فلک راست
به تربیع صلیبت باد پروا
که بهر دیدن بیت‌المقدس
مرا فرمان بخواه از شاه دنیا
ز خط استوا و خط محور
فلک را تا صلیب آید هویدا
سزد گر عیسی اندر دیر هرقل
کند تسبیح از این ابیات غرا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فلک کژروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهب آسا
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر انسان، گاهی می‌تواند پرپیچ و خم و غیرقابل پیش‌بینی باشد. در این دنیا، من به نوعی از آرامش و ثبات روحانی برخوردارم که همچون یک راهب زندگی می‌کنم و می‌کوشم در برابر چالش‌ها و نوسانات برتر از جبر زمانه باشم.
نه روح الله در این دیر است چون شد
چنین دجال فعل این دیر مینا
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به غیاب روح و حقیقت الهی در مکانی دارد که به نظر می‌رسد دچار فریب و نیرنگ شده است. گویا در این مکان، اثرات نادرست و فریب‌دهنده‌ای وجود دارد که به آن «دجال» نسبت داده شده و زیبایی و حقایق معنوی که در گذشته وجود داشته، اکنون به نوعی تغییر یافته و رنگ باخته است.
تنم چون رشتهٔ مریم دوتا است
دلم چون سوزن عیساست یکتا
با اینکه پشتم خم شده و پیر شده ام اما هنوز دلم صاف و یکرنگ است
من اینجا پای‌بند رشته ماندم
چو عیسی پای‌بند سوزن آنجا
من مانند حضرت عیسی که در آسمان چهارم بابت سر سوزنی نگاه داشته شد، در این زندان ، زندانی شده ام
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت ماوا
سوزن چرا این‌قدر جفاکار است که در جیب حضرت عیسی ماند و نگذاشت عیسی عروج کند؟
لباس راهبان پوشیده روزم
چو راهب زان برآرم هر شب آوا
لباس بخت من مانند لباس راهبان کلیسا سیاه رنگ است و من سیاه بختم ؛ به خاطر همین است که روز و شب مانند راهبان که آواز می‌خوانند از بخت سیاهم ناله میکنم
به صور صبح گاهی برشکافم
صلیب روزن این بام خضرا
هوش مصنوعی: صبح زود، می‌خواهم پردهٔ نور روز را از سطح سبز بام کنار بزنم.
شده است از آه دریا جوشش من
تیمم گاه عیسی قعر دریا
هوش مصنوعی: از درد و ناله‌ای که دریا دارد، جوششی در من به وجود آمده است که گاه به یاد عیسی مسیح در عمق دریا اشاره می‌کنم.
به من نامشفقند آباء علوی
چو عیسی زان ابا کردم ز آبا
هوش مصنوعی: پدران علوی مانند عیسی بر من وقوق دارند و من از آنان جدا شدم.
مرا از اختر دانش چه حاصل
که من تاریک او رخشنده اجزا
هوش مصنوعی: من از ستاره‌ی علم چه بهره‌ای می‌برم وقتی که من خودم در تاریکی هستم و او نورانی و درخشان است.
چه راحت مرغ عیسی را ز عیسی
که همسایه است با خورشید عذرا
هوش مصنوعی: مرغ عیسی به راحتی به پرواز درمی‌آید، چون با عیسی که همسایه خورشید است، رابطه دارد.
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا
هوش مصنوعی: اگر آن کیخسرو که نماد بزرگی و شکوه ایران و توران است، پس چرا بیژن در چاه یلدا گرفتار شد؟
چرا عیسی طبیب مرغ خود نیست
که اکمه را تواند کرد بینا
هوش مصنوعی: چرا عیسی، که مشهور به شفا دادن و درمانگری است، نمی‌تواند پرنده‌ای که نابینا شده را بینا کند؟
نتیجه دختر طبعم چو عیسی است
که بر پاکی مادر هست گویا
همانند زبان باز کردن حضرت عیسی در گهواره که دلیلی شد بر پاکدامنی حضرت مریم ، زبان و شعر من هم نشانهٔ بیگناهی من است
سخن بر بکر طبع من گواه است
چو بر اعجاز مریم نخل خرما
هوش مصنوعی: سخنان من نشان‌دهنده‌ی خلاقیت و استعداد ذهنی‌ام است، همانطور که معجزه‌ی مریم درخت خرما را به ظهور آورد.
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها
تا این پانصد سالی که از هجرت میگذرد ، هیچکس حتی شبیه من هم پیدا نشده است
برآرم زاین دل چون خان زنبور
چو زنبوران خون آلوده غوغا
هوش مصنوعی: از دل خود مانند زنبوری که در کندو می‌نشیند، خروش و غوغایی برمی‌آورم. مانند زنبورانی که در خون آغشته‌اند، صدای بلندی ایجاد می‌کنم.
زبان روغنینم زآتش آه
بسوزد چون دل قندیل ترسا
هوش مصنوعی: زبان من با آتش اشک می‌سوزد، مانند دلی که در تاریکی امید، روشنایی را جستجو می‌کند.
