شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
در بیت سی و دوم ، «زین غرقگان» نه، «بلکه زین غرقه گاه» درست است.
6. بر پرده عدم زن زخمه ز بهر آنک برداشته است بهر فرو داشت این نوا
در مصرع دوم فروداشت یک کلمه است و بین «فرو» و «داشت» باید فاصله حذف شود.
23. کتف محمد از در مهر نبوت است بر کتف بیور اسب بود جای اژدها
مهر نبوت نشانه ای بود که در شانه حضرت پیامبر دیده می شد .
بیور اسب لقب ضحاک است که به ماردوش هم مشهور است داستان او به تفصیل و بسیار زیبا در شاهنامه آمده است.بیور هم به معنی ده هزار است
29. در قمره زمانه فتادی به دست خون وامال کعبتین که حریفی است بس دغا
قمره یعنی قمار خانه. دست خون اصطلاحی است در بازی نرد و به معنی این است که وقتی نرّاد همه چیزش را باخت یکی از اعضایش را برای ادامه بازی به شرط می گذارد. کعبتین یعنی دو مهره بازی نرد که به شکل مکعب است که به آن تاس می گویند . در زمان قدیم بازی نرد با سه تاس بود امروزه با دو تاس است در باب هشتم گلستان سعدی گفتار یکصد وهشتم عبارتی است که می گوید «مقامر را سه شش می باید و لیکن سه یک می آید» وامال فعل امر از وامالیدن . در بازی نرد بازیگر موقع انداختن تاس آنها را در دست خود می مالد و خوب ورانداز می کند تا تاس را طوری بیندازد که ششدر بیفتد.
پس معنی بیت این است که در قزمارخانه زندگی این دنیا همه چیزت را باخته ای و به مرحله دست خون افتاده ای بنابراین مهره هایت را خوب ورانداز کن تا به دقت بیندازی و بدان که حریف تو بسیار حیله گر است.(حریف در این بیت کنایه از زمانه و روزگار است).
36. بودند تا نبود نزولش در این سرای این چار مادر و سه موالید بینوا
مشار الیه ضمیر «ش» در این بیت حضرت پیامبر (ص) است چهار مادر یعنی آب، خاک، هوا و آتش . سه موالید یعنی گیاهان، حیوانات و انسان
39. چون نوبت نبوت او در عرب زدند از جودی و احد صلوات آمدش صدا
جودی نام کوهی است در ترکیه که مطابق روایات طوفان نوح ار آنجا شروع شد اُحُد هم نام کوهی در مکه است. معنی بیت این است وقتی نوبت پیامبری به حضرت محمد (ص) رسید این دو کوه با دیدن عظمت او صلوات فرستادند.
40. بر خوان این جهان زده انگشت بر نمک ناخورده دست شسته ازین بی نمک ابا
دست شستن یعنی ترک کردن. بی نمک ابا یعنی غذای بی نمک که کنایه از دنیا است مفهوم بیت این است که پیامبر از سفره دنیا به حداقل اکتفا کرده و به دنیا بی اعتنا بوده است.
41. آزاد کرده در او بود عقل و او چون عقل هم شهنشه و هم پاسبان ما
خاقانی در این بیت می گوید که عقل بنده و غلام حضرت پیامبر بود او این بنده را آزاد کرد تا در خدمت بشریت باشد.
45. از عالم دو رنگ فراغت دهش چنانک دیگر ندارد این زن رعناش در عنا
عالم دو رنگ کنایه از شب و روز دنیا است که سیاهی شب و سفیدی روز نشان آن است. زن رعنا کنایه از دنیا است چون خود کلمه دنیا مؤنث کلمه ادنی است ادنی هم افعل تفضیل دنی است پس معنی دنیا زن پست فطرت می شود.
با کمال اعتذار در توضیح بیت 29 کلمه قمارخانه قزمارخانه تایپ شده است
با احترام و پوزش فراوان از آقای امینلو، بهتر نیست که سخن کوتاهتر کنیم واز شرح مفصل قصاید بپرهیزیم؟ الا اینکه کسی پرسشی مطرح کند و پاسخی لازم شود. بنده با بضاعت مزجاة خودم و دوستان دیگر نیز دست کم در باب این قصیده معروف که مرحوم استاد ضیاءالدین سجادی شرح کردهاند، آگاهی نسبی داریم. ضمنا بنده کوه احد را در مدینه النبی دیدهام نه در مکه.
با عرض سلام میخواستم خدمت دوست عزیز آقای جباری عرض کنم که امثال بنده که آشنایی بسیار کمی با ادبیات فارسی داریم واقعا نیازمند توضیحات اساتید و اهل فن در مورد اشعار هستیم. من به شخصه لذت میبرم از اینکه چنین بستری فراهم شده که بتونم از محضر اساتید استفاده کنم و نظرات متفاوتی که در زیر اشعار نوشته میشوند بسیار تسهیل کننده هستند.
در قمرهٔ زمانه فتادی به دست خون
وامال کعبتین که حریفی است بس دغا
کعبتین وامالیدن : کنایه از سعی و تلاش کردن برای بُرد.
در قمرهٔ زمانه فتادی به دست خون
وامال کعبتین که حریفی است بس دغا
کعبتین وامالیدن : کنایه از سعی و تلاش کردن برای بُرد.
قمره: قمارخانه
قمره زمانه : تشبیه بلیغ
دست خون : آخرین دست از بازی نرد که بر خون خود گرو می بندند.
با لا برآر نفس چلیپا پرست از آنک.............. عیسی توست نفس و صلیب است شکل لا
ابتدای بیت را دو گونه میتوان خواند: الف) بالا برآر(یعنی بالا ببر) ب) با لا برآر (با توحید(لا = لااله الا الله)) مقام خود را ارتقا ببخش.
نفس چلیپاپرست= نفس کافر
معنی: نفس کافرکیش خود را با اندیشة توحیدی(لا) ارتقا ببخش زیرا نفس تو همچون عیسی است و اندیشه توحیدی مانند صلیبی است که عیسی با به دار آویخته شدن بر آن به ملکوت رسید. زیرا در آیه 55 سوره آل عمران آمده است: «به یاد آر آن گاه را که خداوند فرمود: ای عیسی، من تو را به قرب خود بالا می برم و از معاشرت کافران پاک می گردانم».
در بیت 21 آمده است:
اول ز پیشگاه قدم عقل زاد و بس...............آری که از یکی یکی آید به ابتدا
پیشگاه قدم= آستان پروردگار
معنی: اولین چیزی که خداوند آفرید عقل بود. بعد در مصراع دوم به حدیثی از پیامبر صلوات الله علیه و آله اشاره میکند که فرمود: أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْل، عقل نخستین چیزی بود که خداوند آفرید.
این قصیده را همراه شروح آن در تلگرام خواندهام: پیوند به وبگاه بیرونی