چو قندیلم برآویزند و سوزند
سه زنجیرم نهادستند اعدا
هوش مصنوعی: چون که همچون چراغی روشن و درخشان بر افرازند و بسوزند، دشمنانم سه زنجیری به گردنم گذاشته‌اند.
چو مریم سرفکنده، ریزم از طعن
سرشکی چون دم عیسی مصفی
هوش مصنوعی: به مانند مریم که از خجالت سر به زیر دارد، اشکی از چشمانم می‌ریزد، همان‌طور که عیسی با دم خود پاکی و شفاخواهی می‌آورد.
چنان استاده‌ام پیش و پس طعن
که استاده است الف‌های اطعنا
هوش مصنوعی: من چنین ایستاده‌ام و در معرض انتقاد قرار دارم، مانند حرف الف که به ما گوشزد می‌کند و مورد توجه قرار دارد.
مرا زانصاف یاران نیست یاری
تظلم کردنم زان نیست یارا
هوش مصنوعی: من از دوستانم یاری نمی‌طلبم چون به من انصاف نمی‌دهند و به من در برابر ظلم کمک نمی‌کنند.
علی الله از بد دوران علی الله
تبرا از خدا دوران تبرا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نحوی از اوضاع و شرایط زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کند، ناخشنود است و از آن ابراز برائت می‌کند. او به خداوند پناه می‌برد و اعلام می‌کند که از این دوران بد و ناپسند دوری می‌جوید. این بیان حاکی از ناامیدی و اعتراض نسبت به وضعیت موجود است و نشان می‌دهد که فرد احساس می‌کند که این دوران، با خصوصیات منفی خود، او را تحت فشار قرار داده است.
نه از عباسیان خواهم معونت
نه بر سلجوقیان دارم تولا
من برای رهایی از این اسارت نه از عباسیان کمک میخواهم نه بر سلجوقیان چشم دارم ( غرور و عزتم را حفظ میکنم )
چو داد من نخواهد داد این دور
مرا چه ارسلان سلطان چه بغرا
هوش مصنوعی: اگر به من چیزی ندهند، این دنیای دور مرا تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، چه آن ارسلان‌سالار باشد، چه بغرا.
چو یوسف نیست کز قحطم رهاند
مرا چه ابن‌یامین چه یهودا
هوش مصنوعی: وقتی که یوسف نیست تا از قحطی مرا نجات دهد، چه ابن یامین و چه یهودا نمی‌توانند به من کمکی کنند.
مرا اسلامیان چون داد ندهند
شوم برگردم از اسلام حاشا
اینکه مسلمانان با عدالت با من برخورد نمی‌کنند آیا دلیلی می‌شود که من به کلی از اسلام برگردم ؟ حاشا که هرگز چنین نیست.
پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تاویل وحی از هفت قرا
آیا بعد از یادگیری علم دین از هفت عالم برتر آن و پس از یادگیری تلاوت صحیح قرآن از هفت قاری برتر و با این همه سابقه دینی درخشان، درست است که از اسلام دست بکشم؟
پس از الحمد و الرحمن والکهف
پس از یاسین و طاسین میم و طاها
هوش مصنوعی: پس از ستایش خدا و نام‌های رحمان و رحیم، و سوره کهف و یاسین، حالا به دیگر سوره‌ها مانند طاها و میم نیز اشاره می‌شود.
پس از میقات حج و طوف کعبه
جمار و سعی و لبیک و مصلی
هوش مصنوعی: پس از انجام اعمال مختلف حج مانند رفتن به میقات، طواف دور کعبه، رمی جمار، سعی بین صفا و مروه، و پاسخ به ندا و دعا در محل نماز، کارهای مهم این مراسم به اتمام می‌رسد.
پس از چندین چله در عهد سی سال
شوم پنجاهه گیرم آشکارا
هوش مصنوعی: بعد از گذشت سال‌ها و تجربیات زیاد در زندگی، به تدریج به مرحله‌ای خواهم رسید که به وضوح و روشنی از زندگی‌ام آگاه می‌شوم.
مرا مشتی یهودی فعل، خصمند
چو عیسی ترسم از طعن مفاجا
هوش مصنوعی: من تنها به خاطر رفتارهای خاص و غیر منتظره‌ام می‌ترسم که مورد قضاوت قرار بگیرم، مانند عیسی که در زمان خود مورد قضاوت دیگران قرار گرفت.
چه فرمائی که از ظلم یهودی
گریزم بر در دیر سکوبا
هوش مصنوعی: چه دلیلی دارد که از ظلم یهودی فرار کنم، در حالی که در دروازه دیر سکوبا در انتظارم هست؟
چه گوئی کستان کفر جویم
نجویم در ره دین صدر والا
هوش مصنوعی: چه بگویم در دنیای کفر که به دنبال معرفت و حقیقت می‌گردم، در راه دین و ایمان، با اندیشه‌ای بزرگ و والا راه را دنبال می‌کنم.
در ابخازیان اینک گشاده
حریم رومیان آنک مهیا
اگر اراده کنم که از اسلامیان روی برگردانم همه رومیان و گرجیان که مسیحی هستند برایم سر و دست میشکنند. ( خودستایی )
بگردانم ز بیت الله قبله
به بیت المقدس و محراب اقصی
هوش مصنوعی: من می‌خواهم جهت قبله را از کعبه به جانب قدس تغییر دهم و به سمت محراب دورترین مکان نماز بروم.
مرا از بعد پنجه ساله اسلام
نزیبد چون صلیبی بند بر پا
با اینکه اگر بخواهم که از اسلام به مسیحیت در بیایم باز هم خواهان دارم ولی باز هم گمان میکنم که بعد از پنجاه سال مسلمانی در عمرم، مسیحیت شایسته من نیست . ( خودستایی فوق العاده )
روم ناقوس بوسم زین تحکم
شوم زنار بندم زین تعدا
هوش مصنوعی: به جایی می‌روم که از سلطه و زورگویی رهایی بیابم و با عشق و محبت خود را از قید و بندهای ناعادلانه آزاد کنم.
کنم تفسیر سریانی ز انجیل
بخوانم از خط عبری معما
هوش مصنوعی: من می‌خواهم معانی پنهان را از انجیل استخراج کرده و آنها را با زبان سریانی تفسیر کنم، و همچنین از متن عبری آن نیز مطالعه‌ای داشته باشم.
من و ناجرمکی و دیر مخران
در بقراطیانم جا و ملجا
هوش مصنوعی: من و ناجی من در این مکان تاریک و پرخطر، به دنبال پناهگاهی برای خود هستیم.
مرا بینند اندر کنج غاری
شده مولو زن و پوشیده چوخا
هوش مصنوعی: مرا در گوشه‌ای از غاری می‌بینند که در آن تنها هستم و لباس اندکی بر تن دارم.
به جای صدرهٔ خارا چو بطریق
پلاسی پوشم اندر سنگ خارا
هوش مصنوعی: اگر مجبور شوم که به جای یک جامهٔ نفیس و باارزش، لباس ساده‌ای بر تن کنم، حتی اگر آن لباس از سنگ و سختی باشد، آن را به دوش می‌کشم.
چو آن عود الصلیب اندر بر طفل
صلیب آویزم اندر حلق عمدا
هوش مصنوعی: به هنگامیکه آن عود (چوب خوش‌بو) را بر گردن کودک صلیب آویزان می‌کنم، عمدی در این کار دارم.
وگر حرمت ندارندم به ابخاز
کنم زآنجا به راه روم مبدا
هوش مصنوعی: اگر برایم ارادتی قائل نیستند، از آنجا به راه می‌افتم و سفر را آغاز می‌کنم.
دبیرستان نهم در هیکل روم
کنم آئین مطران را مطرا
هوش مصنوعی: در دبیرستان نهم، می‌خواهم مانند روحانیون بزرگ و برجسته، خود را پرورش دهم و درس‌ها و آداب آن‌ها را بیاموزم.
بدل سازم به زنار و به برنس
ردا و طیلسان چون پور سقا
هوش مصنوعی: من خود را به زینت‌هایی چون کمربند، ردا و دلق شبیه می‌سازم، همان‌طور که پسر سقا (آب‌فروش) است.
کنم در پیش طرسیقوس اعظم
ز روح القدس و ابن و اب مجارا
هوش مصنوعی: من در مقابل طرسیقوس اعظم با روح القدس و پدر و پسر می‌آیم.
به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک
به صحرای یقین آرم همانا
هوش مصنوعی: با یک کلمه، آن سه مرحله را چگونه به سرزمین یقین ببرم، که این حقیقت است.
مرا اسقف محقق‌تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا
هوش مصنوعی: مرا کشیش و عالم بزرگ‌تر از یعقوب و نسطور و پادشاه می‌شناسد.
گشایم راز لاهوت از تفرد
نمایم ساز ناسوت از هیولا
هوش مصنوعی: من پرده‌های عالم غیب را کنار می‌زنم و به اسرار آسمانی پی می‌برم، و از وجود مادی و دنیای جسمانی هم ساخت و ساز می‌کنم.
کشیشان را کشش بینی و کوشش
به تعلیم چو من قسیس دانا
هوش مصنوعی: کشیشان را می‌بینی که با تلاش و کشش به آموزش مشغولند، مثل من که فردی آگاه و با سواد هستم.
مرا خوانند بطلمیوس ثانی
مرا دانند فیلاقوس والا
اگر اراده کنم که به مسیحیت بگروم؛ آنقدر متخصص هستم که مرا بطلمیوس و فیلاقوس خواهند خواند ( بطلیموس دانشمند مسیحی و فیلاقوس همان فیلیپ ، پدر اسکندر مقدونی میباشد )
فرستم نسخهٔ ثالث ثلاثه
سوی بغداد در سوق الثلاثا
هوش مصنوعی: به بغداد نسخه‌ای ارسال می‌کنم که در آن سه چیز مهم ذکر شده است و مربوط به بازار سه‌شنبه‌هاست.
به قسطنطین برند از نوک کلکم
حنوط و غالیه موتی و احیا
هوش مصنوعی: از نوک قلمم برای قیصر قسطنطین، عطر و گلاب و زیورهایی شگفت آور می‌برم که باعث زنده شدن دل‌ها می‌شوند.
به دست آرم عصای دست موسی
بسازم زان عصا شکل چلیپا
هوش مصنوعی: من به دنبال آن هستم که عصای موسی را به دست آورم و از آن عصا، شکلی مانند صلیب بسازم.
ز سرگین خر عیسی ببندم
رعاف جاثلیق ناتوانا
هوش مصنوعی: من به قدری از کار زشت و بی‌اهمیت خسته‌ام که حتی نمی‌توانم به مسائل سطحی و ضعیف پرداخته یا راهی برای حل آن‌ها بیابم.
ز افسار خرش افسر فرستم
به خانان سمرقند و بخارا
هوش مصنوعی: من تاج را از افسار اسبش می‌فرستم به خان‌های سمرقند و بخارا.
سم آن خر به اشک چشم و چهره
بگیرم در زر و یاقوت حمرا
هوش مصنوعی: می‌خواهم از اشک چشمانم و چهره‌ام، زهر آن خر را در طلا و یاقوت قرمز جمع‌آوری کنم.
سه اقنوم و سه قرقف را به برهان
بگویم مختصر شرح موفا
هوش مصنوعی: سه شخصیت و سه مفهوم را به شکلی روشن و مختصر توضیح می‌دهم.
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها
هوش مصنوعی: در این بیت، به نکته‌ای اشاره می‌شود که مراسم‌ها و آداب مذهبی مانند نفخ روح، غسل و روزه، هیچ‌کدام نتوانستند مقام و معنای واقعی مریم (مادر عیسی) را تحت تأثیر قرار دهند، چون او به طور خاصی از روح خداوند بهره‌مند بود. این موضوع به اهمیت درونی و معنوی می‌پردازد که فراتر از اعمال ظاهری است.
هنوز آن مهر بر درج رحم داشت
که جان افروز گوهر گشت پیدا
هوش مصنوعی: هنوز آن محبت و مهری که در دل داشت، باعث شد تا گوهر وجودش درخشان و نمایان شود.
چه بود آن نطق عیسی وقت میلاد
چه بود آن صوم مریم وقت اصغا
هوش مصنوعی: آن زمان که عیسی به دنیا آمد، چه سخنی گفت و در آن روز چه روزه‌ای داشت مریم.
چگونه ساخت از گل مرغ عیسی
چگونه کرد شخص عازر احیا
هوش مصنوعی: چگونه عیسی با گل پرنده‌ای خلق کرد و چگونه شخصی مثل عازر را زنده کرد.
چه معنی گفت عیسی بر سر دار
که آهنگ پدر دارم به بالا
هوش مصنوعی: عیسی در حالی که در بالای دار قرار داشت، برای حاضران توضیح داد که هدف او رسیدن به مقام و جایگاه بالاتر است، زیرا به پدر خود نزدیک می‌شود.
وگر قیصر سکالد راز زردشت
کنم زنده رسوم زند و استا
هوش مصنوعی: اگر من بتوانم راز زرتشت را با قیصر در میان بگذارم، به زنده کردن سنت‌ها و آداب کمک می‌کنم.
بگویم کان چه زند است و چه آتش
کز او پازند و زند آمد مسما
هوش مصنوعی: بگو مهمانی که به ما زندگی می‌بخشد و دلی را که از گرمای عشق می‌سوزاند، خود را می‌نامد.
چه اخگر ماند از آن آتش که وقتی
خلیل الله در آن افتاد دروا
هوش مصنوعی: چه یادگاری از آن آتش باقی مانده است که ابراهیم خلیل الله (خلیل خدا) در آن افتاد و از آن نجات یافت؟
به قسطاسی بسنجم راز موبد
که جوسنگش بود قسطای لوقا
هوش مصنوعی: راز موبدی را با انصاف بسنجید، زیرا سنگ و قسطایی که در آن قرار دارد، بهانه‌ای برای از بین بردن حقیقت نیست.
چرا پیچد مگس دستار فوطه
چرا پوشد ملخ رانین دیبا
هوش مصنوعی: چرا مگس بر روی عبا و دستار می‌نشیند و چرا ملخ بر تن خودش پارچه‌ای لطیف می‌پوشد؟
به نام قیصران سازم تصانیف
به از ارتنک چین و تنگلوشا
هوش مصنوعی: من برای قیصران آهنگ‌هایی خواهم ساخت که بهتر از موسیقی‌های چین و تنگلوشا باشد.
بس ای خاقانی از سودای فاسد
که شیطان می‌کند تلقین سودا
هوش مصنوعی: ای خاقانی، دوری کن از افکار نادرست و وسوسه‌هایی که شیطان به انسان القا می‌کند.
رفیق دون چه اندیشد به عیسی؟
وزیر بد چه آموزد به دارا؟
هوش مصنوعی: دوست بی‌ارزش چه فکری به عیسی می‌کند؟ وزیری بی‌لیاقت چه درسی به دارا می‌دهد؟
مگو این کفر و ایمان تازه گردان
بگو استغفر الله زین تمنا
هوش مصنوعی: نگو که این کفر و ایمان جدیدی است، بلکه بگو «خداوند، من از این خواسته‌ها گذشته‌ام و توبه می‌کنم».
فقل و اشهد بان‌الله واحد
تعالی عن مقولاتی تعالی
هوش مصنوعی: بگو و گواهی بده که خداوند یگانه است و از هر توصیفی فراتر است.
چه باید رفت تا روم از سر ذل
عظیم الروم عز الدوله اینجا
هوش مصنوعی: چه باید کرد تا از این ذلت و خواری که در سایه عظمت روم و تحت سلطه این دولت بزرگ هستم، رهایی یابم و به دوردست‌ها بروم؟
یمین عیسی و فخر الحواری
امین مریم و کهف النصاری
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیت‌های مهمی اشاره دارد که در تاریخ دین مسیحیت شناخته شده‌اند. یمین عیسی به معنای حمایت و یاری عیسی مسیح است و فخر الحواری به اشاره به یکی از بزرگترین و محبوب‌ترین حواریون اوست. امین مریم به مریم مقدس اشاره دارد که در دوران خود شخصیتی مهم و مورد اعتماد بود. همچنین، کهف النصاری اشاره به مکان و جایگاهی دارد که نصاری یا مسیحیان در آنجا تجمع می‌کنند. در کل، این بیت به تقدس و جایگاه رفیع این شخصیت‌ها اشاره می‌کند.
مسیحا خصلتا قیصر نژادا
تورا سوگند خواهم داد حقا
هوش مصنوعی: ای کسی که مثل مسیحا پاک و نیکو هستی و از نژاد قیصر به شمار می‌آیی، به حقیقت تو را قسم می‌دهم.
به روح القدس و نفخ روح و مریم
به انجیل و حواری و مسیحا
هوش مصنوعی: به روح مقدس و دمیدن روح در زندگی و تولد مریم، به کتاب انجیل و یاران پیامبر و به شخصیت مسیح اشاره می‌شود.
به مهد راستین و حامل بکر
به دست و آستین باد مجرا
هوش مصنوعی: به مکانی واقعی و سرشار از پاکی و طراوت برو که در آن، همواره جریان زندگی و نعمت‌ها وجود دارد.
به بیت المقدس و اقصی و صخره
به تقدیسات انصار و شلیخا
هوش مصنوعی: این بیت به تقدس و اهمیت مکان‌های مذهبی از جمله بیت‌المقدس و مسجد الاقصی اشاره دارد و جایگاه ویژه این مکان‌ها را در فرهنگ و باورهای مذهبی مردم توصیف می‌کند. همچنین به ارادت و محبت پیروان این دین به این مکان‌ها و ارتباطی که با تاریخ و اصول مذهبی دارند، اشاره می‌کند.
به ناقوس و به زنار و به قندیل
به یوحنا و شماس و بحیرا
هوش مصنوعی: به صداهای ناقوس، به نوارهای دور کمر و به چراغ‌های معلق، به یوحنا و شماس و بحیرا اشاره شده است.
به خمسین و به دنح و لیلة الفطر
به عیدالهیکل و صوم العذارا
هوش مصنوعی: این متن به چند جشن و مناسبت مذهبی اشاره دارد. در آن به روزهای خاصی مانند عید فطر و برخی دیگر از جشن‌ها و رویدادهای مهم اشاره شده است. هر یک از این مناسبت‌ها نشانه‌ای از اعتقادات و آداب دینی مردم محسوب می‌شود و نشان‌دهنده اهمیت این ایام در فرهنگ و جامعه است.
به پاکی مریم از تزویج یوسف
به دوری عیسی از پیوند عیشا
هوش مصنوعی: این جمله به تطهیر و پاکی مریم اشاره دارد و همچنین به دوری عیسی از رابطه‌ای که با عیشا وجود دارد. به عبارتی، می‌خواهد به مسیر مستقیم و بی‌نقص مریم و همراهی بدون پیوند عاطفی عیسی اشاره کند.
به بیخ و شاخ و برگ آن درختی
که آمد میوه‌ش از روح معلا
هوش مصنوعی: درختی که میوه‌اش از روح پاک و والا به وجود آمده، ریشه و شاخه و برگ‌هایش نیز خاص و معنوی است.
به ماه تیر کانگه بود نیسان
به نخل پیر کانجا گشت برنا
هوش مصنوعی: در ماه تیر، زمانی که فصل بهار به پایان می‌رسد، درخت نخل پیر و توانمند جوانی را به دنیا آورده است.
به بانگ و زاری مولو زن از دیر
به بند آهن اسقف بر اعضا
هوش مصنوعی: به صدای فریاد و زاری، مولای خود را از دیر (معبد) بخواه و با زنجیر آهنین او را بر اعضای خود محکم کن.
به تثلیث بروج و ماه و انجم
به تربیع و به تسدیس ثلاثا
هوش مصنوعی: در اینجا به ترکیب و هماهنگی فضایی اشاره شده است. هم زمان با اشاره به موقعیت‌های مختلف اجرام آسمانی مانند برج‌ها، ماه و ستاره‌ها، به نوعی ترتیب و نظام نیز در نظر گرفته شده است. در واقع، این آثار آسمانی به گونه‌ای با هم در ارتباط هستند که نشان‌دهنده نظم و هماهنگی در کائنات می‌باشند.
ز تثلیثی کجا سعد فلک راست
به تربیع صلیبت باد پروا
هوش مصنوعی: از کجا می‌توان سعد و خوشی فلک را به دلیل یک مثلث به دایره‌ای کردن صلیبت نسبت داد، آیا این موضوع نیاز به توجه ندارد؟
که بهر دیدن بیت‌المقدس
مرا فرمان بخواه از شاه دنیا
هوش مصنوعی: برای دیدن بیت‌المقدس از پادشاه دنیا اجازه و فرمان بگیر.
ز خط استوا و خط محور
فلک را تا صلیب آید هویدا
هوش مصنوعی: از مرکز زمین و محور آسمان تا زمانی که صلیب (نقطه‌ای خاص) نمایان شود.
سزد گر عیسی اندر دیر هرقل
کند تسبیح از این ابیات غرا
به راستی که شایسته است راهبان به جای اذکار مسیحی از این ابیات طوفانی که من سرودم در کلیسا بخوانند 

حاشیه ها

1389/12/16 12:03
افشین صحرایی

در بیت ( روم نلقوس بوسم زین تحکم شوم زنار بندم زین تعدا ) چنین به نظر می رسد که بوسیدن ناقوس آن هم در ارتفاع بلندی که ناقوس را در آن نصب می کردند کاری غیر منطقی باشد. لذا با توجه به قرینه های موجود در این بیت می توان ( نوشم ) را به جای بوسم قرار داد که در ادبیات فارسی سابقه ی کاربرد این کلمه به معنای گوش دادن وجود دارد . خاقانی گوش دادن به صدای ناقوس را به نوعی در برابر گوش دادن به صدای اذان قرار داده است

1390/01/03 09:04
خالد سلطانی

دربیت (روم ناقوس بوسم... ) نظر آقای افشین صحرایی عالمانه و قابل تامل است ؛اما اگر بوس کردن را به مفهوم توجه کردن و ابراز علاقه در نظر بگیریم نه تنها ایرادی ندارد بلکه مثل بوسیدن قرآن که به نشانه بزرگداشت و احترام است بوسیدن هر کدام از نمادهای ادیان دیگرنیز ایرادی ندارد و بوسیدن ناقوس صرفا حالت کنایی دارد و ارتفاع بلند ناقوس خللی به معنی وارد نمی کند.

1393/10/23 02:12
نجلا ابراهیمی

به نظر بنده ناقوس در گذشته به زنگی گفته می شد که در دست راهبان و کشیشان مسیحی بوده و به نوعی زنگ اخبار به شمار می رفت و بعدها این زنگ بدین شکل امروزی استفاده شد؛ با این توصیف، بوسیدن این ناقوس خیلی امری بعیدی نبوده است.

1394/02/21 17:05
احمد رحمت بر

باسلام و خسته نباشید.
به نظر می‌رسد در بیت 34، مصرع اول به این صورت نوشته شود بهتر است:
«چه گوئی کآستان کفر جویم»
بنده با جستجو در اینترنت دیدم که در بعضی سایت‌ها به صورت بالا نوشته شده است و از لحاظ وزن و معنا بهتر است.

1395/08/31 18:10
سپهر

خیلی شعر های جناب خاقانی پر معنا و مفهوم استند

1395/09/25 09:11
احمد رحمت بر

در آدرس زیر می‌توانید معانی بسیاری از ابیات این شعر را بیابید:
پیوند به وبگاه بیرونی

1397/06/06 09:09
اکبر حیدریان

برای دریافت معنای دیگری از بیت:
به پاکی مریم از تزویج یوسف
به دوری عیسی از پیوند عیشا
رجوع کنید به:
پیوند به وبگاه بیرونی

1397/12/21 01:02
دکتر امین لو

این قصیده یکی از پنج قصیده حبسیه خاقانی و مفصل ترین آنها است. وچون مشحون اصطلاحات دین مسیجی است به قصیده مسیحیت یا ترساییه مشهور است قصیده دارای چند بخش است بدینترتیب که تا بیت 32 خاقانی سختیهای زندان را بیان می کند و از بد اقبالی خودش شکوه می کند و تعریضی به هنرهای خود می زند. از بیت 33 تا 36 سؤالی مطرح می کند که از موطن خودش که اسلام برآن حاکم است به دیار دیگری که مسیخیت بر آن حاکم برود سپس از بیت 37 تا بیت 71 ضمن بیان اطلاعات خود از دین مسیحیت اندیشه رفتن به دیار مسیحین را به چالش می کشد. این قسمت از قصیده با توحه به اینکه تعداد زیادی از عقاید مسیحیت در آن وجود دارد و تعداد زیادی از بزرگان دین مسیح در آن نامبرده شده است مشکل ترین قسمت قصیده است. از بیت 71 تا 73 از اندیشه خودش پشیمان می شود و استغفار می کند و از بیت 74 تا آخر قصیده ضمن مدح قیصر روم عظیم الذوله و با انواع سوگندها از او استمداد می طلبد و نهایتا در بیت آخر غرایی قصیده خود را می ستاید.
داستان زندانی شدن خاقانی را از سایت ویکی فقه نقل می کنم به شرح زیر:
خاقانی حدود هفت ماه تا یک سال را در زندان به سر برده است. بنا بر تحقیقات به عمل آمده به زندان افتادن خاقانی به دستور اخستان بن منوچهر و درسال 569 هجری قمری بوده است. در این سال خاقانی به زیارت حج، قصد خروج از شروان را داشت که اخستان طی نامه‌ای او را فرا خواند؛ ولی خاقانی در جواب شاه شروان نامه‌ای نوشت و ادعا کرد که نمی‌تواند به حضور او شرف‌یاب شود، که امروزه این نامه در دست است. نامه مزبور، اخستان را بسیار ناراحت کرد تا جایی که دستور زندانی شدن خاقانی را صادر نمود.
پنج قصیده از قصاید خاقانی حبسیه است که در آنها از رنج و تعب زندان حکایت و شکایت می‌کند. یکی از این قصاید، قصیده مسیحیت یا ترساییه است که ممدوح او طبق تحقیق انجام گرفته، کمننوس شاهزاده مسیحی بوده و خاقانی ممدوح را واسطه قرار داده و از او خواسته که آزادیش را از شاه شروان بگیرد . در ذیل مواردی از ابیات قصیده توضیح داد می شود.
بیت 24 که باید به سؤالی خوانده شود یک اشکال تایپی دارد که باید اصلاح شود ترکیب کاستان که مخفف که آستان است به صورت کستان تایپ شده است.
در بیت 35 اخاز به معنی طایفه و ناحیه‌ای در مغرب قفقاز، جزء جمهوری گرجستان است.
در بیت 40 ناجرمکی به معنای معتکف در بتکده است و مخران معبد ترسایان که به اسم بانیش معروف است و بقراطیان سلاطین تفلیس را گویند.
دربیت 42 بطریق نام زاهدی و صومعه نشینی از ترسایان است.
در بیت 43 عودالصلیب چوبی است از درخت خاص که ترسایان بدان صلیب سازند، و چون او را در گلوی اطفال آویزند به خواب نترسد،
در بیت 45 هیکل به معنای معبد و همچنین تعویذی که به بازو یا عضوی از بدن می‌بستند. و مطران در آیین مسیحی، رئیس کاهنان و اسقف است و مطرا تازه و تازه کرده شده و مصفا و آبدار و پرداخت شده است/
در بیت 46 برنس جامه‌ای که کلاه هم داشته باشد و معمولا کشیش ها می پوشند. پور سقا در لغت نامه های فارسی می نویسند که پورسقا همان شیخ صنعان است که عاشق دختری ترسا شد و دین او اختیار کرد و سپس توبه کرد.
بیت 47 . کنم در پیش طرسیقوس اعظم ز روح القدس و ابن و اب مجارا
ظرسقوس نام حکیم یا پادشاهی از نصارا است مجارا مخفف مجارات یعنی با یکدیگر برابری کردن اب، ابن و روح القدس اقانیم ثلاثه است.
در بیت 51 قسیس رتبه ای است بعد ازاسقف و قبل از شماس
بیت 52 فیلقوس نام حکیم همچنین نام پدر اسکندر
بیت 53 نسخه ثالث ثلاثه به معنی اقانیم ثلاثه یعنی اب و ابن و روح القدس است سوق الثلاثا بازاری است در بغداد که روز سه شنبه در آنجا خرید و فروخت میشود و در قدیم خانه های فحول علمای ترسایان در آنجا بود. مقصود و معنی بیت این است که اقانیم ثلاثه به بازار بغداد بفرستم و به دین مسیحیت دعوت کنم.
بیت 54 می گوید نوک کلکم یعنی سروده هایم را به استانبول بفرستم که برای مردگان به منزله حنوط است و برای زندگان به منزلله غالیه (عطر) است یعنی اشعارم برای مرده و رنده مفید است.
بیت 68 لوقا از حواریون است که یکی از اناجیل به نام اوست فسطا هم پسر اوست که از بزرگان مسیحیت است.
بیت 69 فوطه به معنی لنگ و دستار و رانین به معنی شلوار است
بیت70 تنگلوشا کتابی که لوشای حکیم صورتها و نقشها و اسلیمی خطائیها وگره بندیها و سایر صنایع و بدایع تصویر و نقاشی که خود اختراع کرده بود در آن ثبت نمود، و این کتاب در برابر ارتنگ مانی است
87. به تثلیث بروج و ماه و انجم
به تربیع و به تسدیس ثلاثا
88. ز تثلیثی کجا سعد فلک راست
به تربیع صلیبت باد پروا
این دو بیت موقوف المعنی است
تثلیث بروج یعنی منطقه البروج که به شکل دایره است و دایره 360 درجه است در هر 120 درحه از این دایره یک برج باشد که نشانه سعد است در تربیع در هر نود درجه از دایره یک برح باشد که در این صورت چهار برج می شود و به آن تذبیع گویند که نحس است تسدیس ثلاثا احتمالا تکرار 6 بار تثلیث است الله یعلم. حال در بیت بعد می گوید تثلیث ثلاثا که سعد اکبر است بر تربیع که نحس است اثر گذارد.
90. ز خط استوا و خط محور
فلک را تا صلیب آید هویدا
91. سزد گر عیسی اندر دیر هرقل
کند تسبیح از این ابیات غرا
این دو بیت نیز موقوف المعنی است و صنعت شریطه می باشد یعنی بیت 90 شرط تخقق بیت 91 است در بیت 90 می گوید تا زمانی که خط استوا بر خط محور عمد است و در واقع در فلک شکل صلیب درست می کنند می دانیم که خط استوا و خط محور از ازل تا به ابد برهم عمودند بنابراین مفهوم بیت نود یعنی از ازل تا به ابد
در بیت 91 هم می گوید حضرت عیسی در کلیسای هرقل یا هراکلیوس تسبیح گوینده این ابیات غرا باشد
خلاصه این دوبیت آن است که از ازل تا به ابد مسیح ابیات غرای این قصیده تسبیح کند. در واقع این دوبیت دعای آخر خاقانی است.

1399/03/17 09:06
بهنام ابراهیمی

با درود عرض ادب خدمت ادب پژوهان گرامی
به نظر بنده مقاله جناب اکبر حیدریان بسیار پژوهش جامعی در این خصوص است، ولی ما طبق عادت به دنبال واژه های دشوار در اشعار خاقانی هستیم و باور نداریم که معانی پیش پا افتاده را جستجو کنیم در بیت مورد بحث اساتید به نظر می رسد منظور از پیوند عیسی با عیشا همان بری بودن آمیزش جنسی حضرت مریم با مرد است و عیشا بر گرفته شده از عیش است.
با این توضیح معنی مصراع این است:
دور بودن خلقت عیسی از پیوند عیش گونه زن و مرد

1399/03/18 04:06
منیژه کشاورز

صحرا صحرا سترگ‌تر خواهد شد
گرگی که نمرد گرگ‌تر خواهد شد
گیرم همه‌عمر، سنگ‌پرتاب کنید
این کوه فقط بزرگ‌تر خواهد شد
#محمد_رهام

1400/09/24 20:11
کاظم رمضانیان

در مصرع دوم بیت اول به جای

مرا دارد مسلسل راهب آسا

این بیت هم دیده شده :

مرا در بند دارد راهب آسا

 

 

1401/07/30 04:09
Behroz Marzban
سلام خسته نباشید این قصیده بسیار زیبا و مهشور است اگر امکانش هست صوتیش هم بذارید
1403/02/10 21:05
Erfun naderi

این قصیده را هم در تلگرام همراه با شروحش خوانده‌ام: پیوند به وبگاه بیرونی